اعترافات یک دختر

دوازده سالم بود که با دنیای سکس آشنا شدم، توسط دختر همسايه که اسمش مريم بود. دوتا سگ سوار هم بودن و ما تماشا می کردیم. مريم گفت: میدونی دارن چکار ميکنن؟ هنوز چيز زيادي از سکس نميدونستم. گفتم مثل ما که سر و کول همديگه ميپريم با هم بازی میکنن دیگه. گفت: نمیبینی نره […]

اعترافات یک دختر بیشتر بخوانید »

گفت جنده ی خودمی از این به بعد 

سلام ،مهسا هستم ۳۷ ساله و تو یکی از شهرهای غربی کشور زندگی میکنم. شوهرم مهرداد۴۰ سال داره و میشه گفت که آرزوی خیلی از زنهاست که شوهرشون باشه،چون هم قیافه خوبی داره و هم تو زندگی هیچ چیزی برای من و پسرم کم نمیزاره،حتی توی سکس. این خاطره‌ای که دارم براتون مینویسم برای اینه

گفت جنده ی خودمی از این به بعد  بیشتر بخوانید »

آمادگی‌ برای ورود به دنیای بیغ ها

سلام به همه دوستان. اسم من علی‌ و خانومم مینا که بهش میگم کوس طلا!  باهم راحتیم و راحت علایق و خواسته هامون رو به هم دیگه میگیم. مینا ۳۱ سالشه قدش ۱۶۴ و وزنش ۶۳ کیلو سینه های ۷۵ و کون خوش فرمی داره چون بدنسازی کار میکنه ۲&۳ سالی هست ما تو سکس

آمادگی‌ برای ورود به دنیای بیغ ها بیشتر بخوانید »

روژان و کوس کوشولوش

با سلام . من سپیده ۴۲ سالمه از استان اردبیل ،قدم ۱۸۰ وزنم ۸۰،دو ساله که از شوهرم طلاق گرفتم. داستانی که میخوام تعریف کنم کاملا واقعیه ،تقریبا دو هفته پیش واسم اتفاق افتاده بریم سر اصل مطلب *** من تو مرکز شهر تو یکی از پاساژ های معروف مغازه لباس زیر دارم اونجا مشغول

روژان و کوس کوشولوش بیشتر بخوانید »

اوکی شدن با عمه نسیم

سلام اسم من داود هست و ۲۹ ساله هستم . خیلی مختصر و مفید راجع به اینکه چی شد عمه نسیم را باهاش اوکی شدم …   اینو بگم من هم مثل خیلی ها اون حس بد و حس عدم علاقه به سکس با آشناها را داشتم ولی شرایط جوری پیش رفت که منم اینکار

اوکی شدن با عمه نسیم بیشتر بخوانید »

بُکُن آرزوها

-آی یکی بیاد کمک من یخ زدم…. هیچکس صدای فهیمه رو نمیشنید تا اینکه بهتاش که توی خونه خواب بود بیدار شد و صدای فهیمه رو شنید که داره داد میزنه. رفت سمت صدا و دید فهیمه پشت حمومه. +اَی خِداااا. من تازه از تمرین اومدم. چی شده دوباره فهیم؟ -فهیم و درد. فهیم و

بُکُن آرزوها بیشتر بخوانید »

افسانه ی تورگوز‌های استپ

دوهزار سال پیش در سرزمین مُنگولستان از اراضی آباد مغولستان، جنگی سخت درگرفت…   پادشاهی چینی ها که سودای گسترش به شمال داشت به قبایل “گؤتی‌جیریخ” حمله کرد و همه افراد این قبیله را کشت و اسیر کرد. این قبیله که یکی از قبایل بزرگ “سیکیم خیاردی” های جنوبی موسوم به “گونِی سیکیم خیاردیلار” بود،

افسانه ی تورگوز‌های استپ بیشتر بخوانید »

جایزه ی فایزه

فرشید هستم 25 ساله قدم 185 وزنم 79 تیپم جذاب, ما 6 برادر و یک خواهر در تبریز زندگی می‌کنیم شش سال پیش داداش‌بزرگم بر اثر سکته مغزی فوت کرد زنش گوهر که 43 ساله و کارمند آموزش پرورش بود بیوه شد من 17 ساله بودم خونه‌ اونا از خونه پدریم دور بود بچه هاش

جایزه ی فایزه بیشتر بخوانید »

قبلش زنمو گاییده بود

سلام.رسول هستم ۲۳ سال از گرگان و تقریبا دوران بچگی‌ام با یه چشم به هم زدن گذشت و رسیدم به بیست و دوسالگیم که با احمد که یجورایی هم صنف و همکاریم و کلی خیلی صمیمی هستیم و کاملا هم فراری از کار و بحث اقتصادی بیشتر به خاطر وصلت فامیلی که قرار بود دختر

قبلش زنمو گاییده بود بیشتر بخوانید »

مادرزن های خوشگلتون رو بکنید

سلام میخام خاطره سکس خودم با مادرزنمو براتون تعریف کنم من محسن ۲۸ سالمه ۳ ساله ازدواج کردم و با همسرم زندگی خوبی داریم من کارمند شرکت نفت هستم و کرمانشاه زندگی میکنم بخاطر کارم خیلی سفر میرم بیشتر مناطق اهواز و خرمشهر بگذریم بریم سر اصل مطلب من هر بار که‌ سفر کاری میرم

مادرزن های خوشگلتون رو بکنید بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا