بیست دقیقه تا کیر
ساعت چهار نیم ساعت کاری من تموم شده بود. واسه یه زن بیست و هشت ساله کار کردن تو بخش بسته بندی یه شرکت به اندازه کافی سخت بود که موقع رفتن خونه حوصله زیادی واسش نمونده باشه. شوهرم یه مرد شکاک و زبون نفهم بود که از غیرت فقط گیر دادن به وضع ظاهر […]