شوخی سکسی

داستان طنز سکسی و شوخی سکسی شهوتی. انگشت کردن و شوخی دستی تو کون و کوس.

اساسینز کیرید

پدرم تاجر بود!. قرن ها پیش در دورانی که هنوز عثمانی ها موفق به تصرف کامل یونان شرقی نشده بودند، در شهر باستانی کنستانتینوپول ساکن بودیم. شهری که در واقع نامش “کون‌ستان‌تین‌توپول” بود و تینیجرهای تپلی داشت که کون های مرغوبی داشتند و به قیمت مناسبی می‌شد از آنان کام ستاند.   ده ها سال […]

اساسینز کیرید بیشتر بخوانید »

زمانی برای عر زدن فلافل ها

چند روز پیش یکی از همکاران پدر زنگ زد و دعوتمون کرد بریم منزلشون از اونجا که خانوادم ماههاست از مجتمع بیرون نرفتن ، همه خریدا رو من انجام میدم ، از مهمانی و سفر هم خبری نیست به شدت استقبال کردن ولی من به دلیل کرونا مخالفت کردم که منجر به یک دعوای شدید

زمانی برای عر زدن فلافل ها بیشتر بخوانید »

افسانه ی تورگوز‌های استپ

دوهزار سال پیش در سرزمین مُنگولستان از اراضی آباد مغولستان، جنگی سخت درگرفت…   پادشاهی چینی ها که سودای گسترش به شمال داشت به قبایل “گؤتی‌جیریخ” حمله کرد و همه افراد این قبیله را کشت و اسیر کرد. این قبیله که یکی از قبایل بزرگ “سیکیم خیاردی” های جنوبی موسوم به “گونِی سیکیم خیاردیلار” بود،

افسانه ی تورگوز‌های استپ بیشتر بخوانید »

دوازده بعلاوه ی یک

ابر فوق کوسشعری از یک مغز پریود زنگ زده با آیکیوی دوازده بعلاوه ی یک… حسین پسر داداشم یک سال از من کوچکتره! ترک تحصیل کرد رفت دنبال کار من ادامه دادم وارد دانشگاه شدم ( عجب ننه ی پرکاری داشتین شما داداشا. هم عروس میزاییده هم ننه ی دوماد. خوب …) معصومه معشوقم بود

دوازده بعلاوه ی یک بیشتر بخوانید »

فاجعه بزرگ

هزار سال از فاجعۀ بزرگ میگذشت و جهان با خاک یکسان شده بود. وقتی که یکی از اُپراتورهای آمریکایی شلیک موشک هسته ای، به اشتباه به سوی خاک خود آمریکا شلیک کرده بود و آمریکا به تلافی به روسیه حمله کرده بود و شدت تشعشعات نه تنها این کشور ها را بلکه کشورهای دیگر را

فاجعه بزرگ بیشتر بخوانید »

پاسور سکسی

خودمو معرفی کنم : پارسا ۲۱ ساله،چشمای درشت مثل گوساله تهران ساک…عنم با قدی بلندو گیسوی کمند ، از ۵ سالگی کشتی گیر بودم بخاطر شکستن کتفم  و لگنم و ستون فقراتم کشتی رو گذاشتم کنار بدن سازی کار می‌کنم قدم حدود ۱۹۰ است وزنم ۹۰ تا ۹۵ در نوسانه چشم آبی و مو بورم

پاسور سکسی بیشتر بخوانید »

گرگی از شمال

با درود خدمت عزیزان …   ما خونمون تو شماله ، یه خونه باغ که یه واحد کوچیک طبقه دوممون داریم. حدود سال 1396 یه مستأجری برامون اومد که یه زن بیوه بود  و 34 سالش بود و اون موقع من 29 سالم بود، من قد 175 و وزن 60 ولی رزمی کار می کردم

گرگی از شمال بیشتر بخوانید »

گاییدن زن سروان

سلام. گروهبان قربانعلی جان نثاریان هستم خود ژنرال پندار و کمی اهل خیالات و توهمات تو یکی از پایگاههای هوایی ایرانم ۴۶ ساله اهل کوهنوردی پیمانکار ساختمانی و شاغل در نانوایی پادگان جارو هم میزنم. از استیل بدنی خودم بگم قدر بالای ۱۹۰ وزن ۸۸کیلو سفید موی سر جوگندمی بسیار خوشحالت دمب اسبی چهره ای

گاییدن زن سروان بیشتر بخوانید »

سکس رومانتیک با زنداداشم فرشته جون

سلام عرشام هستم استاد زبانهای فارسی‌ و دری در دانشگاد آزاد عسلامی تابستان امسال زنداداش دو ماه بود از ازدواجش میگذشت سر ظهر بود رفتم اتاقش باهاش خوش و بش کنمون عاشقش بودم دیدم رو تختش خوابه شلوار تنش نبود یه پیرن سفید لَخت تنش بود همه باسن بزرگ و گرد هوسناکش بیرون بود رون

سکس رومانتیک با زنداداشم فرشته جون بیشتر بخوانید »

کون گشاد و آب هندونه

سلام می خوام واستون ماجرای سکس خودمو هنگامه بگم ولی قبلش یه مقدمه لازم داره راستی اسمم مهدی اهل شیرازم . سال اول دانشگاه بود با دوستام رفته بودیم مرودشت خونه کرایه کنیم. که تو بنگاه دو سه تا دختر با یه مرد امده بودن خونه کرایه کنند. از شانس بد ما خونه گیرمون نیومد

کون گشاد و آب هندونه بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا