بیست دقیقه تا کیر

ساعت چهار نیم ساعت کاری من تموم شده بود. واسه یه زن بیست و هشت ساله کار کردن تو بخش بسته بندی یه شرکت به اندازه کافی سخت بود که موقع رفتن خونه حوصله زیادی واسش نمونده باشه. شوهرم یه مرد شکاک و زبون نفهم بود که از غیرت فقط گیر دادن به وضع ظاهر […]

بیست دقیقه تا کیر Read More »

نقشه سکسم با مامانم مریم

سلام دوستان این اولین باره داستان مینویسم و بر اساس واقعیته . بزارید خودمو معرفی کنم فرشاد هستم بیست سالمه هیکل متوسطی دارم ولی در کل از خودم راضیم کیرمم شق شه بدجور بلند میشه   یه روز تابستونی بود که عا اینم بگم مامانم اسمش مریمه سرکار میره یه زنه میان سال با ممه

نقشه سکسم با مامانم مریم Read More »

کوس کنی‌ از کسکن

سلام. بهرامم داداش شهرام. میشناسین. قضيه مال حدودا 12 سال پيشه كه من 24 سالم بود و زوجي كه در بارشون صحبت ميكنم امير 34 ساله و همسرش رويا 28 ساله بودن …   من اصليتم شهرستانيه ( شهرستان کسکن. نخند اسم شرستانمون کسکنه. کسکش نخند راستشو میگم. اصلا خودت بزن گوگل ببین. نخند لاشی

کوس کنی‌ از کسکن Read More »

من جونمو واسه این کص میدم

درود به همه. میخوام تجربه اولین کصلیسی خودمو بگم براتون. سامان هستم 21 سالم هست. یه پسر نرمال مثل بقیه پسرا نه خیلی خوشگل و دختر بازم نه خیلی زشت. ماجرا برمیگرده به زمان 17 سالگی من. من نه دوست دختر داشتم نه سکس کرده بودم. فقط سرم تو کار خودم بود و خیلی زیاد

من جونمو واسه این کص میدم Read More »

مذهبی‌‌ها هم میدزدند و هم کیر میخورند

مریم توی تعطیلات تابستون چشماشو گربه ای عمل کرد و گونه اش رو لیفت داد و با یه پسر حزب الهی سر و ساده عقد کرد. جلوش باز شد و به منم هر از گاهی می داد. کسش تنگ بود و کلوچه های دورش تپل. صورت خودش هم بعد از اون عملها شده بود عین

مذهبی‌‌ها هم میدزدند و هم کیر میخورند Read More »

خواهر زن واقعا نون زیر کبابه

سلام. من امیر هستم ۳۷ سالمه ۵ ساله ازدواج کردم و یک پسر سه ساله دارم. یه خواهر زن دارم به نام فرانک ۴۰ ساله، فرانک ده سال پیش ازدواج کرده بود و بخاطر بچه دار نشدن شوهرش طلاقش داده بود و با پدر و مادرش زندگی میکرد. پدر خانمم کارمند مخابرات بود که متاسفانه

خواهر زن واقعا نون زیر کبابه Read More »

خاطره کون دادنم به نگهبان انبار

سلام میخواستم خاطره کون دادنم به نگهبان انبار تعریف کنم.   من ایمانم 21 سالمه (قد 170 وزن 80 و سبزه ام) دانشجوی شهرستان بودم.یک خونه گرفته بودم طبقه بالای یک انبار.منو دوستم دوتایی تو خونه زندگی میکردیم.یبار دوستم براش مشکل پیش اومد و مجبور شد بره شهرمون.منم تنها بودم . بدجوری حشری شده بودم.خیلی

خاطره کون دادنم به نگهبان انبار Read More »

زنم کوسشو صاف کرد که بره بده

اولش همچی در حد فانتزی بود.. شب که می‌شد میرفتم توی گروه های کاکولد و یکم چت میکردم و شاید یکی دوتا عکس از معصومه بهشون میدادم و آخرشم یه جق میزدم و تموم. معصومه زنمه و ۱۷۲ قدش و ۷۰ کیلو وزنشه قبل بچه دار شدن سینه هاش ۷۵ بود اما بعد بدنیا اومدن

زنم کوسشو صاف کرد که بره بده Read More »

رفاقت برای کوص مامانم

اسم من بهنامه‌ سعی می‌کنم تا اونجا که می‌تونم ماجرا رو‌ خیلی مختصر و مفید براتون تعریف کنم که حوصله سربر نشه، این اتفاق زمانی افتاد که 16 سالم بود و دو سال از فوت پدرم می‌گذشت. منو مامانم تو یکی از روستاهای شهر آمل زندگی می‌کنیم، اسم مامانم ملیحه هست اون موقع 35 سالش

رفاقت برای کوص مامانم Read More »

خواهران اهل حال

از سرکار اومدم خونه خیلی خسته بودم تو مسیر که میومدم چندتا کس خوشگلم دیده بودم حسابی حشری شده بودم…   رسیدم خونه درو باز کردم رفتم داخل دیدم سمیرا رو شکم خوابیده سرش روی بالشت در حال درس خوندن خوابش برده. یه شلوار خونگی آبی که نه تنگ بود نه گشاد ولی کونش رو

خواهران اهل حال Read More »

Scroll to Top