فردین بازی
تو یه روز گرم تابستونی رفیقم زنگ زد گفت پاشو بیا مغازه یه قلیون بکشیم ماشینو روشن کردم به سمت مغازه اش تو راه یه پیرمردی دیدم از روی ثواب سوارش کردم صد متر جلوتر یه شاه کس دیدم با لباس فرم اداری دو دل بودم بوق بزنم نزنم پیرمرده چی فکر میکنه راجبم دلو […]