آشنایی من با حامد

سلام اسم من امیرهست. دفه اولمه که می نویسم.فک نکنم دیگه هم بنویسم چون فقط با یک نفر سکس می کنم یه جورایی داستانا تکراری می شه.در ضمن از این داستان چیز زیادی یادم نمیومد و بعضی جاهاشو از حامد سوال کردم(داستان رو بخونین می فهمین چرا).من تو یه شهرپر از خلافکار و عملا بی […]

آشنایی من با حامد بیشتر بخوانید »

منشی بابام

سلام من مجتبي 23 ساله هستمداستان از اونجايي شروع شد که بابام واسه فروشگاه لباس فروشيش يه منشي استخدام کرده بودمن که با خبر شدم رفتم فروشگاه که ديدم يه دختر 25/26 ساله (اخه بابام گفته بود مجرده)با قد 175 و هيکل نانازحالا بذاريد از خودم بگم قدم 186 وزنم 85 چهرمم نسبتا خوبه فقط

منشی بابام بیشتر بخوانید »

خواهر ناز و با حجابم

اسم من بهزاده و 18 سالمه . من یه خواهر دارم به اسم الهام که وقتی بیرون میره عبای عربی حریر سرش میکنه من خیلی عبای حریرش رو دوست دارم.من عاشق خواهرم الهام هستم و وقتی نیستش با لباسای نازش مثل شالهاش وشورت وکورستش ودامناش و عبای ناز و مشکی حریرش جق میزنم.همیشه دوست داشتم

خواهر ناز و با حجابم بیشتر بخوانید »

داستان کون دادنم به اردشیر

سلام من آرش ازآمل هستم30 سالمه full b هستم از نوجوانی با یکی از دوستام که بچه یه محل بودیم .سکس داسشتم اون همیشه تاپ بودو من بوت . داستانی که براتون تعریف می کنم کاملا واقعی و بر می گرده به سه سال قبل یعنی سال 1387 . من از داشتن یه رابطه یکنواخت

داستان کون دادنم به اردشیر بیشتر بخوانید »

بهترين سكس من با همسر خودم

سلام به همهمن نیلوفر هستم و 6 ماهه که به این سایت سر میزنم. ماجرایی هم که میخوام تعریف کنم مربوط به همین میشه. من دو ساله ازدواج کردم. تا قبل ازدواج نه دوست پسر داشتم و نه سکس از بعد ازدواج هم چون هم خودم و هم شوهرم آدمای هاتی هستیم هیچوقت احساس کمبود

بهترين سكس من با همسر خودم بیشتر بخوانید »

اولین تجربه ویسکی

سلام دوستان, این اولین خاطره ای هست که به صورت مکتوب در اختیارتون میذارم.شیدا هستم 24 ساله. 1ساله از شوهرم جدا شدم.یکم ظاهرم رو توصیف میکنم واسه اینکه دوستان ارتباط بیشتری با داستان برقرار کنن.قدم 164 هست, 57 کیلو هستم. رنگ پوستم سبزه روشن هست, سایز سینه هام 75 هست, باسن برجسته ای دارم و

اولین تجربه ویسکی بیشتر بخوانید »

شب های شاعر

وقتی روزنامه را باز می کنم خشکم می زند. انگار برای من نوشته شده. یکبار دیگر می خوانم:«آگهی استخدام: شاعری جوان، مرد، با انضباط، جدی … همراه با یک میلیون تومان در ماه، و اتاق راحت برای خواب و کار». گیج شده ام. مدام از خودم می پرسم این همه امکانات برای چه کاری؟ شماره

شب های شاعر بیشتر بخوانید »

کیر و کدو – حکایت مثنوی

داستان آن کنیزکی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را ببهانه براه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک

کیر و کدو – حکایت مثنوی بیشتر بخوانید »

خیلی دور، خیلی نزدیک

سلام اسم من شایان و میخوام یه داستان کاملا واقعی رو واستون تعریف کنم!!! این اولین بارمه و امیدوارم راهنمائیم کنید که اشتباهاتمو جبران کنم!!! اولش تا برسه به سکس میدونم خیلی طولانیه و معذرت میخوام اما واسه اینکه بتونید راحت حس کنید داستان رو لازمه!!!یک ماهی میشد که با عسل تموم کرده بودم و

خیلی دور، خیلی نزدیک بیشتر بخوانید »

مترو و خیانت

اسم من افسانه هست. 36 سالمه متاهل هستم. یک روز با شوهرم داشتیم از خرید بر میگشتیم سوار مترو شدیم .من وقتی تنها هستم میرم قسمت زنها ولی ایدفعه چون با شوهرم بودم و قطار خلوت بود باهاش وارد قسمت مردها شدیم. وقتی رسیدیم به ایستگاه سعدی ناگهان جمعیت زیادی وارد قطار شدن شوهرم منو

مترو و خیانت بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا