زورگیر شدم و مجبوری دادم

سلام به همگی من مهیارم و الان 19 سالمه ماجرایی که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به دو سال پیش یعنی زمانی که من 17 ساله بودم. از اونجایی که من خوشگل بودم(اینو همه فامیل و دوستام میگن)خیلی از بچه محل ها و همکلاسی هام چشمشون دنبالم بود و به هر بهانه منو انگولک میکردن […]

زورگیر شدم و مجبوری دادم بیشتر بخوانید »

آنشب

آنشب هم مثل امشب از سر صبح باران سر باريدن گرفته بود با اين تفاوت که تنها نبودم و در کنار همين پنجره خيس دختري پا به پاي من پيک هاي داغ مشروب را به سلامتي هر آنچه که بود و نبود سر میکشید.گرچه از روز اول که در خيابان اين دانشجوي پزشکي بيست و

آنشب بیشتر بخوانید »

سکس داغ در دبی

رفته بودم دبی برای انجام دادن کارهام، روز آخرهول هولکی به سرووضعم که این چندروزه حسابی به هم ریخته بود رسیدم و رفتم سیتی سنتر که برای بروبچه ها خرت وپرت بخرم که موبایلم زنگ زد…م م م م…مژگان بود.- سلام عزیزم چه عجب زنگ زدی؟ ازکجا میدونستی من خونه نیستم؟- خیال کردی آقا، من

سکس داغ در دبی بیشتر بخوانید »

سیسی زیر کیر بابابزرگ

وقتی 18 سالم بود متوجه تمایلات زنانه ام شدم با اینکه یه پسر بودم ولی از پوشیدن لباسهای زیر زنونه لذت میبردم کمی باسن وسینه هام بزرگ شده بودن جوریکه تقریبا همه چپ چپ نگام میکردن مخصوصا توخونه … یه روز که تو اتاقم داشتم گیتارم کوک میکردم تا تمرین کنم پدر مادرم (پدربزرگم)  اومد

سیسی زیر کیر بابابزرگ بیشتر بخوانید »

انگشت

وقتی نوجوان بودم پسرعمویم که دو سه سال از من بزرگتر بود گاهی من را یواشکی انگشت می کرد . بیشتر این کار را وقتی در خواب بودم انجام می داد . پدرم یک تولیدی کوچک داشت و پسرعمویم برای کار و کمک به خانه ما می آمد و شبها همیشه ما کنار هم می

انگشت بیشتر بخوانید »

وقتشه بخوریش

همینطور که از تراس به منظره شهر تو شب زل زده بودم اخرین کام رو از سیگار بین لب هام گرفتم و تو جا سیگاری روی میز خاموشش کردم کفش هام رو در آوردم و گذاشتم پا هام کمی هوا بخوره هیچوقت میونه خوبی با پاشنه بلند نداشتم به قول خواهرم آتنا دست من بود

وقتشه بخوریش بیشتر بخوانید »

دبیر شیمی عاشق کونم شده بود

با سلام به همه عزیزان حشربالا و هات…   سال دوم دبیرستان بودم دوستم عماد که بچه محل بودیم همکلاسیم هم بود و هردومون خیلی شیطونی میکردیم و بیشتر اوقات خونشون خالی بود میرفتن دهات کشاورزی میکردن و عماد هم میموند خونه و منم میرفتم پیشش و با هم فیلم پورن میدیدیم.اون یه کم لاغر

دبیر شیمی عاشق کونم شده بود بیشتر بخوانید »

اسارت

اخطار : در صورتی که جنبه ی داستانهای خشن سکسی را ندارید از خوندن این داستان خودداری کنید و از تقلید ماجراهای این داستان هم به شدت خودداری کنید در غیر این صورت به شما برچسب سرباز گمنام امام زمان خواهد خورد. *** نسترن دیر کرده بود…قرارشان ضلع شمال میدان انقلاب درست جلوی سینما بود…مهشید

اسارت بیشتر بخوانید »

هما خانوم هم بعله

من برای کاری مجبور شدم برم رشت. اونجا خونه یکی از دوستای بابام به نام علی آقا مستقر شدم زمستون بود و حسن آقا و خانمش معلم بودن و میرفتن سر کارآنها یک دختر به نام هما داشتن که پشت کنکور مونده بود. و صبحها اون تمام کار خونه را انجام میداد و تا مادر

هما خانوم هم بعله بیشتر بخوانید »

اولین لز با خواهرم

من دخترم و ۲۳ سالمه و متاهلم و همیشه با دیدن بدن زنای دیگه تحریک میشدم حدودا ۵ سالی هست متوجه شدم چقدر به همجنس خودم واکنش سکسی نشون میدم و خوشم میاد رو دخترای زیادیم حس دارم و خواهرم هم جزو اون دختراس همیشه تو فانتزی هامون و حین سکس با شوهرم خیلی به

اولین لز با خواهرم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا