پارمیدا

اسم من پارمیدا و 18سالمه.خاطره من ازجایی شروع میشه که پارسال یعنی سال 1389 من توی سه ماه تعطیلی واسه اینکه هم حوصلم سر نره و هم تو خونه یه سره بند نباشم رفتم شاگردی تو یه آرایشگاه البته علاقه ای هم به آرایشگر شدن داشتم بگذریم.چند روزی گذشت و من با دوستم میرفتم و […]

پارمیدا Read More »

لز مامان و شهلا خانوم

من نیما 28 ساله از تهرانداستانی که براتون می نویسم اتفاقی است که کلا دید من رو از دیدن دو زن کنار هم عوض کردهاون موقع من یک پسر 14 ساله بودم و مامانم یک زن 35 سالهیک زن همسایه خیلی خوشگل داشتیم که یک سر و گردن از مامانم بلندتر بود و حدودا 30

لز مامان و شهلا خانوم Read More »

کون شهره، زندایی عزیزم

سلام من محمد هستم و این روایت لذت بخش ترین و پرهیجان ترین اتفاق زندگیمه. الان که این خاطه رو دارم می نویسم 20 سالمه و این اتفاق حدود یک سال پیش رخ داده. خوب بریم سر اصل ماجرا. من خیلی زود متوجه سکس و این جور حرفا شدم و از 10 سالگی جق زدن

کون شهره، زندایی عزیزم Read More »

فاطی کوماندو

سلام دوستان من ساسان هستم بچه تهرانم.از اول بگم که همه ي اسما مستعاره اما شما باداستان حال کنيد.اين داستان مربوط ميشه به چند سال پيش که من14سالم بود.اون موقع فقط با فيلم و جلق حال ميکردم.زن عموي من خيلي خوشکل و سکسيه.کون گنده و پستوناي خيلي گنده و قشنگي داره و من هميشه ارزوم

فاطی کوماندو Read More »

خاطره اولین سکس من با خواهر خانمم

داستان از اونجا آغاز شد که موقع دست دادن در هنگام سلام و احوالپرسی کمی دستم را فشار داد. من دو ساله که ازدواج کردم. در این دو سال روابط خوب و صمیمی و البته احترام آمیزی با خواهر خانمم داشتم. روحیات و علایق مشترکی داریم؛ حتی بیشتر از خودمم و خانمم؛ و تا اون

خاطره اولین سکس من با خواهر خانمم Read More »

مژده دختر داییم

خاطره‌ای که می خوام تعريف کنم بر می گرده به 4 سال پيش و دختر داييم مژده ما از بچگی باهم بازی می کرديم و بين تمام دختر داييهام با اون از همه راحت تر بودم اون روز خانواده ما و داييم اينا خونه مادر بزرگم بوديم و و از قرار معلوم طبق قرار قبلی

مژده دختر داییم Read More »

سکس خــانـوادگـی

من هيچوقت عادت نداشتم باهمكلاسيهام خونه دانشجويي بگيرم.بلكه هميشه تنها يك خونه دربست اجاره ميكردم.سال سومي كه دانشگاه بودم خونه اي گرفتم كه هم بزرگ بودوهم ارزان ودرضمن گاراژي داشت كه ازاون به عنوان مغازه تعميركامپيوتر استفاده ميكردم.صاحبخانه من يك زن تنها بودبا2 تا پسر كه يكي سال سوم راهنمايي بود و اسمش بيژن بود

سکس خــانـوادگـی Read More »

مسـافر خـونه

از ناصر خسرو که پيچيدم تو کوچه ضربان قلبم اونقدر تند شده بود كه احساس می كردم الان از قفسه سينه م می زنه بيرون . بدنم داغ شده بود . با خودم فکر کردم « امروز ديگه به علامتاش جواب می دم » . دو روز پيش به مسافرخونه اومده بودن . از ترکيه

مسـافر خـونه Read More »

من و دختر عمه زری

من 26 سالمه و یه دختر عمه خوشکل دارم اسمش زهراست.این دختر عمه ما کلاس سوم دبیرستانه. چیزی که من از این زهرا خانم فهمیدم این بود که یه دوست پسر تو فامیل داشت که ترکش کرد. البته بگم که من با خود عمه ام که40سالشه یه رابطه ی سکس خیلی خفیف دارم. مثلا تاحال

من و دختر عمه زری Read More »

سکس من و زنم با ارش و شبنم

سلام به همه دوستانخاطره ای که براتون میگم کاملا واقعیه و سعی میکنم نه شاخ و برگ بدم نه چیزی کم کنم.من 32 سالمه و در تهران زندگی میکنم .یه زن فوق العاده زیبا به نام یلدا دارم . یلدا فوق العاده زیباست . اندام و جسم فوق العاده سکسی داری با سینه های درشت

سکس من و زنم با ارش و شبنم Read More »

Scroll to Top