خدمتكار منزل

من مثل همه زنها حالم از كار خونه بهم ميخوره ولي مجبورم كار كنم. گاهي كه خيلي زورم مياد زنگ ميزنم يكي از اين شركتها برام يه كارگر بفرسته. يه روز يه شركت برام يه خدمتكار جوون فرستاد. همچي كه از در اومد نميدونم چرا دلم خواست حالشو بگيرم. از خدا ميخواستم كه يه راهي […]

خدمتكار منزل بیشتر بخوانید »

سکس با خاله های زنم

مادرزنم دوتا خواهر کوچیکتر از خودش داره اسم وسطی فاطی واسم کوچیکتره سولماز براتون گفته بودم زن های طائفه زنم همشون کوس تشریف دارن و کوس کوساشون این سه تان چون اونای دیگه یا ازتو اینا دراومدند یا راه ورسم کوس دادن از اینا یاد گرفتند.خلاصه بعد ازاینه مادر زنم از کون کردم دیگه باهش

سکس با خاله های زنم بیشتر بخوانید »

کردن خواهرزنم المیرا

سلام من آرش هستم و 28 سالمه این داستان حدود 3ماه پیش اتفاق افتاد که در اون زمان ما حدود 4ماهی بود که ازدواج کرده بودیم و همسرم از اینکه از خانوادش جدا شده کمی ناراحت بود و به همین دلیل خواهرش هر چند روز یه بار یه سری به ما میزد. خواهر زن من

کردن خواهرزنم المیرا بیشتر بخوانید »

دکتر بهنام

3سال پيش حميد يکي از دوستامو برا عمل جراحي مغز بستري کرديم حميد 15 روز بستري بود از قبل از عمل تا ريکاوري و بعد از عمل تو اين 15 روز من دائم بالا سرش بودم و دکتر حميد يه مرد 36 ساله جا افتاده خوشتيپ و سر زبون دار بنام دکتر بهنام بود که

دکتر بهنام بیشتر بخوانید »

ستاره و سیامک

این داستان قدیمیه اونشب طرفهای ساعت 8 بود که سيامک برام اس ام اس داد ونوشته بود از فردا تا دو روز خونشون خاليه و ازم خواسته بود برنامه ها روجور کنم که فردا صبح اونجا باشم.اتفاقا فردا قرار بود مامانم از صبح برهخونه خالم چون دو روز ديگه يک مهمونی داشتن و مامانم قرار

ستاره و سیامک بیشتر بخوانید »

حرف دل

دو تا پاهامو به دو طرف باز کرده بود . زبو نشو می کشید روی کوسم و انگشتشو می کرد توی سوراخ کونم . این قدر خوند و خوند و خوند توی گوشم که بالاخره با ترس و لرز خودمو گذاشتم در اختیارش که کونمو بگاد . فقط کونمو . آخه من هنوز یه دخترم

حرف دل بیشتر بخوانید »

جنگل عشق و انتقام

داشتم دیوونه می شدم . اصلا فکرشو نمی کردم بهم خیانت کنه . خیلی دوستش داشتم . می خواستیم با هم عروسی کنیم . من اسمم بابکه . بچه ناف تهرونم . خونه مون طرفای ناصر خسروست . شغلمم فروش وسایل صوتی تصویری تو یکی از مغازه های توپخونه نزدیک لاله زاره . خیلی شوخ

جنگل عشق و انتقام بیشتر بخوانید »

عسل تلخ

عسل یه دختر شیرین و خوشگل و خوش زبون بود . اون و پدر دوست داشتنی و مامانش با هم زندگی خوبی داشتن . عسل 18 ساله ما مث هر دختر نو جوون دیگه ای عاشق عشق و هوس بود . از بخت بد روزگار دو ست پسرش بهش خیانت می کنه و با دو

عسل تلخ بیشتر بخوانید »

نگاه شیطانی

من وآرمین با عشق از دواج کردیم . دوسال بود که همدیگه رو دوست داشتیم . دیگه از دست هوس و شهوت خسته شده بودیم . دوست داشتم زود تر با هاش ازدواج کنم و دیگه این قدر با کوسم ور نرم . از بس با وسایل و اشیا کیر نما ور رفته بودم خسته

نگاه شیطانی بیشتر بخوانید »

تفاهم

بابک و پویا از بچگی با هم دوست بودند و چند سالی رو با هم همکلاس بودن . هیچکدومشون موفق نشدن برن دانشگاه و افتادن تو کار و کاسبی آزاد تا این که یه دختر خیلی خوشگل و خونواده دار و سرمایه دار که تنها بچه خونواده اش هم بود عاشق پویا میشه و پویا

تفاهم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا