خونه ی پدربزرگه

تو یه خانواده خیلی شلوغ ، در یه روستای دور افتاده بدنیا اومدم. پدربزرگم (مادری) ده تا بچه داشت، که مادر من ، بچه اول ، و خودم نوه اول بودم. اوضاع جوری بود که اختلاف سن من با خاله کوچیکم فقط و دو سال و نیم بود و همه فکر می کردند ما اصلا […]

خونه ی پدربزرگه Read More »

صابر فاکر

تقریبا اواسط اردیبهشت بود که بابا گفت وسایل و جمع و جور کنید که می‌خوابیم بریم مسافرت، چند وقتی میشد که دیگه با خانواده نمیرفتم سفر و به جاش با دوستام یا سفر بودم و یا اینکه خونه عشق و حال می کردیم، الآنم که هوای بهار باعث شده بود حشری تر از هر زمان

صابر فاکر Read More »

مدرسه مذهبی

دوم دبیرستان ، توی یه مدرسه مذهبی درس میخوندم. درسم زیاد خوب نبود مثل هر نوجوون دیگه ای درگیر پورن و خود ارضایی شده بودم سال جدید شروع شده بود ، بچه های قدیم میدیدم با چند تا قیافه جدید… خودمم یه پسر مثبت و ساکت بودم نه طرفداری داشتم نه توی اکیپی بودم  

مدرسه مذهبی Read More »

مامانم میده منم جق میزنم

سلام من علی هستم 24 سالمه توی یه خانواده سه نفری زندگی میکنم. این داستان واسه 8 سال پیشه. من 16 سالم بود و مامانم اسمش آیداست یه زن 38 ساله با قد 167 و وزن 80 با بدی سفید سینه های سایز 75 و رونای گوشتی و کون بزرگ که با هر شلواری خودنمایی

مامانم میده منم جق میزنم Read More »

کون بی‌ وفا

اسم من سهیله و ۲۶ سال و ۱۶ سانت دارم. داستان که میگم حدودا برای ۱۰ سال پیش هستش زمانی که کلاس نهم بودم . حالا بریم سر اصل مطلب:   من تو مدرسه ای درس میخوندم که بیشترشون از هر نظر معمولی بودن . ولی یه کسی در این مدرسه تناقض داشت. محمد فکر

کون بی‌ وفا Read More »

حس جندگیش به ناصر

چند وقت بود مغازه دیگه به زور اجاره اش رو در میاورد کرایه خونه و خرج خونه کمرمون رو کج کرده بود دخترمون هم مدرسه اش سالی چند میلیون و کلی خرج روزمره ی دیگه کلا خسته شده بودم با مشورت با خانمم تصمیم گرفتم از هرکجای ضرر برگردم متفعته و مغازه رو با جنسهاش

حس جندگیش به ناصر Read More »

تهمینه میلف دوست داشتنی

خاطره ای که صحبت میکنم راجبش مال سال ۴۰۰. محل کاری که هستم اکثر اوقات با مترو رفت امد میکنم یا بعضی اوقات به ماشین شخصی کلا فردی منظم هستم در امور کارها و ساعت رسیدن به محل کار و در کل تو همه کارا سالهاس که اینجا شاغلم مشگلی پیش نیومده برام.   تو

تهمینه میلف دوست داشتنی Read More »

کون درکارگاه و ما دربدرو شق دردیم

سلام من امير هستم درادامه داستان قبلی که گفتم حسین یخچال ساز منوکونی وابنه ای خودش کرده بودتقریبا هرهفته یک بارمنوبه روشهای مختلف میکرد و وقتهایی هم که اون کارداشت باهویج‌های کلفت یا دسته برس‌های صاف باخودم حال میکردم وسوراخ کونم رابرای بلعیدن کیرهای بزرگ عادت داده بودم وازاونجابه بعدمسیرزندگی من تغییرکرد   منی که

کون درکارگاه و ما دربدرو شق دردیم Read More »

یه تریسام ساده

سلام.   من ۲۰ سال پیش با دختری بسیار زیبا و خوش هیکل که تنها ملاک من برا ازدواج بود ازدواج کردم .متاسفانه بدلیل های نامشخصی من در ابتدای ازدواج دچار مشکلات جنسی شدم به طوری که نمی توانستم رابطه جنسی برقرار کنم البته همون موقع فهمیدم همسرم هم دچار سردی شدید در روابط جنسی

یه تریسام ساده Read More »

شبنم تنگه

با درود. دی ۱۳۸۹ تو یک شرکت نرم افزاری استخدام شده بودم، و خیلی شوق و ذوق اولین استخدامی رو داشتم تو سن کم و هرروزه واقعا تو کارم بهتر پیش میرفتم. پسری بودم کاملا مثبت تو بهمن ماه ۸۹ با خانمی به اسم شبنم آشنا شدم ک همیشه پای پنجره وایمیسادم اونم گهگداری میدیدم

شبنم تنگه Read More »

Scroll to Top