زهره

مامان یه جنده ی خاصه

مامان من فاحشه بود. اما یه جنده ی خاص با شرایط خاص تر برای جندگی. درست ترش شاید این باشه که مامان من برای درآمد بیشتر، مجبور بود یه شغل دوم داشته باشه که درآمدش به نسبت زمانی که میبره زیاد باشه. سکس هم چیزی بود که میشد باهاش توی یک هفته اندازۀ حقوق متوسط […]

مامان یه جنده ی خاصه بیشتر بخوانید »

شدم دیلدوی زهره

یادم نیست چند ساله بودم ولی یادمه شیر از پستان مامانم میخوردم شاید سه یا چهار ساله بودم چون مامانم بعد از من بچه ای را می‌اندازد طوری که نزدیک به وضع حملش بوده آن نوزاد در دم می‌میرد من باز به شیر خوردن از پستانهای زیبای مامانم ادامه می‌دهم بارها بابامو یادم هست پستان

شدم دیلدوی زهره بیشتر بخوانید »

میگفت بکن بکن

سلام به همه اسم من یاسر هست و مادرم زهره مادرم وقتی چهارده سالش بود زن دوم پدرم شد که سنی ازش رفته بود مادرم وارد خونه ای شده بود که بچه های پدرم از مادرم بزرگتر بودن واسه همین پدرم یک خونه براش گرفت توی شهری که مابودیم این جور ازدواج ها خیلی رسم

میگفت بکن بکن بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا