باغ دماوند

هروقت توی راه‌پله می‌دیدمش، صاف به چشم‌هام خیره می‌شد و بی‌آن‌که کلمه‌ای بر لب بیاره، لبخند می‌زد. برخلاف خودش، شوهرش عبوس و بداخم بود، اما دست‌کم جواب سلام آدم رو می‌داد و یه مختصر احوال‌پرسی هم می‌کرد. همیشه با خودم فکر می‌کردم که این زن و شوهر جوون کارهاشون رو با هم قسمت کرده‌اند؛ بخش […]

باغ دماوند بیشتر بخوانید »

کُس همکلاسی

مهردادم 24 ساه و این خاطره مال پارساله که سال آخر دانشگاه من بود. دو سال پایین تر از ما یک دختری به اسم ستاره بود که من ازش خیلی خوشم می اومد و دختر خوشگلی بود اما این قدر که شنیده بودم به کسی پا نمی ده نزدیکش نشده بودم و فقط به عنوان

کُس همکلاسی بیشتر بخوانید »

منم عاشقتم داداشی

اولين باري كه متوجه شدم داداشم واقعاتو نخمه روزي بودكه اتفاقي دفترچه ياداشتشو ديدم توصفحه اول نوشته كاش يه شب تينا زنم بودفرداش تيرباران ميشدم. پشت بندش يه مشت اراجيف عاشقانه ليلي ومجنوني بودالبته قبلش متوجه ديدزدنهاو جابجايي لباس زيرهام شده بودم ولي زيادحساس نبودم راستش ديگه عادت كرده بودم. هرجاميرفتم همه نگاههادنبال اين كون

منم عاشقتم داداشی بیشتر بخوانید »

خیانت در خیانت

چند ماهی بود گذشته بود از آخرین دیدارمون. طبق معمول آدم منطقی ای هستم و زیاد حال نمیکنم غرورمو بذارم زمین و گیر بدم. ولی خب انگار دادن راحتتره تا کردن. دادن منت کشی و خالی بندی نمیخواد. ولی کردن خیلی سخته. البته اگه نخوای خانوم بیاری. روز آخر بعد از دو ماه غیب شدنش

خیانت در خیانت بیشتر بخوانید »

شاه کس

من پدرام هستم و 32 سال سن دارم. زندگي سکسي خودم رو از سن 17 سالگي شروع کردم و ميخوام که زندگي نامه سکسي خودم رو براتون به تدريج بنويسم. اميدوارم که لذت ببريد. در ضمن بايد بگم که اسمهايي رو که به کار مي برم مستعار هستند چون مي خوام روابطي رو بازگو کنم

شاه کس بیشتر بخوانید »

سكس با خواهر زن ترسو

سلام.. اسم شهرها و آدم ها مستعاره. من اميدم ٣٠ سالمه و ٦ ساله ازدواج كردم. اين خاطره مال سال ٨٦ هست كه من و خانومم هنوز نامزد بوديم. خونواده هامون تو اراك زندكي ميكنن و من تهرانم. خواهر زنم كه دكتره واسه دوره طرحش تهران بود و خونه باباش كه واسه سفراشون خريده بود

سكس با خواهر زن ترسو بیشتر بخوانید »

!کونی شدن من بیچاره

دریکی ازروز های تابستان سال1387بودکه پدر و مادر من برای مدت یک روز به بوشهر رفتن. راستش ما در بندر ریگ (نزدیک گناوه واقع دراستان بوشهر)زندگی میکردم واصلیت ما هم آلمانی بود وبه خاطر کار پدرم به بندرریگ آمده بودیم. من بایکی از دوستان قدیمی خودم دیداری داشتم( ماقبلا دربندرریگ به مدت6ماه زندگی کردیم) خلاصه

!کونی شدن من بیچاره بیشتر بخوانید »

گایش همسرم با دوستم

من متاهلم وخیلی حشری سکسهای زیادی داشتم واز تنوع در سکس لذت بیشتری میبرم با دیدن فیلمهای سکس گروهی خیلی دوست داشتم تجربه کنم کم کم موقع سکس با همسرم ازهمسرم میخواستم برای لذت بیشتر از سکس با مردای دیگه بگیم اولش قبول نمی کرد کم کم پذیرفت وشهوتش چند برابر شد موضوع رو جدی

گایش همسرم با دوستم بیشتر بخوانید »

سکس من و خاله ی زنم

دوسالی از ازدواج من و خانمم میگذشت توی این مدت رابطه بین من و خانمم کمی قمر در عقرب بود یعنی به خرابی داشت میکشید ( که خراب هم شد) برا همین خیلی ها سعی داشتند که این وسط پا در میونی کنند که ما کمتر دعوا کنیم و سرمون تو زندگیمون باشه. خلاصه یکی

سکس من و خاله ی زنم بیشتر بخوانید »

منشی بانمک شرکت

سلام ، اسم من آرمانه و 30 سالمه میخوام براتون یه خاطره تعریف کنم که بر میگرده به دو ماه پیش .من توی یک شرکت کار می کنم که دفتر مرکزیش در تهران و کارخانه اش در یکی از شهرهای شمالی هست ، شش ماه پیش بود که مدیر عامل و هیئت مدیره بخاطر جدیت

منشی بانمک شرکت بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا