بستنی و کلوچه

سلام من نسترنم الان ۲۳ سالمه. میخام یه خاطره  بگم که منجر به این شد که با سکس آشنا بشم.   من یه دختر خیلی شیطون بودم . مامانم همیشه منو خوشگل میکرد مثل عروسک و همه دوسم داشتن چون سفید بودم و همیشه میخندیدم. تو اون سالا یه همسایه جدید واسمون اومد که یه […]

بستنی و کلوچه Read More »

زندگیمو با کوس دادن نجات دادم

سلام. من اسمم سمیراس. ۲۳ سالمه و ۳ ساله متاهلم. قبل از ازدواجم با محمد نامی دوست بودم که حسابی لاپایی میکردم اون زمان و تنها کسی بود که معاشقه باهاش خیلی بهم حال میداد. موقع خواستگاری‌هام هم کسیو انتخاب کردم که مثل محمد باشه برام ، و نهایتا با جواد ازدواج کردم … جواد

زندگیمو با کوس دادن نجات دادم Read More »

مالیات خوشگلی من و مامانم

تین ایجر بودم یه پسر لاغر سفید که قدم خوب بود نسبت به همکلاسی هام یکم بلند تر بود موهای بور و بلند داشتم مثل بقیه مجبور نبودم زیاد کوتاه کنم چون مامان اینجوری دوست داشت خودشم حمایتم می کرد که هرجور دوس داری بپوش و تیپ بزن   و خواهرم زینب ۱۷ سال اونم

مالیات خوشگلی من و مامانم Read More »

پسر عموم پلمبم رو باز کرد

تو بچگی خیلی کارهای شلوغکاری کرده بودم. کلا بچه کنجکاو و شلوغی بودم . تو سن قبل از مدرسه حتی در مورد سکس یه چیزایی میدونستم و تو همون سنا بارها لای کون همسنام مالیده بودم و اونا هم مالیده بودن و میدونستم این کار ها زشته و نباید در این مورد خانوادم چیزی بدونه.

پسر عموم پلمبم رو باز کرد Read More »

دلم میخواد به دامادم کص بدم جرمه مگه

من من فرزانه هستم یک زن خانه دار معمولی در شهرستانی کوچک هستم که فکرش را هم نمی‌کردم روزی خیانت کنم آنهم با داماد خودم.ولی یک وقتی چشم باز کردم دیدم دلبسته دامادم شدم و حاضرم به خاطرش هر کاری کنم. این خاطره چند روز پیش است که بالاخره برای اولین بار باهم خوابیدیم… ***

دلم میخواد به دامادم کص بدم جرمه مگه Read More »

موقع فرو کردن بهم فرو رفت

سلام به همه عزیزان اسم من رضا هست و اسم همسرم سارا هست من 32سالمه و سارا 30ساله هست.   من نویسنده خوبی نیستم و نمیتونم زیاد آب و تاب بدم به ماجرای من سارا و خیلی خلاصه مینویسم وبیشتر قسمتهای که سکس داره تعریف میکنم. ما حدودا 6سال هست که ازدواج کردیم ولی بچه

موقع فرو کردن بهم فرو رفت Read More »

مامان مهربون و پسر عموی حشری

سلام من محمدجوادم یه پسر سفید و یه کم تپل با صورت ظریف و یه کم دخترونه. داستانی که براتون تعریف می‌کنم برمیگرده به زمانی که 15 سالم بود… *** من قم زندگی می‌کنم ولی در اصل اهل آملم وقتی بچه بودم پدرم تو یه موسسه‌ی تحقیقات قضایی مشغول به کار شد برای همین مجبور

مامان مهربون و پسر عموی حشری Read More »

شوهر شومبول طلا

اسم من مژگانه. شوهرم مری (مرتضی) حدود سه چهار سالی میشه ازدواج کردیم. خیلی همو دوست داریم. و چیزی برای هم کم نمی‌ذاریم ولی خب در طول زمان ازدواجمون متوجه شدم شوهرم یه نیازهایی داره که انگار متفاوته…   داستان از اونجایی شروع شد که گاهی اصلا انگار شق نمی‌کرد و منو خوابوند به کمر

شوهر شومبول طلا Read More »

به ایرانی کوس بدهید اما با افغان ازدواج نکنید

سلام . یک دختر افغان استم نام من میمنه است و این داستان کوس دادن‌های من است تا به امروز. من هیچ زمان عاشق سکس نبودم اصلا نمیدانستوم سکس یعنی‌ چی‌. شب عروسیم هم احمد پسر عموم به زور باهام سکس کرد اون شب وحشتناک ترین شب زندگیم بود بعد از اینکه کیر احمد رو

به ایرانی کوس بدهید اما با افغان ازدواج نکنید Read More »

احساس نبض کیر تو کونم

سلام به دوستان عزیزم . سهیل هستم ترنس.   درست بار اولی که رفت توش و میگم چون قبلش لاپایی داده بودم.از ۱۵ سالگی.که سینه درد شدیدی گرفتم سینه هام طوری بزرگ شده بود که بقالی میرفتم یا تو مدرسه از سینه هام نیشگون میگرفتن.دوستان تو ۱۷سالگی یادمه یه عکس مجله بود تبلیغ مایو…برجستگی کیر

احساس نبض کیر تو کونم Read More »

Scroll to Top