آوای فاخته

خوبی شکست خوردن در ۴۰ سالگی میدونی چیه؟ نه اونقدر جوونی و با انرژی که بگی ایراد نداره، دوباره از اول شروع میکنم و بعد هم بدون اینکه عبرت بگیری، دوباره همون اشتباهات قبلیت رو تکرار کنی… نه اونقدر پیری که بخوای بشینی برای بدبختی‌ها و فرصتها و عمر از دست رفته ات افسوس بخوری… […]

آوای فاخته Read More »

خواهر زنم کوس رو داد

من وخانم رفته بودیم ویلا بابام خواهر زنم صنم با باجناقم شهاب قرار بود فردا بیان همون روز که رسیدیم بابا و مامانم زنمو خیلی دوست دارن چون دختر ندارن خیلی میخوانش بهش گفتن میخوایم بریم سمت رشت مهمانی دو روز یا سه روز میمونیم میایم اونم رفت فقط سفارش خواهرشو کرد با شوهرش رفتن

خواهر زنم کوس رو داد Read More »

سیبهای ننه حوا

خانه ما بیشتر از یک اتاق خواب نداشت و آن اتاق هم برای درس خواندن مناسب نبود چون زمانی که مهمان داشتیم خانم ها در آن اتاق بودند و اقایان در هال. من سال دوم راهنمایی بودم که درس ها کمی برایم سخت تر شده بود زمان امتحانات نمیتوانستم در خانه خودمان درس بخوانم و

سیبهای ننه حوا Read More »

کص ایرانی تو ترکیه

تابستون پارسال با دوتا از رفیقام بلیط گرفتیم و رفتیم #ترکیه، البته تور نگرفتیم شخصی رفتیم، رسیدیم استانبول #هتل گرفتیم، قرار بود سه روز استانبول بچرخیم و عشق کنیم بعدم بریم #آنتالیا و چندروزی هم اونجا کص چرخ بزنیم. روز اول تو خیابون #استقلال میگشتیم و به کص و کون ملت تیکه مینداختیم، من فندکمو

کص ایرانی تو ترکیه Read More »

گمرک بازی

سلام، خاطره‌ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به 14 سالگیم، اونموقع ما مستأجر خونهٔ مادربزرگم بودیم و در طبقهٔ پایین خونهٔ مادربزرگم زندگی میکردیم، خونشون ویلایی بود، اون سال مادربزرگم رفته بود حج، وقتی برگشته بود با #مینی بوس به استقبالش رفته بودیم، توی مراسم بودم که یکی از دختر داییام که خیلی

گمرک بازی Read More »

حال کردی خواهرت رو چاقال کردی

این داستان به سال۹۲ اون سال آخر دانشگاه بود بعضی رفیقام میخواستند جشن فارغ التحصیلی بگیرن که یکی از آنها گفت ۵ و ۶ عید تولد خودش با دوست دخترش میخواد جشن بگیره توی باغ کرج اسم من آریا به من گفت برای سیم کشی نور و باند بهش کمک کنم اونجا بمونم خلاصه روز

حال کردی خواهرت رو چاقال کردی Read More »

فقط کیر می‌خوام

خب من نیلوفرم ۲۳ سالمه و تهران زندگی میکنم. یک ساله ازدواج کردم و شوهرم خیلی وقتا خونه نیست. کارش خارج از ایرانه و شاید دوماه خونه نباشه و بعد واسه ی هفته تا دوهفته بیاد خونه. خیلی بخواد طولانی خونه بمونه یک ماهه. بعضی وقتا فکر میکنم که شاید زن دیگه ای داره بجز

فقط کیر می‌خوام Read More »

جندگی سن و سال نمیشناسه

سلام من یه مغازه کار میکردم تقریبا هفته ای دو سه بار مامان صاحب کارم که اسمش الهامه و یه خانوم تقریبا ۴۵ ساله قد بلند بود میومد سر میزد خلاصه چندباری میومد شوهرم تقریبا ۱۸ سالی ازش بزرگتر بود خودمم ۲۶ سالمه و قد ۱۸۸ و وزن ۸۳ کیلو و هیکل معمولی یکم لاغ

جندگی سن و سال نمیشناسه Read More »

آقای کیرپرداز

اسم من رزیتاست و ۲۵ سالمه و متاهلم ، میخوام جریان یکی از سکس هام رو براتون بگم. داستان از اون جا شروع شد که چند سال پیش تو یه #شرکت #خصوصی کار میکردم، یه کار پرداز داشتیم که سنش دو برابر من بود ومن تقریبا جای دخترش بودم.اون موقع ها من تازه شوهر کرده

آقای کیرپرداز Read More »

گلهای داوودی

سلام دوستان میخوام براتون داستان سکسم را بنویسم. این داستان کاملا واقعیست. اول بذارید خودم را معرفی کنم. اسمم داریوش هست 28 ساله کیر کوچیکی دارم و عاشق دادن. در ضمن من نابینا هستم و کون دادن را خیلی دوست دارم و دانشگاهم را هم تموم کردم و چون بیکارم این برام منبع درامدی هست

گلهای داوودی Read More »

Scroll to Top