سكس من و استاد

سال دوم دانشگاه بودم.دوست پسر نداشتم و اهل اين چيزا هم نبودم.يه دختر جوون مستقل و متشخص بودم و بيشتر بچه هاي دانشگاه فكر ميكردن متاهلم.يه استاد داشتيم استاد يكي از دروس تخصصي.من از اون معدل الفيا بودم اما تو درس استاد م-كه اسمشو ميذارم علي-لنگ ميزدم و مطمئن بودم كه نمره خوبي نميگيرم.جلسه ي […]

سكس من و استاد بیشتر بخوانید »

اولین سکس من – زن صاحب خونه

سلام به همه دوستان عزیزم، اسم من کاوه است و 20 ساله هستم. با قد حدوداً 193 ، وزن 100 کیلو و هیکل درشتم همه دوستان منو آرنولد صدا می کنند. از اون موقعی که یادم میاد چون پدرم کارمند دولت بوده ما همیشه مستأجر مردم بودیم. اواخر پائیز سال 1387 بود که صاحب خونه

اولین سکس من – زن صاحب خونه بیشتر بخوانید »

…خواهر مهربان و برادر

سلام به همه خوانندگان عزیزاسمم بیژن هست و با خواهرم شیرین تو یه خانواده چهار نفری تو یکی از محله های قدیمی تبریز تو خونه ای که از بابا بزرگم گرفته تا من که در و دیوارش واسمون خاطرست زندگی می کنیم ولی شاید عجیبترین خاطره بین همه اونایی که تو این خونه به دنیا

…خواهر مهربان و برادر بیشتر بخوانید »

من و تانی

اون شبو عمرا يادم نميره. رفته بودم با دوست دخترم,تانيا,خريد لباس و اين خرت و پرتا كه دم ويترين يه مغازه ايستاد. گفت آرش بيا گفتم جانم گفت اون لباس شبه قشنگه؟من و تاني سكس نداشتيم,قرار ازدواج داشتيم خانواده ها هم ميدونستن اما فعلا بخاطر مشكلات مالي خواستگاري در حد ساده بود و رسميش نكرده

من و تانی بیشتر بخوانید »

سميرا دختر تیغ زن

من 22 سالمه و دانشجو هستم.ترم دوم دانشگاه بودم كه يه روز صبح طبق معمول واستادم كه با سروسيس برم دانشگاه تو همين حال بودم كه ديدم يه دختر ناز و خوشتيپو خوش اندام كنارم واستاد رو بهم كردو گفت ببخشيد شما بليط دارين از همونجا گفتم بايد ببينم اين دختره كيه و بايد باهاش

سميرا دختر تیغ زن بیشتر بخوانید »

من و خواهرخانمم

سلام به همه دوستان.حامد هستم,28 ساله.اين يكي از نازترين و بهترين خاطره هاي منه كه اينجا نوشتم.اين خاطره سكس من با خواهر خانممه كه خيلي هم دوسش دارم و اسمش آتنا هست اما هيچوقت باهم سكس نداشتيم.آتنا 22 سالشه و متاهله و 3 سال از خانم من كوچكتره.يه شب آتنا و شوهرش يعني باجناق من

من و خواهرخانمم بیشتر بخوانید »

عشق دخترونه

امتحانای سال اول دبیرستان تموم شده بود و معدل منم شده بود 18 و خورده ای، خوشحال بودم که هر رشته ای که دلم بخواد میتونم برم، از بچگی دوست داشتم دکتر یا یه همچین چیزی بشم ، باید میرفتم تجربی ولی اون مدرسه ای که توش بودم فقط انسانی و ریاضی داشت. به اجبار

عشق دخترونه بیشتر بخوانید »

بازیچه

توی راهرو طبقه 7 هتل كنكورد به نرده های راهرو تكیه داده بود موبایلم رو باز كردم با سرعت مشغول تایپ شدم! همینطور كه تایپ میكردم یكی آروم دستش رو از پشت كشید روی شونم برگشتم سمتش دیدم ملیسا پشتم واساده یكمی نگاش كردم باز خم شدم روی نرده ها و به تایپ با موبایلم

بازیچه بیشتر بخوانید »

!پاداش عمل خير

سلام من حميدم و 20سالمهحاشيه نميرمو ميرم سر اصل مطلبتو يه روز بهاري زيباكه تازه تعطيلات تابستوني تموم شده بود براي تفريح يبا خانواده به يكي از شهرهاي توريستي نزديك شهرمون رفتيمداشتم توخيابونا ول ميشگتم و منتظربقيه بودم تا از ابگرم بيان بيرون همينجوري كنار ماشين داشتم چرخ ميزدم كه ديدم يه كيف زنونه قهوه

!پاداش عمل خير بیشتر بخوانید »

فكر سمی

بخار همه جا رو گرفته بود توی وان زیر دوش آب داغ واساده بودم تكون نمیخوردم فقط خیره بودم به جلوم انگار این آب هرچی داغ بود بازم به داغی تن من نمیرسید دوش رو بستم از وان اومدم بیرون رفتم جلوی آینه حموم با پشت دستم بخار روی آینه رو پاك كردم حوله كوچیك

فكر سمی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا