شوهر

شوهر شومبول طلا

اسم من مژگانه. شوهرم مری (مرتضی) حدود سه چهار سالی میشه ازدواج کردیم. خیلی همو دوست داریم. و چیزی برای هم کم نمی‌ذاریم ولی خب در طول زمان ازدواجمون متوجه شدم شوهرم یه نیازهایی داره که انگار متفاوته…   داستان از اونجایی شروع شد که گاهی اصلا انگار شق نمی‌کرد و منو خوابوند به کمر […]

شوهر شومبول طلا بیشتر بخوانید »

تریسام با رییسم و شوهرم

با صدای زنگ ساعت قدیمی و نوستالژیکی که از مادربزرگم بیادگار دارم از خواب بیدار شدم. ساعت 10 صبح توی شرکت جلسه دارم. مدیرعامل جدید شرکت میخواد گزارش فروش ماه گذشته رو براش ارائه بدم. دانیال همسرم زودتر از من بیدار شده بود و سرکارش رفته بود. جلوی آینه قدی اتاق خواب لخت ایستادم و

تریسام با رییسم و شوهرم بیشتر بخوانید »

شوهر عوضی

شوهر عوضی *** سلام به همه من الهام هستم 40ساله از تهران متاهلم و دوتا بچه دارم شوهرم مغازه داره و وضع مالی خوبی داره و بخاطر همین همیشه خانم بازی میکنه و با منم بسیار بد رفتار میکنه و منم بخاطر بچه هام مجبورم تحمل کنم من تو زندگیم حتی یک دوست پسرهم نداشتم

شوهر عوضی بیشتر بخوانید »

شوهر دول موشی

سلام اسمم سمانه ۲۶ سالمه و این داستان مال زمان ۲۲ سالگیم هست یه دختر سفید پوست و لاغر بودم اما حشری و داغ وزنم ۴۵ کیلو بود عین دختر بچه های ۱۳ ساله سینه های قد یه گردو و باسن کوچولو ۲ سال بود با امیر ازدواج کرده بودم اما هیچ وقت طعمع ارگاسم

شوهر دول موشی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا