سهیلا میلفی که کون دادن را دوست داشت

سلام این داستان واسه چندین سال پیش من هست… *** اون زمان هفده سالم بود، از یک خانواده متوسط به بالا، مثل بقیه هم سن سال هام به تیپ و لباسم اهمیت میدادم خونه پدربزرگم چندتا خیابون با ما فاصله داشت ،یک خونه قدیمی با حیاط بزرگ چند سالی بود مادربزرگم فوت کرده بود با […]

سهیلا میلفی که کون دادن را دوست داشت بیشتر بخوانید »

من دخترم ولی دوس دارم کون پسر بکنم

سلام یکی از فانتزیای من همیشه کردن پسر بود و خیلی اوقات سرکوبش کردم و بهش فکر نمیکردم اما بالاخره فرصتش جور شد… بزارید براتون تعریف کنم(جریان واقعی) یکی از پسرای همکلاسیم(دانشگاه) از ساب بودنش خبر داشتم چون منم سوییچم‌و راجب این چیزا با هم صحبت کرده بودیم من فقط بهش گفته بودم ک منم

من دخترم ولی دوس دارم کون پسر بکنم بیشتر بخوانید »

گاییده شدن زیر آسمون پر ستاره

سلام دوستان میخوام یه خاطره براتون بگم.   دهه شصت بیشتر خانواده ها عادت داشتن یا رو‌پشت بوم میخوابیدن یا تو حیاط چون تابستونها هواش خنک بود من یه پسر دایی داشتم که بیشتر مواقع خونه ی ما بود چون همسن داداشم بود و با هم همبازی بودن من اونموقع کلاس سوم راهنمایی بودم و

گاییده شدن زیر آسمون پر ستاره بیشتر بخوانید »

دختر کوچولو کیر ددی رو میخواد

من لیسانس پرستاری دارم پدر و مادرم چند سال پیش توی راه تصادف کردن و مردن و من وقتی ۲۳ سالم بود تنهایی زندگیمو هندل کردم خونمو اما فروختم و کلا زدمش ب کص گاو و خرج عمل و ماشین و زیباییم کردم.   قبلا بیمارستان کار میکردم و خب به خاطر چهره ام خیلیا

دختر کوچولو کیر ددی رو میخواد بیشتر بخوانید »

دیگه نمیشد که کون ندم

اسمم ایدینه ۲۵ سالمه،بدن سفید و نسبتا لاغری دارم،عاشق پوشیدن ساپورت و شورت دخترونم، این داستان هم برا دو ،سه ماه پیشه.   از اونجایی که ماساژ گرفتنو خیلی دوس دارم یروز تصمیم گرفتم برم ماساژ، از تو اینستا یه پیجو پیدا کردم که اقای ۴۰ ساله اینا بود، صحبت کردیم ادرس گرفتم قرار شد,

دیگه نمیشد که کون ندم بیشتر بخوانید »

لامصب همش گوشته

سلام. هر کی هر طوری دوست داره قضاوت کنه .   من ۵۰ سالمه یک خواهرزن دارم حدود ۵۴ سالشه البته عمرا به ۵۴ ساله نمیخوره هرکی ببینه میگه ۴۱ یا ۴۲ سالشه تصور کن لیلا فروهر رو یک مقدار خوشگل تر بکن با کمی قد بلندتر. خوشگل و تو دل برو .من از روزی

لامصب همش گوشته بیشتر بخوانید »

بابک خوش سکس

سلام بکس.اسمم بابکه. بچه آباده ام. الان ۳۷ سالمه. ۲۴ سالگی ازدواج کردم و دو تا بچه دارم اولی پسره ۱۲ ساله، دومی یه دختره ۸ ساله. شغلم صافکاری ماشینه. چند سال پیش که برا تفریح اومدم شمال، یکی از عقب زد به ماشینم که سپرم شکست و صندوق عقب جمع شد پلیس طرف را

بابک خوش سکس بیشتر بخوانید »

کس دادن عسل من به همکارش

سلام به همه ی دوستان  این خاطره ای که میخوام براتون بنویسم مربوط میشه به پارسال. من فرهادم و ۳۵ سالمه . کارم تعمیرات تخصصی پکیج و کولر گازیه. همسرم عسل ۲۹ سالشه و دبیر آموزش و پرورش هستش.   مثل اکثر زوج ها اوایل ازدواجمون زندگی سکسی خیلی خیلی داغ و پر شوری داشتیم.

کس دادن عسل من به همکارش بیشتر بخوانید »

خشن دوست داری یا رومانتیک

بعد از مدتها اومد خونم، سالها دوست بودیم تا ازدواج کرد اما بعد از طلاق دوباره ارتباطمون شکل گرفت، مثل همون موقعها بود. شیطون و گرم و داغ و حشری. با قد ۱۶۵ و وزن ۵۳ و سینه‌های برجسته. برای منی که ۱۸۸ قدمه و ۸۳ وزنم عالی بود. دم در توی خونه لب تو

خشن دوست داری یا رومانتیک بیشتر بخوانید »

وظیفه ی دامادی

تازه ازدواج کرده بودم و زن جوون و خوشگلی گرفته بودم یه دختر ۱۸ ساله خوشگل خوش اندام. باباش هم چند سالی فوت کرده بود و مادر زنمم تنها شده بود.   من ادم حشری ای بودم و هر روز با زنم سکس میکردم از اونجاییم که خونه مادرزنم بودیم اونم میفهمید که هم ظهر

وظیفه ی دامادی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا