سوزن و جوالدوز
هر چی از خدا می خواستم به من داده بود . یه شغل پر در آمد . خونه ماشین یه زن خوشگل و با ایمان و با حجاب و چادری و یک دختر ناز و خوشگل و یک پسر جذاب . این داستان مال زمانیه که من سی و دو سالم بود و همسرم بیست […]
سوزن و جوالدوز بیشتر بخوانید »