رابطم با خواهرم اینجوری شروع شد

سلام.   من سجادم ۱۶سالمه یه آبجی دارم که ۱۹سالشه. این داستان پارسال اتفاق افتاده روز عید قربان.   من صبحش رفتم حموم بعد از حموم که اومدم حوله فراموش‌کرده بودم بعد بابام و مامانم که رفته بودن تو حیاط برای کشتن گوسفند و اینا… من خواهرمو صدا زدم گفتم حوله بیار بعد شلوار خودمی […]

رابطم با خواهرم اینجوری شروع شد Read More »

آه و ناله با سودا

سلام دوستان از اینکه داستان سکس منو میخونید ممنونم اسمم سپیده است ۴۵ سالمه از شوهرم جدا شدم و با پسرم که ۲۲ سالشه زندگی میکنم . از ارثی که از پدرم مونده خدا رو شکر کم کسری ندارم ….   ما تو یه ساختمان ۴ طبقه ۸ واحده زندگی می‌کنیم ک هر طبقه ۲

آه و ناله با سودا Read More »

کاش از سالها قبل به داداشم کوس میدادم

چند ماه از ازدواجم می گذشت ، کمی از رفتارهای شوهرم و خانواده اش ناراحت بودم . اما بازم ترجیح میدادم مستقل باشم و همین استقلال بهتر از زندگی تو خونه پدری بود . هرجور دلم‌میخواست لباس میپوشیدم ، تا دیر وقت میخوابیدم ، چادر لازم نبود سرم کنم و در هر حال بهتر بود

کاش از سالها قبل به داداشم کوس میدادم Read More »

دوست داره جنده صداش کنم

سلام بکس   خب میخوام داستان‌ها و خاطرات خودم رو با پارتنر جدیدم واستون تعریف کنم. اول از همه بگم که ایشون کص دارن و دو تا ممه گوگولی برجسته خوردنی اما تأکید زیادی دارن که غیر دودویی هستن و دوست ندارن دختر یا خانوم خطاب بشن. ولی خوشبختانه اگه جنده صداش کنی نه تنها

دوست داره جنده صداش کنم Read More »

اینجوری من کون دادنام شروع شد

سلام من دخترم و ۱۹ سالمه و اسم مستعارم محدثه س البته اسم اصلی‌م کوثره ( دوستام کوثی صدام می‌کنن) ولی چون می‌خوام شناسائی نشم از اسم مستعار استفاده کردم ما از یه خونواده خیلی‌ مذهبی‌ هستیم من حجاب استایل هستم مامانم خانوم مجلسیه بابامم سردار پاسداره و مدافع حرم تو سوریه هست البته چند روزه

اینجوری من کون دادنام شروع شد Read More »

کیرهایی که باید میخوابیدند

صبح با صدای فریاد نگهبان‌ها و کوبیدن باتوم به میله‌ی سلول‌ها از جا پرید. برای صبحانه بیدارشون کرده بودن. نورا فوری لباساش رو پوشید و از تخت اومد پایین. هم‌سلولیش قبل از اون آماده شده بود. نورا کنار زن، که یادش اومد هنوز اسمش رو نمیدونه، ایستاد. اختلاف قد چندانی نداشتن، ولی زن به خاطر

کیرهایی که باید میخوابیدند Read More »

زنم دادن

سلام. آدم ساده‌ای هستم از شهرستانی دور. سه سال بود که خونوادم میخواستن زنم بدن. چندین دختر فامیل را مامانم و خواهرام مد نظر گرفته بودند قبول نکردم تا یک دختر غریبه را معرفی کردن تو پارکی قرار گذاشتیم با مامانش اومدن منم با خواهر بزرگم رفتم همدیگرو دیدیم چند دقیقه ای حرف زدیم پسندیدم

زنم دادن Read More »

منو بکن ولی به کسی‌ نگو

سلام به دوستان دست به کیر و انگشت به چوچول. اتفاقی که میخوام براتون تعریف کنم مال 11 یا 12 سالگیمه  و هیچوقت به این فکر نمیکردم که یه روزی یه نفر منو بکنه …   یه روز عصر از خونه زدم بیرون که برم پیش دوستم توی محل. یهو آقا منصورو دیدم حدود 35

منو بکن ولی به کسی‌ نگو Read More »

منیوچ

از زمانی که یادمه پدربزرگ و داییم بزرگترین ساختمون سازهای اهواز بودن البته اون موقع ها ،همیشه منم باهاشون میرفتم سر ساختمونا ،یک ساختمونی بود که تو خیابون محل سکونت خودمون بود و اصلا داشتیم اونجا رو میساختیم که همگی بریم داخل اون واحدها زندگی کنیم بخاطر همین خیلی محکم کاری میکردن اونجارو و منم

منیوچ Read More »

فرزانه جونم جندس

من حامد ۳۲ ساله و همسرم فرزانه ۲۷ساله وزن ۷۵ و قد ۱۷۰ قبل از هرچی راجع به هیکل فرزانه باید بگم که یه هیکل خیلی سکسی  داره همیشه هم لباس‌های جلو باز می‌پوشه و اکثراً هم خط سینه ش معلومه و بعضی وقتا هم که ساپورت می‌پوشه خط کصش می‌زنه بیرون خلاصه که خیلی

فرزانه جونم جندس Read More »

Scroll to Top