شیلا رو سفت و اساسی کردم

آبتین هستم 27ساله اهل شهریار 15 اسفند تهران سر کارم بودم مامان زنداداشم زنگ زد گفت چه ساعتی میری شهریار گفتم 4 گفت بی خبر نرو آرمان(داداشم) رفته اهواز شیلا هم میخا بیاد خونتون چند روزی بمونه سارا ( زنم) دعوتش کرده تا فهمیدم شیلا جون میخا بیاد خونمون سراز پا نشناختم با آرمان دوقلو […]

شیلا رو سفت و اساسی کردم بیشتر بخوانید »

دو کیر برای گلرخ

قسمت قبل گلرخ زن جلیل برادر زاده شاهرخ است که بعد از هشت سال با شاهرخ خیلی اتفاقی و بی مقدمه سکس کرده و ادامه ماجرا…   ساعت ۵ بامداد امروز ۱۳ اسفند گلرخ عزیزم خواب بودمن هم در آغوش گرمش غرق شدم زیباترین خواب عمرم را ورق زدم ساعت ۱۱ بود با صدای ویبره‌ی

دو کیر برای گلرخ بیشتر بخوانید »

کردن همکار بسیجی چادری

سلام .من پارسا هستم این خاطره که میخوام براتون تعریف کنم برمی گرده به حدود ۱۲سال پیش زمانیکه در شعبه یکی از بانکهای مشهد خدمت می کردم ،جونم براتون بگه من چهره خوبی دارم بطوریکه عمدتا رو خیلی از گزینه ها که کلیک کنم قفلش بازمیشه یادمه شعبه ما بزرگ بود و پرسنل زیادی داشت

کردن همکار بسیجی چادری بیشتر بخوانید »

سرزمین یوتوپیکوس

در سرزمین یوتوپیکوس جایی که ملکۀ بزرگ همۀ هفت سرزمین حکومت میکرد، پرتو های نور و نسیم خنک صبحگاهی، هر موجودی رو مسحور میکردن. ملکۀ جدید برخلاف سنت های پیشینیانش مسیر دیگه ای رو پی گرفته بود!. بیست و دو سال داشت و سه سال بود که بر تخت نشسته بود و در این سه

سرزمین یوتوپیکوس بیشتر بخوانید »

آنچه که باید میشد

قسمت قبل «ساعت ۴ بامداد است و روز شنبه ۱۳ اسفند ۴۰۱» خلاصه ای از گلرخ : «سه خواهر یک برادرند از دایی زاده های مامانم هستند بنامهای فروغ ، ماهرخ، و گلرخ و برادرشان فرخ گلرخ زیباترین و بین دخترا کوچکشان است فروغ زن داداش وسطیم است اونم خوشگله نه به اندازه ماهرخ و

آنچه که باید میشد بیشتر بخوانید »

دیشب چه گذشت

دیشب چه گذشت! ساعتی پیش ورق روز ۰۲/۰۲/۰۱هنوز زده نشده بود که اس داد! .. بیداری؟! .آره! ببخشید شما؟! ..یک دوست . .میشه بدونم افتخار هم صحبتی با چه کسی را دارم؟! ..یک عاشق ! عاشقی که ۱۰۹۷ شبانه روز بیاد تو نفس می‌کشه! .سهراب تویی؟! یاد چی افتادی ۱۰۹۷ دیگه چیه؟! این خط را

دیشب چه گذشت بیشتر بخوانید »

آاخ که چه کوستانی

ادمین: دوستان عزیز باز هم بنا به رسم قدیمی و همیشگی هر از چند گاهی میکروفون رو میدیم دست یک استاد غارگوز دیگه که همه رو مستفیض کنن. انگلیسی هم بلده در حد دیکشنری آکسفورد و گوگل ترنسلیت. سایت شهوتناک در صورت شاشیدن یا ریدن به خودتون به دلیل خنده ی شدید هیچگونه مسئولیتی را

آاخ که چه کوستانی بیشتر بخوانید »

بیست سانتی

۸ ماه بود از ازدواجشان می‌گذشت دعوا و مرافه شون علنی شد شنیدم به مامانم گفت پسرت مرد نیست صدها بار گفتم گفتی علاج میشه چرا منو بیچاره کردی؟ چرا صادقو زنش دادی؟!!!نمیدونستن من تو اتاقم فریبا خیلی رک به مامان گفت صادق فقط یک شب مرد بوده و هر چه دکتر رفتیم فایده ای

بیست سانتی بیشتر بخوانید »

کردن کوص خاله کوچیکه

من یه خاله دارم ک خیلی سکسیه قدش متوسطه ی کون خوش فرم و ممه ۷۵ داره ک سایزشو بعدا فهمیدم اسم هارو تغییر دادم تو داستان ولی خود داستان و اسم خودم واقعیه یه روز خالم زنگ زد به مامانم و مارو برای ۳ شب بعد دعوت ب مهمونی کرد به مناسبت تولد پسرش

کردن کوص خاله کوچیکه بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا