من و دوتا زن خوشگل خونه دار

سلام.اسم من سیاوش هستش و 25 سال سن دارم قبل از این که خاطرم رو به خواهم بگم بهتره بگم که این خاطره هست نه داستان و کاملاً واقعی هستش. من کارمندم. محل کارم هم میدان ونک و خودم هم شهرک غرب میشینم.حدود یک ماه پیش بود که یه روز دیدم واقعاً خستم و حوصله […]

من و دوتا زن خوشگل خونه دار بیشتر بخوانید »

تسلیم

اول از همه بگم که من اسمم معینه . 20سالمه خوش تیپ بلند قد چهار شونه وقوی هیکل و بایه وزنی بین هشتاد ونودهستم . دررشته حقوق دانشگاه تهران درس می خونم وغصه ام شده که فردا پس فردایعنی چند سال دیگه که فارغ التحصیل شدم واز هفت خان رستم هم بگذرم چطور می تونم

تسلیم بیشتر بخوانید »

گرمای تن تو

من و محمد یکی دو سال می شد که با هم دوست بودیم.محمد پسر جذاب و اهل شیطنت و بسیارهات.اولین و تنها شریک جنسی من بود. اولین باری منو با خودش برد خوونه خواهرش به بهوونه جمع کردن وسایلش و خلاصه چیزی که نباید میشد،شد.حتی تصور این چیزا واسه من وحشتناک بود.و اولین بار که

گرمای تن تو بیشتر بخوانید »

خجالتی

آدم خوب نیست زیاد خجالتی باشه ولی من بودم . اسمم رامینه و20 سالمه . تازگیها واسم زن گرفتند تا یه خورده ردیف شم . پدرم وضعش خوبه و یه سوپر مارکت خیلی بزرگ تو یکی از مناطق پررفت و آمد شهرمون تهرون که قربونش برم همه جاش پر رفت و آمده داره . وقتی

خجالتی بیشتر بخوانید »

سکس بامعرفت

سلام به همه شمامجيد هستم 22ساله از طرقبه(يكي از شهرستان ها مشهد) حدود يكماه هست گاهي وقتي به اين سايت ميام تا فقط داستان بخونم.من ميخوام خاطره سكس‌ام با تنها دوست دخترم را براتون تعريف كنم. يه موقع اشتباه نكنيد من سكس زياد داشتم ولي بيشتر با جنده هاي بود كه از مشهد ميومدن طرقبه.

سکس بامعرفت بیشتر بخوانید »

دایی و مامانم

داستانی كه ميخوام براتون تعريف كنم خیلی کوتاه هستش اما ارزش گفتن رو داره ماجرا برميگرده به 2 سال پيش موقعی كه من 18 ساله بودم……. اسم مامان من مريمه و الان 42 سالشه و اون موقع 40 ساله بود. من تنها بچه خانواده بودم و به همين خاطر مامانم باهام راحت بود. مثلا با

دایی و مامانم بیشتر بخوانید »

شروع وحشتناک دوستی ما

سلام اسم من مهرداد.18 سالمه.داستانی که براتون نوشتم مربوط میشه به ماه پیش که از یه شروع وحشتناک اغاز میشه،به یه پایان خوش…!…………………………………………………………………. صبح بود باصدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم.بعد خوردن صبحانه راهی مدرسه.شنبه بود ماهم مثل همیشه حوصله مدرسه نداشتیم.سر ایستگاه تاکسی های ازادگان بودم[خونه ما کرج] که بعد10دقیقه تاکسی اومد.خالی بود

شروع وحشتناک دوستی ما بیشتر بخوانید »

سارا و کیر پسر همسایه

سارا هستم ، 38 سالمه . متاهلم و شوهرم مغازه دار ، صبح زود میره سر کار و شبا دیر وقت میاد خونه، همه فکرش هم کارش هست. اصلا به من توجه نمی کرد و نمی کنه. در ضمن آسم داره و همین هم بهونشه که هر وقت هم خونست خودشو به ناخوشی میزنه. از

سارا و کیر پسر همسایه بیشتر بخوانید »

سکس ضربدری آرش و پسر عموش

من اسمم ارش يه پسرعمو دارم به اسم سعيد من با سعيد خيلي صميمي هستيم از بچگي باهم بزرگ شديم از همون بچگي باهم دودودل بازي ميکرديم يه بارم قرار گذاشتيم وقتي بزرگ شديم زنهاي همديگه رو بکنيم تا اينکه بزرگ شديم.من 24 سالم بود که زن گرفتم يه دختر کرد خشگل و خوش هيکل

سکس ضربدری آرش و پسر عموش بیشتر بخوانید »

سکس با خواهرم محبوبه

اسمم داريوشه و18سالمه يه خواهر دارم23 سالشه من و محبوبه اصلا با هم خوب نبوديم و هميشه با هم دعوا داشتيم و كتك كاري ميكرديم يه روز داشتيم سررفتن به مسافرت باهم دعوا ميكرديم چون بايد يكيمون نميرفت بالاخره بابام گفت حالا كه شما عرضه كنار اومدن ندارين هردوتون خونه بمونيد خونه خلاصه ما دوتا

سکس با خواهرم محبوبه بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا