داستان سکسی

داستان سکسی شهوتناک یا سایت صد داستان سکسی با داستانهای سکسی جدید ایرانی شامل سکس با دوست دختر، سکس با مامان و خاله، سکس محارم و سکس لزبین گی و فتیش در اختیار شماست.

من و مامانمو و آقا رضا خوشکیر

سلام! من مهران هستم. من یک کاکولد و همجنسگرا هستم و از دوران نوجوانی از تماشای رابطه جنسی مادرم با مرد های غریبه که با رضایت پدرم به خانه می آمدند، همواره لذت میبردم. داستان از اینجا شروع میشه…   یک روز در اتاقم خواب بودم تا اینکه با صداهای بلند از خواب بیدار شدم. […]

من و مامانمو و آقا رضا خوشکیر بیشتر بخوانید »

کوس از دختر کون از مادر

سلام دوستان من حمید هستم الان که دارم این داستان را مینویسم 30 سالمه ولی خود ماجرا برای سه چهار سال قبل هست .   خب اول یکمی از خودم بگم قدم 180 هست و نه لاغرم نه چاق هیکل ورزشکاری هم ندارم کیرم 19 سانته و کلفته . قبل از ازدواج چندباری سکس کردم

کوس از دختر کون از مادر بیشتر بخوانید »

آغاز اوبی شدن رضا

سلام دوستان من رضام تازه ۱۸سالم شده . داستان کونی شدن من از همین داستانا شروع شد اولاش فقط داستان می‌خوندم بعدش فهمیدم میشه اینجا کارای دیگه هم کرد دو سه سالی بود که حس کرده بودم دوست دارم کون دادنو هم تجربه کنم. اوایل ک تو چت شهوتناک عضو شدم با هرکس آشنا میشدم بعدش پشیمون

آغاز اوبی شدن رضا بیشتر بخوانید »

به خاطر پول کون دادم

سلام، اسم من محمد الان ۳۵ سال دارم. این داستانیه که تو مدرسه برام اتفاق افتاده و اینجوری شد که کونی‌ شدم. من از بچگی متاسفانه یا خوشبختانه چون پسر آروم و منزوی و البته سفید و ریزه میزه بودم بودم تو مدرسه خیلی دستمالیم میکردن و بهم میگفتن بچه خوشگل.   یکی از همکلاسیهام

به خاطر پول کون دادم بیشتر بخوانید »

شوهرش تنهامون گذاشت منم زنشو کردم

آرش هستم الان ۳۷ سالمه، ورزشکار هم نیستم کیرمم بیست سانت نیست داستانی که مینویسم یکی از خاطرات سکسی من و واسه سال ۸۹ هست …     عموی بزرگ من که ۴تا پسر هم داره تو یه شهر دیگه زندگی میکنن که از شهر ما ۴ ساعت فاصله دارن، و عموی کوچیکم هم که

شوهرش تنهامون گذاشت منم زنشو کردم بیشتر بخوانید »

من و سارا و شوهرش

سلام اسم من حنانه هست و ۲۹ ساله هستم . یه رشته تحصیلی درس خوندم که کار واسش خیلی کم هست ودوست ندارم جزئیات را خیلی بیان کنم . از اینکه قضاوت بشم ناراحت میشم ولی خواستم بنویسم که چی برای من پیش اومد . حدود یکسال و نیم با مردی بعنوان ازدواج عقد کردیم

من و سارا و شوهرش بیشتر بخوانید »

فوتفتیشی ها

اخطار: داستان فتیش و حال به هم زن   من آیدا ام ۲۶ سالمه داداشمم محمد ۱۹ من خیلی اذیتش میکنم و از این لذت میبرم مثل برده باهاش رفتار میکنم به کسی هم نمیتونه بگه چون من خیلی موذی و چرب زبونم همیشه هم از بچگی همه خرابکاری هام گردن اون بود کتک خوریشم

فوتفتیشی ها بیشتر بخوانید »

آیدا و حسی تازه

پنج سال پیش در برگشت از شمال که من بخاطر باز شدن بانکها زودتر برگشتم سر کارم زنمو و دختر کوچولوم و خواهر خانم مجردم که واقعا عاشق زنم بودم و دختر کوچولوم که دنیای منو نگین بود و خواهر خانمم که مثل خواهر نداشتم بود و اغلب خونه ما می‌موند بعد اتمام تعطیلات نوروز

آیدا و حسی تازه بیشتر بخوانید »

فرانک

۴۴ سالم بود ازدواج مجدد کردم ازدواج که چه عرض کنم بیشتر خرید بود فرانک یه دختر از خانواده فقیر بود یه پدر عیاش داشت ک بخاطر بدهیش میخواست شوهرش بده تو چشمای پدرش نگاه کردم گفتم شصت میلیون هشت سال پیش که زمین چند صاحبه رو بهم فروختی ی میلیارد الانه ولی من میبخشمش

فرانک بیشتر بخوانید »

مسافرت با اعمال شاقه

اسمم امیرطاها ۳۳ ساله تندرست و سانتی‌مانتال خوشتیپ همه کسانی‌که منو می‌بینند فکر می‌کنند روسی، آلمانی، امریکایی هستم کاملا بلوند هستم رو همین خصوصیت زنمو پسندیدم و او هم منو پسندید و از دواج کردیم خانمم مژگان در یک کلام هلو تو عشوه و سکس کپی برابر اصل لانا رودز با چشمانی آبی موی بلوند

مسافرت با اعمال شاقه بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا