شهلا جنده ی من شد

خیلی وقت بود شهلا رو تو خیابون میدیدمش. همیشه اتفاقی و تصادفی جلوم سبز می شد. با اینکه سنش از من خیلی بالاتر بود، ولی چهرۀ خیلی سکسی و جذابی داشت. شاید مردای دیگه اونو شبیه یه زن معمولی میدیدن: بدون آرایش و بدون لباسای چسبان؛ ولی من که به زنهای جاافتاده و بالغ علاقه […]

شهلا جنده ی من شد بیشتر بخوانید »

دختر باجناق

دختر باجناقم اسمش یلداست مدتی در جزیره خارک بخاطر ماموریت شوهرش دور از همه ما بود چند روز پیش میاد تهران کرج منم خونم تهرانه ولی باغی در کرج دارم تلفن کرد که خالم خونه است گفتم اره خبر داد شب یلدا میاد خونه ما اسمش فاطی است یک داف تمام معنا ولی به کسی

دختر باجناق بیشتر بخوانید »

کص های زیادی گاییدم اما هیچکدام کص پرنیان نمی‌شه

من کیوانم تو شیراز زندگی می‌کنم کص های زیادی گاییدم اما هیچکدام کص پرنیان نمی‌شه ما دو تا داداش بودیم با ۱۷ سال اختلاف سنی مامان و بابام هر دو به رحمت خدا رفتن تو یک خونه زندگی می‌کنیم که مال بابا مامانمون بوده داداشم زن اولشو بعد از ۱۱ سال زندگی مشترک طلاق داد

کص های زیادی گاییدم اما هیچکدام کص پرنیان نمی‌شه بیشتر بخوانید »

همیشه دیر میشه

سرگذشت اکرم را از زبان برادر شوهرش رامین را خوندم چه زیبا و چه جالب بود منم تقریبن همچین سرگذشتی دارم تازه با این سایت آشنا شدم چند روزی می‌شه حدود ۲۰ بهمن اگه اشتباه نکنم من زمانی که مخصوصا وقتی شاهین رفت اتریش چند ماهی ماندگار شد حوصله‌ام خیلی سر می‌رفت تا اینکه مدتی

همیشه دیر میشه بیشتر بخوانید »

اشتباه زیبا

اوایل مهر امسال بود از بندرعباس با هواپیما شب به تهران اومدم چند قلم وسایل بود به سفارش خانم و دختر مدیرعاملمون که اشنایی قبلی داشتم قرار بود برم خونه‌شون تازه دو ماه بود استخدام شده بودم خونشون شهرک اکباتان بود رفتم تو بلوک و شماره واحدو پیدا کردمو در خونه‌ را زدم خانمی بدون

اشتباه زیبا بیشتر بخوانید »

عروس مهربون

امروز سالگرد ازدواج داداشم با خانمش است اونها درست پنج سال پیش تو چنین روزی ازدواج کردن ما خانواده سنتی و مذهبی هستیم در حد معمول به زنداداش خیلی احترام میذاشتیم و ما سه برادر کوچکتر انگار در گرفتن دستور از او گوش به زنگ و آماده مثل سرباز سر سپرده اش بودیم من اونموقع

عروس مهربون بیشتر بخوانید »

از چرخه تا شامپاین

من از اسمم خیلی بدم می‌اومد چون عربی بود چند بار رفتم ثبت احوال گفتن نمیشه عوض کرد تا اینکه با پارتی بازی اسم مستعاری که داشتم با اسم نحس عربیم عوض شد البته همه فامیل و دوستام نام مستعارمو صدا می‌زنند اینجا اسممو می‌ذارم سام و اسم خانممو میذارم آنا ولی بقیه اسمها واقعی

از چرخه تا شامپاین بیشتر بخوانید »

همه ی مردها آرزوی گاییدنمو دارند

سمیرا هستم ۳۲ ساله از تهران همه مردهای خانواده شوهرم آرزوی گاییدنمو دارند و برام کص لیسی می کنند ولی عرضه ندارن جز یکیش! بیش از ۸ ساله ازدواج کردم هنوز بچه دار نشدم شوهری به ظاهر خوشتیپ و مردونه ولی خالی از حس سکس دارم بیش از دو سال بود سکس نداشتم و دیونه

همه ی مردها آرزوی گاییدنمو دارند بیشتر بخوانید »

عمو جون کص و کونم مال توئه

اوایل بهمن ماه بود چند ماهی از ازدواجم با حامد می‌گذشت هنوز دانشجوی پیام نور هستمم قرار شد بریم شمال با عمویم ( من از بچگی میگم عموجون) تماس گرفتم میخوایم بیایم شمال خوشحال شد گفت خوش اومدین بیاین تنهام پرسیدم زن عمو کجاست ؟ گفت تهران بازم گفتم چطور تنها با یه بچه پنج‌ساله

عمو جون کص و کونم مال توئه بیشتر بخوانید »

اژدها وارد میشود

مامان من یه زن ۴۹ سالس، اما هیکل رو فرمی داره، پاهای قوی، بازوهای قوی، یه مقدار شکم، و همچنین سینه های نسبتا بزرگ، تو باشگاهشون یه زن تو پر و جوون هست بنام مریم، که حدودا ۴۰ سالشه، قدش تقریبا ۱,۷۰، اینجور که خود مامان تعریف میکنه، میگه این مریم خانم قویترین زن باشگاس،

اژدها وارد میشود بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا