سکس زن شوهردار با مرد غریبه

سکس زنهای شوهردار با پسرای جوون و کص دادنشون به بکن‌های تازه کار و کیرکلفت.

زیباترین گناه زندگی

اسم من فرشته ست و ۴۰ سالمه و ۱۵ سال ازدواج کردم ازدواج من عاشقانه بود و بعد از چند سال دوستی به ازدواج ختم شد… … من همون سال اول متوجه شدم همسرم به مواد مخدر آلوده شده ولی از آنجایی که در شهر کوچیکی بودیم و آبرو همه چیز بود متاسفانه من دم […]

زیباترین گناه زندگی بیشتر بخوانید »

فرزانه جونم جندس

من حامد ۳۲ ساله و همسرم فرزانه ۲۷ساله وزن ۷۵ و قد ۱۷۰ قبل از هرچی راجع به هیکل فرزانه باید بگم که یه هیکل خیلی سکسی  داره همیشه هم لباس‌های جلو باز می‌پوشه و اکثراً هم خط سینه ش معلومه و بعضی وقتا هم که ساپورت می‌پوشه خط کصش می‌زنه بیرون خلاصه که خیلی

فرزانه جونم جندس بیشتر بخوانید »

بیست دقیقه تا کیر

ساعت چهار نیم ساعت کاری من تموم شده بود. واسه یه زن بیست و هشت ساله کار کردن تو بخش بسته بندی یه شرکت به اندازه کافی سخت بود که موقع رفتن خونه حوصله زیادی واسش نمونده باشه. شوهرم یه مرد شکاک و زبون نفهم بود که از غیرت فقط گیر دادن به وضع ظاهر

بیست دقیقه تا کیر بیشتر بخوانید »

لا گشا

سلام اسم من نرگسه . دانشگاهمو دوسالی هست تموم کردم، لیسانس گرافیک دارم ۲۸سالمه، قدم ۱۷۲ سانتی متر و وزنمم نزدیکای ۷۰، بدنم توپر و اون چیزیه که خودم راضیم. سه ساله که ازدواج کردم، خاطره ای که میخوام بگم دلیل باز شدن پای من به سایت شهوتناکه. *** از ایام دانشگاه که یکی از

لا گشا بیشتر بخوانید »

کوس دادیم چه کوسی

سلام بچه‌ها خوبین؟ امروز می‌خوام داستان کوس دادن خودم و  دوستمو براتون تعریف کنم. *** پنج شنبه ی هفته ی قبل حدود شیش و هفت غروب بود که با دوستم شهرزاد داشتیم بازارو می گشتیم و یه مقدارم خرید کرده بودم که رفتیم داخل یه پاساژ . یه مقدار که چرخیدیم طبقه دوم پاساژ یه

کوس دادیم چه کوسی بیشتر بخوانید »

جندگی رو دوس دارم

من نگار هستم یه دختر ۲۹ ساله و کارمند یکی از بانکهای خصوصی ، دو سال پیش با یکی از مشتریهای بانک که حسابدار یکی از شرکتهایی که نزدیک بانک بود و زیاد تو شعبه مون برای کارهای مالی شرکتش میومد آشنا شدیم و باهم ازدواج کردیم. علی ، شوهرم یه مرد تمام عیار بود

جندگی رو دوس دارم بیشتر بخوانید »

سفیدبرفی و کیر کلفت

میخوام اتفاقی که همین هفته قبل برام افتاد براتون تعریف کنم.اسم من شیماس۲۷ سالمه. قدم ۱۷۰ و وزنم ۶۲ کیلو.خیلی سفیدم.همه دوستام از بچگی بهم میگفتن سفید برفی. من درس نخوندم و ترجیح دادم وقتمو توی خونه و آرایشگاه مامانم بگذرونم…   ۲۴ سالم بود که با علی ازدواج کردم. ازدواج ما سنتی بود.علی هم

سفیدبرفی و کیر کلفت بیشتر بخوانید »

کوس دادن مامانم رو دیدم

سلام اسمم علی ۲۰ سالمه این داستان مال ۱۲ سالگیم که کوس دادن مامانم رو به چشم دیدم… هر روز ظهر مامان وسط خونه دراز می‌کشید به حالت دمر و مثلا میخواد بخوابه که من متوجه شدم خود ارضایی میکنه .اون موقع ۳۵ سالش بود و یه باسن برجسته و پوست سفید و خوشکل بود

کوس دادن مامانم رو دیدم بیشتر بخوانید »

کس دادن عسل من به همکارش

سلام به همه ی دوستان  این خاطره ای که میخوام براتون بنویسم مربوط میشه به پارسال. من فرهادم و ۳۵ سالمه . کارم تعمیرات تخصصی پکیج و کولر گازیه. همسرم عسل ۲۹ سالشه و دبیر آموزش و پرورش هستش.   مثل اکثر زوج ها اوایل ازدواجمون زندگی سکسی خیلی خیلی داغ و پر شوری داشتیم.

کس دادن عسل من به همکارش بیشتر بخوانید »

زندگیمو با کوس دادن نجات دادم

سلام. من اسمم سمیراس. ۲۳ سالمه و ۳ ساله متاهلم. قبل از ازدواجم با محمد نامی دوست بودم که حسابی لاپایی میکردم اون زمان و تنها کسی بود که معاشقه باهاش خیلی بهم حال میداد. موقع خواستگاری‌هام هم کسیو انتخاب کردم که مثل محمد باشه برام ، و نهایتا با جواد ازدواج کردم … جواد

زندگیمو با کوس دادن نجات دادم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا