سفر به قبرس

سلام بابک هستم این داستان فانتزی من و خانمم در سفر به قبرس هست همسرم سحر ۳۰ ساله ورزشکار و خوراکش فانتزی تو سکس هست در سفر به قبرس در قسمت یونانی نشین آن ما در یه رستوران نشسته بودیم چون سحر خیلی قد بلند و بدنی سفت و رووفرم و سینه سفت چون ورزشکار […]

سفر به قبرس Read More »

اینجوری خواهرمو کردم

سلام دوستان من با این روش خواهرمو کردم شما هم امتحان کنین حتما جواب میده فقط یادتون باشه که پریود نباشه و اخلاقشم خوب باشه تو پریودش بهش توجه کنین و براش هدیه بخرین و نازشو بکشین و چند روز بعدش این کارو که میگم بکن… الکی برا خواهرت تعریف کن که رفتی توی پارک

اینجوری خواهرمو کردم Read More »

هرکی دودول داره کونیه

من عمید هستم پدرم بنگاه میوه داشت من هم هر روز باید واسه جمع کردن طلبامون یه منطقه میرفتم اون موقع من 32 سالم بود تازه عقد کرده بودم من تپلم و سفید بهم میخوره زیر ۳۰ باشم قیافم کمی دخترونه و مهربونه و به خاطر خوشگلیم خیلی‌ کرده شدم.   اونروز میرفتم طرف میمه

هرکی دودول داره کونیه Read More »

فرانک

۴۴ سالم بود ازدواج مجدد کردم ازدواج که چه عرض کنم بیشتر خرید بود فرانک یه دختر از خانواده فقیر بود یه پدر عیاش داشت ک بخاطر بدهیش میخواست شوهرش بده تو چشمای پدرش نگاه کردم گفتم شصت میلیون هشت سال پیش که زمین چند صاحبه رو بهم فروختی ی میلیارد الانه ولی من میبخشمش

فرانک Read More »

یه دختر دارم ساک میزنه کیرمو مسواک میزنه

از سرکار خسته کوفته برمیگشت و بزور چشمام باز میشدو خوبیش اینه این موقع صبح اینقدر شهر خلوت هست ک با این وضع رانندگیم سه چهار نفری و زیر نگیرم همسرم زودتر از من شیفتش تموم شده بود و تنها دلیلی ک توی بیمارستان نخوابیدم این بود میدونستم اخره شب یک بغل و غذایی گرم انتظارمو

یه دختر دارم ساک میزنه کیرمو مسواک میزنه Read More »

گاییدن زن سروان

سلام. گروهبان قربانعلی جان نثاریان هستم خود ژنرال پندار و کمی اهل خیالات و توهمات تو یکی از پایگاههای هوایی ایرانم ۴۶ ساله اهل کوهنوردی پیمانکار ساختمانی و شاغل در نانوایی پادگان جارو هم میزنم. از استیل بدنی خودم بگم قدر بالای ۱۹۰ وزن ۸۸کیلو سفید موی سر جوگندمی بسیار خوشحالت دمب اسبی چهره ای

گاییدن زن سروان Read More »

اسباب بازی سکسی

سلام اسمم نیلوفره و الان 23 سالمه. ضمن اطلاع باکرگیمو توی تجاوزی که توی سن کم بهم شد از دست دادم.۱۳ سالم بود توی ظهر تابستون که تنها تو کوچه بازی میکردم یه آقاهه بهم گفت زنبور رفته تو لباست منو برد خونشون که زنبورو در بیاره که منو کرد دوست داشتین داستانشو کامل بعدا

اسباب بازی سکسی Read More »

مرضیه جنده ی خان داداش

پدر خانمم دی ماه فوت کرد همه فامیل جمع شدن او وصیت کرده بود در دهی که دنیا آمده بود دفن بشه همه ده بودیم من سالها بود با خواهرم مرضیه قهر بودم انتظار نداشتم برای مراسم خاکسپاری و ختم بیاد که اومد او را شش سال بود ندیده بودم از 17 سالگی که زن

مرضیه جنده ی خان داداش Read More »

نگار کس تپل

نانوایی بودم داشتم تو شمردن نون به دوستم کمک می‌کردم خانمی اومد به چشم مشتری منو نگاه کرد پرسیدم چندتا؟ گفت هی پنج اگه میشه شش تا! شش تا شمردم نایلون آورد گفت بذار توش گفتم چشم خانم داغه عرق می‌کنه   گفت داغش خوبه ! تا گذاشتم گفت معلومه که واردیااا ! چه خوب

نگار کس تپل Read More »

دوران خاکستری

تولد چهل سالگی برای یک زن تاریخ متفاوتی است. یک زن ممکنه سالها به تولد چهل سالگیش فکر کنه. ممکنه دلشوره بگیره. چراکه فکر میکنه دروازه ورود به سراشیبی پیرشدنه. اینکه هرروز که بیدار بشی فکر میکنی شمارش معکوس به مرگ و رنج سریعتر از دیروز میشه. خیلی از زنها تو تولد چهل سالگی حسرت

دوران خاکستری Read More »

Scroll to Top