چشمه آب حیات

اسمها و مکانها همگی مستعار هستند: من بهنام 35 ساله ,اولین بار وقتی مهشید رو دیدم که تازه دوهفته بود با شاهرخ دوستم نامزد شده بود لعنت به شیطون که از همون نگاه اول کس و کونش اومد جلو چشام.دختر خوشکل جذاب ,لوند ,شیطون,همیشه با لباسای باز و چسبون اوفففففففففففف…شاهرخ دوست قدیمیم بود واسه همین […]

چشمه آب حیات Read More »

اولین و آخرین بار

سلا ماسمم سامانه 26 سال دارم اهل کرجم و دان 4 تکواندو هستم برای این از تکواندو گفتم چون به اولین و آخرین سکسم ربط داره . حدود 21 سال داشتم که بعد از چند مقام قهرمانی تو کرج معروف شده بودم دخترای مقام دار رو هم میشناختم بعضی موقعها تو پارک با هم تمرین

اولین و آخرین بار Read More »

دایی مهربون

سلام به همه دوستان,من اسمم زهراست و شيراز زندگي ميكنم,ما يه خانواده 3نفره هستيم,مامان و باباو من,من يه دختر با موهاي طلايي و چشم عسليم والان 25سالمه و اين خاطره مربوط ميشه به 4سال پيش,من 2تا دايي دارم كه يكيش ازدواج كرده اسمش مهدي و اون يكي كه اسمش محسنه يه سال ازم بزرگتره,من اون

دایی مهربون Read More »

پیتزافروشی

عسل هستم 26 ساله وزنم 65 و قدم 168 و سایز سینم 80 هستش از نظر خودم قیافم معمولیه ولی تمام دوست پسرام میگن چشمای قشنگی دارم (خودم که میگم نه!!) (یادم رفت بگم من متاهلم من خودم ادم شهوتی هستم و عاشق سکس بیشتر از اون میمیرم برای عشق بازی در عوض شوهرم ادم

پیتزافروشی Read More »

اولین سکس با سعید کیر کلفت

سلام به همه دوستان عزیزمسارا هستم 27 سالمه و می خوام یکی از خاطره های خودمو واستون تعریف کنم.اولش میخوام کمی از خودم براتون بگم. دختری هستم فوق العاده شهوتی و عاشق سکس.سکس هم زیاد داشتم.همیشه دوست داشتم مثل زنهایی که تو فیلم سکسی میدیدم سکس داشته باشم..بخصوص وقتی سکس یه زنو با 3 مرد

اولین سکس با سعید کیر کلفت Read More »

زندگی تلخ سینا

با سلام به همه آدماي با معرفت از هر قشر و با هر تفکري چه مذهبي چه سکسي چه… من حدودا از سال 82 تو اينترنت ولگردي ميکنماز همون اوايل نظرم و سايت هاي سکسي جلب کرد. و از همه بيشتر داستان هاي سکسي رو دوست داشتم.حالا اينکه کدوم راست کدوم دروغ مهم نيست مهم

زندگی تلخ سینا Read More »

حمام شیرین

شیرین خواهر زن من هست و از من هم سه چهار سالی بزرگتره و یه بچه داره میره مهد کودک و شوهرش کارمنده اون اندامش خیلی سکسیه و آزاده و پیش من با اینکه چادر میندازه سرش ولی همه جای بدنش معلومه و خود نمایی میکنه تا جایی که پستون های خیلی بزرگش رو نمیشه

حمام شیرین Read More »

عشق نیلوفر

هنوز به در پاركينگ نرسيده بود كه اس داد .. عزيزم تا ٣ ساعت ديگه پرواز دارم .. واسه هميشه دارم ميرم … خداحافظ ..راستيتش هميشه ميدونستم اينجوري ميشه اما خودمو گول ميزدم !!از تعجب و بغض فقط تونستم رفتنشو نگاه كنم ..وقتي به خودم اومدم ديدم دارم لحظات چند ساعت پيشو با خودم مرور

عشق نیلوفر Read More »

آشنایی من با حامد

سلام اسم من امیرهست. دفه اولمه که می نویسم.فک نکنم دیگه هم بنویسم چون فقط با یک نفر سکس می کنم یه جورایی داستانا تکراری می شه.در ضمن از این داستان چیز زیادی یادم نمیومد و بعضی جاهاشو از حامد سوال کردم(داستان رو بخونین می فهمین چرا).من تو یه شهرپر از خلافکار و عملا بی

آشنایی من با حامد Read More »

منشی بابام

سلام من مجتبي 23 ساله هستمداستان از اونجايي شروع شد که بابام واسه فروشگاه لباس فروشيش يه منشي استخدام کرده بودمن که با خبر شدم رفتم فروشگاه که ديدم يه دختر 25/26 ساله (اخه بابام گفته بود مجرده)با قد 175 و هيکل نانازحالا بذاريد از خودم بگم قدم 186 وزنم 85 چهرمم نسبتا خوبه فقط

منشی بابام Read More »

Scroll to Top