شوشول
سلام خوبین الان که دارم این داستانو مینویسم جدود پنج سال از اصل ماجرا گذشته… یه پسر بچه دوازده سیزده ساله بودم که یک روز از غذا با دختر خاله بیست پنج سالم توی خونه مامان بزرگم تنها شدم سرم گرم گوشی بازی بود که یهو دیدیم دختر خالم دستشو کرده تو شلوارش و …