اجاره نشین

سلام ارسلان هستم.   سال ۹۷ اومدم تهران توی ۲۰ سالگی، هنوز خیلی ساده بودم چون تا اون موقع همش یا درس میخوندم یا کار میکردم(بعضی وقتا با صاحبکارم میرفتم کوه) و فقط خوابو خونه بودم، توی ۲۰ سالگی کارشناسی ناپیوسته عمران تهران قبول شدم و توی کارگر شمالی خوابگاه داشتم، همه چیز اوکی بود […]

اجاره نشین بیشتر بخوانید »

ضربدری با هماهنگی

من پرستو 29 ساله هستم 6 سال هست كه ازدواج كردم شوهرم علی 32 ساله و مهندس كامپیوتره. شوهرم مرد خوبیه ،دست و دلباز و شاید بشه گفت نسبت به درآمدش ولخرج، تیپش بالاتر از متوسط ، همیشه به احساسات زنانه جواب میده و سكس قوی. من واقعاً دوستش دارم . ما زندگی خوبی داریم

ضربدری با هماهنگی بیشتر بخوانید »

منو کرد اونم به زور

سلام اول از همه بگم من تازه واردم و اگه بد نوشتم ببخشید. من مهدی ام 18 سالمه سفیدم خیلی نه ولی سفیدم و بدنم هم خوبه جوری که از بچگی دنبالم بودن . داستان از این قراره که من تا حالا به هیچ وجه به دادن فکر هم نکرده بودم بچه ها میخواستن گولم

منو کرد اونم به زور بیشتر بخوانید »

حموم با خواهرم

این یک خاطره هست اسم ها مستعاره … من ناصر ۱۹ ساله از مشهد قد ۱۷۵ وزن ۸۰ خوب از خواهرم بگم اسم طاهره سن ۲۷ ساله وزنش هم تقریبا ۶۵ ولی خوش قد و هیکل سفید و ترتمیز ما یک خانواده  ۷ نفره هستیم پدرم که ۱۰ سال پیش فوت کرده بر اثر تصادف

حموم با خواهرم بیشتر بخوانید »

نبض کیرش تو کونم

اسم من احسانه اسم زنم هم سحره من 35 سالمه و زنم 27 سالشه داستان از این لحظه که می خونیدش برمیگرده به 4 ماه پیش حدود های مرداد 1403 من شغلم آزاده و زنم هم کادر درمانه از عید امسال میخواستیم بریم مسافرت یعنی از بس فکر کار و وام و اجاره و خرج

نبض کیرش تو کونم بیشتر بخوانید »

حس مشترک کاکولدها

امروز حسی رو تجربه کردم که میدونم خیلی از کاکولد ها با اون آشنا هستن…   من و همسرم محدثه ۷ ساله ازدواج کردیم و تقریبا ۴ ساله زنم هاتوایفه از اونجایی محدثه هاتوایف شد که من نمیتونستم بیشتر از یه راند بکنمش و خب محدثه به شدت حشریه و یه راند ارضاش نمیکنه. پس

حس مشترک کاکولدها بیشتر بخوانید »

رابطم با خواهرم اینجوری شروع شد

سلام.   من سجادم ۱۶سالمه یه آبجی دارم که ۱۹سالشه. این داستان پارسال اتفاق افتاده روز عید قربان.   من صبحش رفتم حموم بعد از حموم که اومدم حوله فراموش‌کرده بودم بعد بابام و مامانم که رفته بودن تو حیاط برای کشتن گوسفند و اینا… من خواهرمو صدا زدم گفتم حوله بیار بعد شلوار خودمی

رابطم با خواهرم اینجوری شروع شد بیشتر بخوانید »

آه و ناله با سودا

سلام دوستان از اینکه داستان سکس منو میخونید ممنونم اسمم سپیده است ۴۵ سالمه از شوهرم جدا شدم و با پسرم که ۲۲ سالشه زندگی میکنم . از ارثی که از پدرم مونده خدا رو شکر کم کسری ندارم ….   ما تو یه ساختمان ۴ طبقه ۸ واحده زندگی می‌کنیم ک هر طبقه ۲

آه و ناله با سودا بیشتر بخوانید »

کاش از سالها قبل به داداشم کوس میدادم

چند ماه از ازدواجم می گذشت ، کمی از رفتارهای شوهرم و خانواده اش ناراحت بودم . اما بازم ترجیح میدادم مستقل باشم و همین استقلال بهتر از زندگی تو خونه پدری بود . هرجور دلم‌میخواست لباس میپوشیدم ، تا دیر وقت میخوابیدم ، چادر لازم نبود سرم کنم و در هر حال بهتر بود

کاش از سالها قبل به داداشم کوس میدادم بیشتر بخوانید »

دوست داره جنده صداش کنم

سلام بکس   خب میخوام داستان‌ها و خاطرات خودم رو با پارتنر جدیدم واستون تعریف کنم. اول از همه بگم که ایشون کص دارن و دو تا ممه گوگولی برجسته خوردنی اما تأکید زیادی دارن که غیر دودویی هستن و دوست ندارن دختر یا خانوم خطاب بشن. ولی خوشبختانه اگه جنده صداش کنی نه تنها

دوست داره جنده صداش کنم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا