لذت زناشویی

شب سالگرد ازدواجمون سارا آرایش غلیظی کرده بود و حسابی به خودش رسیده بود . تو این یکسال رابطه ام رو با دوست دخترای قبلی ام قطع کرده بودم به جز شقایق که هنوز چند وقت یه بار بهش زنگ می زدم و گاهی هم می رفتم خونه اش با هم یه حالی می کردیم […]

لذت زناشویی بیشتر بخوانید »

دختر آبادانی

سال 82 وارد کاری شدم که همش ماموریت تو شهرستان و سرو کله زدن با دانشجوهای دختر رشته پرستاری و ماماییه خلاصه سال 83 یه ماموریت رفتم آبادان تو دانشکده پرستاری نمایشگاه داشتم روز دوم دختری که به نظر 2سالی از من که 25 سال داشتم بزرگتر بود اومد پیشم یه سری کتاب میخواست ولی

دختر آبادانی بیشتر بخوانید »

چت با زن عمو

یه روز که خونه عمو اینا رفته بودم دختر عموم بهم گفت رضا بیا کامپیوترمو درست کن. وقتی میخواستم کامپیوترشو درست کنم یه آی دی یاهو تو یه فایل متنی دیدم و سریع اونو یادداشت کردم کامپیوترشو درست کردم و بعد از چند ساعت رفتم خونمون. کامپیوترو روشن کردم اون آی دی رو اد کردم

چت با زن عمو بیشتر بخوانید »

تصادفی

هواپیما امارات توی فرودگاه امام خمینی فرود اومد.احساس خستگی زیادی داشتم دلم برای ایران لك زده بود دلم میخواست یكم از زندگی یكنواخت دور باشم یه استراحتی كنم.رسیدم خونه ولی دنیای خستگی توی خونه ما سرعتش از همه جا بیشتر بود! فاصله ها اسم خانواده رو از روی ما پاك كرده بود از غریبه غریبه

تصادفی بیشتر بخوانید »

سکس با خانم متاهل وقد بلند

من اسمم حمیده. حقوق خوندم و تخصصم توی قسمتای مالیه. در اصل کارم اینه که تخلفات اقتصادی هر شرکتیو قانونی جلوه بدیم. کاریه که پول توشه و خوشبختانه الآن که به ۴۰ سالگی رسیدم، وضع مالی خیلی خوبی دارم. مجردم و بعد از یه رابطه‌ی عاشقانه‌ توی ۲۲ سالگی که توش بهم خیانت شد تصمیم

سکس با خانم متاهل وقد بلند بیشتر بخوانید »

پروانه معلم رياضی من

سلام! اسم من حسامه و 19 سالمه،ميخوام يكي از خاطرات سكسي خودمو كه پارسال اوايل آذر اتفاق افتاد رو واستون بگم!غروب يكي از روز هاي مهر ماه با مادرم در مورد چگونگي درسا و سطح درسي بچه ها و اين چيزا با هم حرف مي زديم! يكي از قسمتاي حرف اين بود كه من گفتم

پروانه معلم رياضی من بیشتر بخوانید »

دختر سرهنگ – ۲

….. اونروز بعد از خداحافظی از ساناز ( دختر سرهنگ ) و برگشتن پای پیاده به سمت پاسگاه ( آخه ماشینو اون یکی هم خدمتیم برده بود پاسگاه و از بس سربازای راهنمایی و رانندگی وجهه و اعتبار دارند هیچ ماشینی تخم سوار کردن سربازای راهنمایی رانندگیو نداره مجبور بودم یه یک کیلومتری پیاده برم

دختر سرهنگ – ۲ بیشتر بخوانید »

دختر سرهنگ -۱

سلام من ماهان هستم 24 ساله اهله تهران این اولین خاطره ی سکسی منه امیدوارم که خوشتون بیاد. قضیه از اونجا شروع شد که وقتی نتونستم کنکور کاردانی به کارشناسی قبول بشم مثل بقیه پسرا مشمول خدمت مقدس سربازی میشدم و منم خیلی ناراحت و نگران تن به این کار دادم خلاصش اینکه ما رفتیم

دختر سرهنگ -۱ بیشتر بخوانید »

مریلا

سلام اسم من علي 27 سالمه اين اولين داستاني كه ميخوام براتون بنويسم يه دختري توي محلمون زندگي ميكيرد كه اسمش مريلا بود من بد جوري تو كفش بودم هميشه دوست داشتم كه يه حالي باهاش بكنم ولي دختره سفتي بود اصلا پا نميداد يه 6 ماهي ما تو كف مريلا بوديم تا اينكه زمان

مریلا بیشتر بخوانید »

رمانتیک ترین داستان من

داستاني رو که ميخوام بنويسم ماجراي زندگي حقيقي خودم و عشقمه اگه در مواردي داستان رو نيمه کاره رها کردم ديگه واقعا قادر به تايپ نبودم. اگه کسي از خوندنش احساس ناراحتي کرد من ازش متشکرم وعذر ميخوام از همدردي همه ممنونم ) در ضمن از آوردن اسم خود داري کردم…(. جريان از يه مراجعه

رمانتیک ترین داستان من بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا