بی‌غیرت

حس بی‌غیرتی یعنی آزادی از حس وحشی گری یعنی رهایی از حیوان بودن مسلمان بودن و کنار گذاشتن جنایت همسر کشی و ناموس کشی.

کوس خوشگلم ثریا

سلام بر دوستان امیدوارم خوشتون بیاد…     یه روز علی دوست دوران سربازی که شیرازی بود زنگ زد و گفت داشتم با دوست دخترم میرفتم شمال که ماشینم خراب شد و تهران گیر افتادم. ازم خواست جایی که شب بمونه براش پیدا کنم که گفتم مسافرخونه چرا نمیری؟ گفت باید زن و شوهر باشیم. […]

کوس خوشگلم ثریا بیشتر بخوانید »

چه کسکش شدی امشب

سلام من مجتبی هستم.   راننده ماشین سنگین بودم ولی دیگه خسته شده بودم دنبال کار میگشتم که بابام یه مغازه داشت گفت بیا این مغازه رو راه بنداز منم ماشینمو فروختم چند تا سواری خریدم مغازه رو کردم بنگاه ماشین.دوستم عباس ماشین میخواست بخره اومد تو مغازه بعد تبریک گفتن بهم گفت داداش یه

چه کسکش شدی امشب بیشتر بخوانید »

کافه گلاسه

سلام. اسم من سمیه ست ۲۹ سالمه ، با شوهرم سینا توی کافه توی مرکز تهران کار می کنیم ، ۴ سال پیش توی کلاس باریستا با هم آشنا شدیم ، سینا منو با خودش به کافه ای که اون موقع کار می کرد برد و منم اونجا مشغول شدم ، بعد از یه مدت

کافه گلاسه بیشتر بخوانید »

نبض کیرش تو کونم

اسم من احسانه اسم زنم هم سحره من 35 سالمه و زنم 27 سالشه داستان از این لحظه که می خونیدش برمیگرده به 4 ماه پیش حدود های مرداد 1403 من شغلم آزاده و زنم هم کادر درمانه از عید امسال میخواستیم بریم مسافرت یعنی از بس فکر کار و وام و اجاره و خرج

نبض کیرش تو کونم بیشتر بخوانید »

حس مشترک کاکولدها

امروز حسی رو تجربه کردم که میدونم خیلی از کاکولد ها با اون آشنا هستن…   من و همسرم محدثه ۷ ساله ازدواج کردیم و تقریبا ۴ ساله زنم هاتوایفه از اونجایی محدثه هاتوایف شد که من نمیتونستم بیشتر از یه راند بکنمش و خب محدثه به شدت حشریه و یه راند ارضاش نمیکنه. پس

حس مشترک کاکولدها بیشتر بخوانید »

نقشه سکسم با مامانم مریم

سلام دوستان این اولین باره داستان مینویسم و بر اساس واقعیته . بزارید خودمو معرفی کنم فرشاد هستم بیست سالمه هیکل متوسطی دارم ولی در کل از خودم راضیم کیرمم شق شه بدجور بلند میشه   یه روز تابستونی بود که عا اینم بگم مامانم اسمش مریمه سرکار میره یه زنه میان سال با ممه

نقشه سکسم با مامانم مریم بیشتر بخوانید »

زنم کوسشو صاف کرد که بره بده

اولش همچی در حد فانتزی بود.. شب که می‌شد میرفتم توی گروه های کاکولد و یکم چت میکردم و شاید یکی دوتا عکس از معصومه بهشون میدادم و آخرشم یه جق میزدم و تموم. معصومه زنمه و ۱۷۲ قدش و ۷۰ کیلو وزنشه قبل بچه دار شدن سینه هاش ۷۵ بود اما بعد بدنیا اومدن

زنم کوسشو صاف کرد که بره بده بیشتر بخوانید »

هم من دادم هم زنم

سلام خدمت همه عزیزان دل من امین هستم و خانمم منیره من 40سالمه و منیره 35ساله هست ما حدودا15 سال هست که ازدواج کردیم و از زندگیمون هم راضی هستیم و تو این 15 سال چند باری نفر سوم اوردیم و یه حالی کردیم ولی زیاد نبوده تا اینکه امسال آخرای تابستون قرار شد بریم

هم من دادم هم زنم بیشتر بخوانید »

مای نیم ایز بی‌

سلام دوستان! خوشحال میشم بعد خوندن داستان نظر تون رو کامنت کنید.   اسم من رضاست و ۲ ساله با دختر همسایمون آرزو ازدواج کردم.آرزو یه دختر حشری و شیطون با اندام سکسی که همیشه توجه مردها را جلب می‌کنه.از اول باهاش شرط کردم که نباید لباس باز بپوشه که الان داره میزنه زیر حرفش

مای نیم ایز بی‌ بیشتر بخوانید »

مامان جونمو کردن

سلام من پوریام ۱۷ سالمه. پدر مادرم سه ساله جدا زندگی میکنن ولی طلاق نگرفتن.   مامانم زیبا ۴۷ سالشه بدنش هنوز رو فرمه و جذابه. خودمم چند بار به یادش جق زدم چون تو خونه راحت لباس میپوشه و فرم سینش معلومه خیلی حشریم میکنه. میدونستم دوست پسر داره چون شبا تا دو سه

مامان جونمو کردن بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا