همون جنده‌ای که همیشه می‌خواستم

توصیه ادمین: قبل از خوندن این داستان یکی‌ از ویدیو‌های شیخ جاسم رو تو یوتیوب یا اینستا ببینید تا صدا‌ها و لهجه‌ها در ذهنتون تداعی بشه. بزنید شیخ جاسم ویدیو اول . یالاه! … کمی‌میوه خریده بودم، داشتم خیابون رو به سمت بالا می‌رفتم، با قدم‌های سنگین و بی حوصله. یکسالی می‌شد که اومده بودم […]

همون جنده‌ای که همیشه می‌خواستم بیشتر بخوانید »

هما و کیر افشین

ساعت ۶عصر شد و توی کافه نشسته بودم.قبل از تاریک شدن هوا اسمون ابری بود و الان که تاریکه چقدر خیابونا دیدنی شدن.سردیه هوا که نشسته توی خیابون.خیسیه کف پیاده رو به خاطر برفی که شروع شده.بخاری که از دهن مردم بیرون میاد.منم که نشستم یه جای دنج و فقط رفت و امدا رو نگاه

هما و کیر افشین بیشتر بخوانید »

بیزینسی کون میدم

سل. من ۳۳ سالم هست و از ۲۰ سالگی کون میدم و سکسهای خیلی زیادی داشتم ،اول تفریحی بود بعد بیزینسی شدم و البته با هر کسی سکس نمیکنم می‌خوام بعضی از سکسهای خودمو تعریف کنم و اگر استقبال شد و بد و بیراه نشنیدم ادامه بدم   تقریبا ۲۰ سالم بود و اومده بودم

بیزینسی کون میدم بیشتر بخوانید »

کوس خوشگلم ثریا

سلام بر دوستان امیدوارم خوشتون بیاد…     یه روز علی دوست دوران سربازی که شیرازی بود زنگ زد و گفت داشتم با دوست دخترم میرفتم شمال که ماشینم خراب شد و تهران گیر افتادم. ازم خواست جایی که شب بمونه براش پیدا کنم که گفتم مسافرخونه چرا نمیری؟ گفت باید زن و شوهر باشیم.

کوس خوشگلم ثریا بیشتر بخوانید »

مادرزنم کوس میداد تا خواهرزنمو نکنم

در حالی که پاهاش رو شونه هام بود و دستامو دوطرفه شونه هاشو رو تخت گذاشته بودم با تمام توانم کیرمو تو کوصش فرو میکردم صدای تلمبه زدم وقتی بدنم به کوص تپلش میخورد کل خونه رو برداشته بود. سینه های خیلی بزرگش مثل مشک آب تکون میخورد و هر از گاهی یه آه که

مادرزنم کوس میداد تا خواهرزنمو نکنم بیشتر بخوانید »

سوسیس بندری

سلام خدمت تمام دوستان.   حامد هستم ۳۸ سالمه اهل بندرعباس هستم داستان بر میگرده به برج چهار امسال. اواسط تیر ماه بود هوا بسیار گرم که حتی کولر ماشین هم جواب نمیده دوستانی که بندرعباس هستن میدونن تیر و مرداد اوج گرما هست ساعت یک داشتم از سرکار میموندم متوجه یه دختر خانم شدم

سوسیس بندری بیشتر بخوانید »

آقا وحید کیرتو می‌خوام

سلام من الان ۳۲ سالمه قدم ۱۷۵ و وزنم ۱۶۵ پوستم سفیده و هنوزم به کون دادن اعتیاد دارم . خب شرایط قیافه و بدنم وقتی که این اتفاق افتاد به این شکل بود بدنم سفید بود کونم بزرگتر بود و مو هم نداشتم خب بیبی فیسم بودم موهام خرمایی بود صورتم گرد بود و

آقا وحید کیرتو می‌خوام بیشتر بخوانید »

سیما ساکزن

وقتی که سیما اومد تو اتاق با اخم بهش گفتم “چرا اینقدر طول کشید تا بیای. نیم ساعت پیش بهت اس ام اس داده بودم.” به دوستم احمد که تو اتاق بود نگاهی کرد و بعد سرش رو پایین انداخت و گفت: “ببخشید آقای … داشتیم با بقیه بچه ها جنسهای جدید رو تو قفسه

سیما ساکزن بیشتر بخوانید »

عزیزم دارم کون مادرت میذارم

امیر ۳۵ سالش بود که بالاخره رضایت داد که ازدواج کنه. پسر حاجی بود و از یه خانواده بازاری و سنتی. در ظاهر مراسمهای مذهبی رو انجام میداد. حتی وقتی مغازه خودش رو در بازار گرفت و کارش رو از پدرش مستقل کرد مکه هم رفت و همه بهش میگفتن حاج امیر. ولی در واقع

عزیزم دارم کون مادرت میذارم بیشتر بخوانید »

چه کسکش شدی امشب

سلام من مجتبی هستم.   راننده ماشین سنگین بودم ولی دیگه خسته شده بودم دنبال کار میگشتم که بابام یه مغازه داشت گفت بیا این مغازه رو راه بنداز منم ماشینمو فروختم چند تا سواری خریدم مغازه رو کردم بنگاه ماشین.دوستم عباس ماشین میخواست بخره اومد تو مغازه بعد تبریک گفتن بهم گفت داداش یه

چه کسکش شدی امشب بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا