کوتاهترین داستان سکسی دنیا

بچه که بودم به بهونه کشتی گرفتن دستمو میبردم تو شورت خواهرم و اونم خوشش میومد. یه روز خجالت گذاشتیم کنار و شورتمونو دراوردیم و اونم همینطور ،چی دیدم کس بی مو و تنگ و لای پای داغو سفید ، اولش نمیزاشت توش کنم ولی بعدش گذاشت از کون بکنمش ، خیلی لذت بخش بود […]

کوتاهترین داستان سکسی دنیا بیشتر بخوانید »

چرا منو نکردی چرا

شبی بعد از سالهای سال و از دست دادن آن همه موقعیتهای جالب او را در خواب دیدم به راحتی تسلیمم شد و لختش کردم سکسی شیرین و با لذت کردیم گله از گذشته کرد که چرا اون همه تسلیمت شدم منو نکردی چرا این همه دیر ؟! از خواب پریدم هیچ نبود نه یاری

چرا منو نکردی چرا بیشتر بخوانید »

شیلا رو سفت و اساسی کردم

آبتین هستم 27ساله اهل شهریار 15 اسفند تهران سر کارم بودم مامان زنداداشم زنگ زد گفت چه ساعتی میری شهریار گفتم 4 گفت بی خبر نرو آرمان(داداشم) رفته اهواز شیلا هم میخا بیاد خونتون چند روزی بمونه سارا ( زنم) دعوتش کرده تا فهمیدم شیلا جون میخا بیاد خونمون سراز پا نشناختم با آرمان دوقلو

شیلا رو سفت و اساسی کردم بیشتر بخوانید »

دو کیر برای گلرخ

قسمت قبل گلرخ زن جلیل برادر زاده شاهرخ است که بعد از هشت سال با شاهرخ خیلی اتفاقی و بی مقدمه سکس کرده و ادامه ماجرا…   ساعت ۵ بامداد امروز ۱۳ اسفند گلرخ عزیزم خواب بودمن هم در آغوش گرمش غرق شدم زیباترین خواب عمرم را ورق زدم ساعت ۱۱ بود با صدای ویبره‌ی

دو کیر برای گلرخ بیشتر بخوانید »

کردن همکار بسیجی چادری

سلام .من پارسا هستم این خاطره که میخوام براتون تعریف کنم برمی گرده به حدود ۱۲سال پیش زمانیکه در شعبه یکی از بانکهای مشهد خدمت می کردم ،جونم براتون بگه من چهره خوبی دارم بطوریکه عمدتا رو خیلی از گزینه ها که کلیک کنم قفلش بازمیشه یادمه شعبه ما بزرگ بود و پرسنل زیادی داشت

کردن همکار بسیجی چادری بیشتر بخوانید »

سرزمین یوتوپیکوس

در سرزمین یوتوپیکوس جایی که ملکۀ بزرگ همۀ هفت سرزمین حکومت میکرد، پرتو های نور و نسیم خنک صبحگاهی، هر موجودی رو مسحور میکردن. ملکۀ جدید برخلاف سنت های پیشینیانش مسیر دیگه ای رو پی گرفته بود!. بیست و دو سال داشت و سه سال بود که بر تخت نشسته بود و در این سه

سرزمین یوتوپیکوس بیشتر بخوانید »

آنچه که باید میشد

قسمت قبل «ساعت ۴ بامداد است و روز شنبه ۱۳ اسفند ۴۰۱» خلاصه ای از گلرخ : «سه خواهر یک برادرند از دایی زاده های مامانم هستند بنامهای فروغ ، ماهرخ، و گلرخ و برادرشان فرخ گلرخ زیباترین و بین دخترا کوچکشان است فروغ زن داداش وسطیم است اونم خوشگله نه به اندازه ماهرخ و

آنچه که باید میشد بیشتر بخوانید »

دیشب چه گذشت

دیشب چه گذشت! ساعتی پیش ورق روز ۰۲/۰۲/۰۱هنوز زده نشده بود که اس داد! .. بیداری؟! .آره! ببخشید شما؟! ..یک دوست . .میشه بدونم افتخار هم صحبتی با چه کسی را دارم؟! ..یک عاشق ! عاشقی که ۱۰۹۷ شبانه روز بیاد تو نفس می‌کشه! .سهراب تویی؟! یاد چی افتادی ۱۰۹۷ دیگه چیه؟! این خط را

دیشب چه گذشت بیشتر بخوانید »

آاخ که چه کوستانی

ادمین: دوستان عزیز باز هم بنا به رسم قدیمی و همیشگی هر از چند گاهی میکروفون رو میدیم دست یک استاد غارگوز دیگه که همه رو مستفیض کنن. انگلیسی هم بلده در حد دیکشنری آکسفورد و گوگل ترنسلیت. سایت شهوتناک در صورت شاشیدن یا ریدن به خودتون به دلیل خنده ی شدید هیچگونه مسئولیتی را

آاخ که چه کوستانی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا