مالیدن تو اتوبوس

سلام اسمم رامینه خاطره ای که براتون میخوام بگم برای زمان سربازیه وچون من لیسانس بودم بادرجه ستوان ۲ خدمت میکردم من خودم مشهدی هستم و تهران خدمت میکردم سال ۱۳۸۰ که هر ۲ هفته با اتوبوس ۴ شنبه تا شنبه میومدم خونه مشهد و چون پاسگاه‌های بین راهی ساک هارو میگشتن با با لباس […]

مالیدن تو اتوبوس بیشتر بخوانید »

مجبور شدم

من عرفانه هستم 45 سال سن دارم و متاهل و دوتا بچه دختر بزرگم 19 سالشه و دانشجو دختر کوچیکم 9 سالشه و کلاس سوم ابتدایی ما خانواده آرومی هستیم و کاری به کار کسی نداریم قضیه اینه که چند سال پیش یکی از فامیلای شوهرم خیلی مزاحمم شد تا بتونه مخمو بزنه ولی من

مجبور شدم بیشتر بخوانید »

آبنبات محبوب من

چند وقت پیش همسرم برای کارای اداری که داشت مرخصی ساعتی گرفته بود و کارش خوشبختانه زود تموم شد و سر راه اومد خونه. یه کم نشست و تقریبا ۲۰ دقیقه از پاسش مونده بود که خواست بره ولی از اونجایی که شیطونیم گل کرده بود نذاشتم و بغلش کردم. همینطور که بغلش کرده بودم

آبنبات محبوب من بیشتر بخوانید »

پارک شادی

این خاطره مربوط به یه مدت پیشه تازه تو یه شرکت به عنوان ویزیتور استخدام شده بودم ویه روز بعد تموم شدن کارم که ظهرهم گذشته بود رفتم پارک محلمون راه برم یه جا تو پارک موقع رد شدن چشمم به چشم یه دختر افتاد اونم زل زده بود به من داشت منو میخورد با

پارک شادی بیشتر بخوانید »

دیگه عقده کس کردن نداشت

وقتی دختر بودم همیشه دوس داشتم سکس مخفیانه داشته باشم ولی چون باکره بودم تصمیم گرفتم این برنامه رو به بعد از ازدواج موکول کنم و بلاخره ۲۲ سالگی ازدواج کردم، سه سال بعد تو سن ۲۵ سالگی یه روز که پسر خواهرم پیشم بود و شوهرم هم خونه نبود و مطمئن بودم تا یکی

دیگه عقده کس کردن نداشت بیشتر بخوانید »

خدیجه و کیرم

اول چند تا چیز بگم این داستان تو عسلویه اتفاق افتاده. من یه پسر 23 سالم به اسم محمد که تو یه شهر کوچک زندگی میکنم تو دانشگاه با یکی از بچه های دانشگاه به اسم جواد آشنا شدم که 31 سالش بود ما هم مسیر بودیم با ماشینش میومد دنبال من که باهم بریم

خدیجه و کیرم بیشتر بخوانید »

هرکسیو دوست دارین بکنین

سلام،خاطره ای که میخوام براتون بگم رو برمیگرده به چند ماه پیش، قصه ازونجا شروع شد که من بچه بودم و هر وقت میرفتم پیش خالم چند روزی میموندم اونجا اخه یه شهر دیگه بودن، دختر خالم از من دو سال کوچیکتر، من الان بیستو یک سالمه، اون موقع شاید هفت هشت سالم بود،از داستان

هرکسیو دوست دارین بکنین بیشتر بخوانید »

زنم ترتیب منو داد

سلام به همگی این اولین بار دارم در مورد خاطرات سکسیم چیزی مینویسم   منو همسرم 6 ساله ازدواج کردیم یک دو سالی هست که توی فانتزیم بود یکی با کونم بازی کنه و حتی توی فانتزیم دادن از کنم هم بود خلاصه یک شب که خانومم داشت کیرمو برام میمالید و داشتیم آماده یک

زنم ترتیب منو داد بیشتر بخوانید »

زنم جلوم کص داد

دوستان گلم منو زنم دوتا ادم عادی هستیم مثه همه ی شما عزیزان منظورم اینه مثه خیلیا یکیمون برد پیت نیست یکیمون جنیفر. عادی. زنم یه زن ۲۹ ساله سفید و با بدن خوب من هم مثه خیلی مردای دیگه ۳۴ ساله و معلمم و سال سوم دبیرستان فیزیک تدریس میکنم و به خاطر شرایط

زنم جلوم کص داد بیشتر بخوانید »

رسوندمش که بره زیر کیر

ساعت ۴/۰۷ دقیقه نصف شبه و الان یک ساعته توی ماشین نشستم و منتظرم خانومم از اولین قرار خونگی خودش با دوست پسر جدیدش برگرده پیشم . همیشه دلم میخواست خودم خانومم رو به قرارهاش برسونم و منتظر بشم تا از بغل دوست پسرش برگرده پیشم . البته این‌اولین تجربه ام نیست ولی اولین باره

رسوندمش که بره زیر کیر بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا