بابک خوش سکس

سلام بکس.اسمم بابکه. بچه آباده ام. الان ۳۷ سالمه. ۲۴ سالگی ازدواج کردم و دو تا بچه دارم اولی پسره ۱۲ ساله، دومی یه دختره ۸ ساله. شغلم صافکاری ماشینه. چند سال پیش که برا تفریح اومدم شمال، یکی از عقب زد به ماشینم که سپرم شکست و صندوق عقب جمع شد پلیس طرف را […]

بابک خوش سکس Read More »

کس دادن عسل من به همکارش

سلام به همه ی دوستان  این خاطره ای که میخوام براتون بنویسم مربوط میشه به پارسال. من فرهادم و ۳۵ سالمه . کارم تعمیرات تخصصی پکیج و کولر گازیه. همسرم عسل ۲۹ سالشه و دبیر آموزش و پرورش هستش.   مثل اکثر زوج ها اوایل ازدواجمون زندگی سکسی خیلی خیلی داغ و پر شوری داشتیم.

کس دادن عسل من به همکارش Read More »

خشن دوست داری یا رومانتیک

بعد از مدتها اومد خونم، سالها دوست بودیم تا ازدواج کرد اما بعد از طلاق دوباره ارتباطمون شکل گرفت، مثل همون موقعها بود. شیطون و گرم و داغ و حشری. با قد ۱۶۵ و وزن ۵۳ و سینه‌های برجسته. برای منی که ۱۸۸ قدمه و ۸۳ وزنم عالی بود. دم در توی خونه لب تو

خشن دوست داری یا رومانتیک Read More »

وظیفه ی دامادی

تازه ازدواج کرده بودم و زن جوون و خوشگلی گرفته بودم یه دختر ۱۸ ساله خوشگل خوش اندام. باباش هم چند سالی فوت کرده بود و مادر زنمم تنها شده بود.   من ادم حشری ای بودم و هر روز با زنم سکس میکردم از اونجاییم که خونه مادرزنم بودیم اونم میفهمید که هم ظهر

وظیفه ی دامادی Read More »

فتیش محرم

سلام. من یه مسلمان شیعه زاده هستم البته ما شیعه جعفری اثنی اشعری نیستیم ما از شیعیان شاخه امامزاده کاک اولاد هستیم که به مروز زمان به شیعه کاکولد معروف شدیم و الان هم به اختصار به نام شکیل شناخته میشیم یعنی‌ شیعه ی کاک اولادی یا همون شیعه ی کاکولدیه. مرجع دینی ما شیخ

فتیش محرم Read More »

این کیر نشد یه کیر دیگه

سلام اسمم رضا متاهلم ۳۰ سالمه زنم یلدا ۲۶سالشه. از طریق دوست خواهرم با یلدا آشنا شدم حدود ۲سال نیم ازدواج کردیم امدیم سر زندگی خودمون من مدیرشرکت لبنیاتیم خانمم یلدا منشی شرکت.   من مشکلی که دارم التم کوچک و خوب نمیتونم یلدا رو سیرش کنم مشکل ژنتیکی دارم یلدا با من میسوزه میسازه

این کیر نشد یه کیر دیگه Read More »

بستنی و کلوچه

سلام من نسترنم الان ۲۳ سالمه. میخام یه خاطره  بگم که منجر به این شد که با سکس آشنا بشم.   من یه دختر خیلی شیطون بودم . مامانم همیشه منو خوشگل میکرد مثل عروسک و همه دوسم داشتن چون سفید بودم و همیشه میخندیدم. تو اون سالا یه همسایه جدید واسمون اومد که یه

بستنی و کلوچه Read More »

زندگیمو با کوس دادن نجات دادم

سلام. من اسمم سمیراس. ۲۳ سالمه و ۳ ساله متاهلم. قبل از ازدواجم با محمد نامی دوست بودم که حسابی لاپایی میکردم اون زمان و تنها کسی بود که معاشقه باهاش خیلی بهم حال میداد. موقع خواستگاری‌هام هم کسیو انتخاب کردم که مثل محمد باشه برام ، و نهایتا با جواد ازدواج کردم … جواد

زندگیمو با کوس دادن نجات دادم Read More »

مالیات خوشگلی من و مامانم

تین ایجر بودم یه پسر لاغر سفید که قدم خوب بود نسبت به همکلاسی هام یکم بلند تر بود موهای بور و بلند داشتم مثل بقیه مجبور نبودم زیاد کوتاه کنم چون مامان اینجوری دوست داشت خودشم حمایتم می کرد که هرجور دوس داری بپوش و تیپ بزن   و خواهرم زینب ۱۷ سال اونم

مالیات خوشگلی من و مامانم Read More »

پسر عموم پلمبم رو باز کرد

تو بچگی خیلی کارهای شلوغکاری کرده بودم. کلا بچه کنجکاو و شلوغی بودم . تو سن قبل از مدرسه حتی در مورد سکس یه چیزایی میدونستم و تو همون سنا بارها لای کون همسنام مالیده بودم و اونا هم مالیده بودن و میدونستم این کار ها زشته و نباید در این مورد خانوادم چیزی بدونه.

پسر عموم پلمبم رو باز کرد Read More »

Scroll to Top