یکی از یکی الاغ تر
دو روز از ۱۷ سالگیم میگذشت چه خاطره ای برایم رقم خورد! مامان که همیشه از دیابت و درد پا و سنگینی تنش شکایت داشت و مینالید تا اومدم خونه گفت: پژی (پژمان) پسرم دلم کیک یزدی خواست برو بخر ( خوب آخه خرس ماده، تو با این همه مشکل بازم میخوای شکر و کربوهیدرات […]
یکی از یکی الاغ تر بیشتر بخوانید »