تاکسی

من نازی هستم. اسم من یادتون بمونه چون می خوام از این به بعد داستانهای سکسی خودم رو براتون بنویسم تا حالشو ببرین.اولین داستان : تاکسیاین خاطره ای که می خوام براتون تعریف کنم مربوط به یک روزیه که حالم خیلی بد بود. مثل چارلی چاپلین که گرسنه بود و همه چیز رو شکل مرغ […]

تاکسی بیشتر بخوانید »

بفرمایید ریسک

يه خاطره سكسي خيلي خوبي دارم كه خواستم واستون تعريف كنمالبته بگم كه تو همون حال وهوايي كه اين سكس واسم پيش اومد با يه زن بيوه كه همسايمون بود رابطه داشتم و همه مدل سكس ميكردم ولي اين سكس واقعاً بياد موندني بود واسم.يه روز تو يه سايت دوست يابي با يه نفري كه

بفرمایید ریسک بیشتر بخوانید »

…تو نیکی می کن و

سلام به همه دوستاناین یه داستان نیست بلکه خاطره ای واقعی استمن کیوان هستم 30 ساله اهل تهران معمولا میرم به بانه جنس میارم اکثرا هم تنها کار میکنم مگر فامیلی دوستی بخاد با من بیادیکی از همین سفرها در راه برگشت به تهران بودم که نزدیک زنجان تقریبا 40 کیلومتر مونده به زنجان یه

…تو نیکی می کن و بیشتر بخوانید »

سکس با شاگرد خصوصی

سلاممن آرین هستم (البته اسم واقعیم ضایع‌تر از اینه!) و دانشجوی ارشد مهندسی هستم. کارم تدریس خصوصی ریاضیات دانشگاهیه. اکثر شاگردم پسر هستن و اون اقلیت دخترها هم معمولاً تو خونه روسری یا حتی یکی دو مورد چادر سر میکنن. خودم دوست دارم با شاگردهای دخترم سکس کنم ولی خوب شرایط اینجوریا هم مهیا نیست

سکس با شاگرد خصوصی بیشتر بخوانید »

مامان سارا

من علي ساکن کرج هستم و 19 سال سن دارم مامانم اسمش سارا هست. اصليتن ارمنی هست حدود 37 سال سن داره و بابام حدود 45 سال سن داره وکارمند يکي از شرکتهاي اينجا هست که يک ماه شيف شب ويک ماه شيفت روز کار ميکنه . الان ساعت 3بعد از ظهر هست و بابام

مامان سارا بیشتر بخوانید »

خاروندن آبجی

از صبح اول وقت كه پا ميشدم و به كلاس درسم ميرفتم اونايي كه يكي دوسالي رو درجا زده بودن و به اصطلاح قديميهاي كلاس بودن اون آخر آخرهاي كلاس مينشتن و عكسهاي سكسي نگاه ميكردند يا زنگهاي تفريح از كوس و كون دختر و زنهاي محله واسه هم تعريف ميكردند و ما رو هم

خاروندن آبجی بیشتر بخوانید »

دختر جنده همسایه

این داستان من مربوط میشه به سال پیش که به دانشگاه آزاد گرگان رفته بودم.تا جایی که بتونم سری شروع میکنم و سری هم تموم میکنم که سرتونو درد نیارم.2-3 هفته بود که رفته بودم گرگان رفته بودم خوابگاه اما با 3 تا از بچه ها تصمیم گرفتیم که یه خونه اجاره کنیم.بعد از یه

دختر جنده همسایه بیشتر بخوانید »

اولین سکس با مریم

سلاماین اولین خاطره منه امیدوارم خوب از آب در بیاداگه خوب شد بقیشونم بعدا میگم براتونمن یه زمانی کافی نت داشتم اتفاقی با مریم آشنا شدم آشنایی ما اول اس ام اسی بود اما کم کم حرفامون با جاهای سکسی رسیدو ازش درخواست سکس کردم و اونم قبول کرداخه طلاق گرفته بود و علتشم بچه

اولین سکس با مریم بیشتر بخوانید »

من بچه میخوام

يك سال و نيم بود كه با جواد ازدواج كرده بودم. اولش كه آمد خواستگاري من خيلي دوستش نداشتم فقط واسه اينكه بتونم يك زندگي مستقل داشته باشم و از خونه كنده بشم قبول كردم زنش بشم ولي خيلي زود از اخلاق و رفتارش خوشم اومد مرد مودب و باشخصيتي بود خيلي منو دوست داشت

من بچه میخوام بیشتر بخوانید »

معمای انباری و خيانت مادرم

هروقت برم توفيسبوك برگشتم باخداست نميدونم چرااون شب لعنتي هوس چايي كردم از اتاقم اومدم بيرون كسي توهال نبودفهميدم مامان آشغالهاروبرده پايين. يه چايي ريختم و رفتم لب پنجره. مامانوديدم كيسه روانداخت توي سطل وبرگشت سمت خونه. همينطور كه داشت ميمومد درعقب يك پژو باز شد و مامان خزيد داخل. همه اينا درچندثانيه اتفاق افتادداشتم

معمای انباری و خيانت مادرم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا