خیانت یا انتقام با چاشنی خشونت

سلام من سحر هستم متاهلچند وقت پیش متوجه شدم شوهرم با یکی از دوستام به اسم بهاره ارتباط برقررکرد. از اونجایی که هیچ مدرکی نداشتم ازشون کلا هردو شون انکار کردنمنم برای اینکه انتقام بگیرم با یکی از دوست پسرای دوره مجردیم به اسم فرشاد که اونم به تازگی متاهل شده بود ارتباط برقرار کردمفرشاد […]

خیانت یا انتقام با چاشنی خشونت بیشتر بخوانید »

عجله کار شیطونه

من یه زن خیلی خیلی حشری هستم و اصلا نمی تونم هوسمو کنترل کنم . تو هر مهمونی و دعوتی که بریم و شب هم بخواهیم اونجا بخوابیم شبو باید کنار شوهره بخوابم . اگه نشه راضیم کرد یه فکرای بد به سرم میفته اون وقت هر مردی رو که می بینم تو ذهنم تجسم

عجله کار شیطونه بیشتر بخوانید »

اعترافات زنم

همسر بسیار خوشكلی دارم و مدت 10 سال میشه كه با هم زندگی میكنیم در طی این مدت خیلی تلاش كردم كه وادارش كنم در مورد دوران پیش از ازدواجش با من از سكسهایش برام تعریف بكنه چون معتقدم كه زنی به این خوشكلی محاله از دست هر مردی كه تنهاحتی یك مرتبه ببیندش،جان سلامت

اعترافات زنم بیشتر بخوانید »

زهره خانوم، مامان دوستم

سلام دوستان من اولین باره که میخوام خاطره خودم رو بنویسم اگر در نحوه نگارش متن یا موارد دیگه ایرادی دیدید به بزرگی خودتون ببخشید…سعی کردم زیاد وارد جزئیات نشم و واقعا آنچه اتفاق افتاده رو خلاصه براتون تعریف کنم چون بهترین خاطره زندگی من بوده گفتم اینجا قرار بدم شاید شما هم خوشتون بیاد..

زهره خانوم، مامان دوستم بیشتر بخوانید »

شیرین ترین ارگاسم زندگیم

من و شوهرم پس از چندماه ازدواج حس کردیم که یه خورده سکس واسه ما یکنواخت شده اون شور و حال سابقو نداریم . شاید علتش این بود که زیاد با هم عشقباز ی می کردیم و زیاد هم تو خط مقدمه چینی و این بر نامه ها نبودیم . به اصطلاح سکس ما یک

شیرین ترین ارگاسم زندگیم بیشتر بخوانید »

قسمت

داستاني رو که ميخوام بنويسم ماجراي زندگي حقيقي خودم و عشقمه اگه در مواردي داستان رو نيمه کاره رها کردم ديگه واقعا قادر به تايپ نبودم.اگه کسي از خوندنش احساس ناراحتي کرد من ازش متشکرم و عذر ميخوام از همدردي همه ممنونم.درضمن از آوردن اسم خودداري کردم.جريان از يه مراجعه به واحد ساختماني شروع شد

قسمت بیشتر بخوانید »

سکس پریچهر و مهندس برج زهرمار

چند ماهی بود که از همسرم جدا شده بودم. مهندس عمران بود و با چند تا از همکلاسی هاش یه شرکت ساختمانی زده بودن و کار و بارشونم خوب بود. هیچ مشکلی با هم نداشتیم تا وقتی که قیمت ملک و زمین و مصالح ساختمانی یهو به شدت بالا پایین شد و سر مصالح حسابی

سکس پریچهر و مهندس برج زهرمار بیشتر بخوانید »

خاطرات یه زن جنده

داشتم توي پارك قدم ميزدم كه يكدفه يك زن چادري جلوم سبز شد شروع كرد سر صحبت را با من باز كردن اول فكر كردم از اين خواهر محجبهاست كه براي امر به معروف ميخواد با من صحبت بكنه و از آرايش غليظ و لباساي تن نماي من ايراد بگيره بعد ديدم برعكس شد ازم

خاطرات یه زن جنده بیشتر بخوانید »

هوایی شدن بهناز 2

– سلام .خوابي هنوز؟ – سلام. آره خيلي خسته بودم.– برنامت چيه براي امروز چيكار كنيم .كي بريم.– تو حمام كن بعد لباسايي كه ميخواي بپوشيو بيار اينجا .از اينجا با هم ميريم.– باشه پس من عليرضارو ميذارم پيش حامد و تا 1 ساعت ديگه ميام.– باشه.فعلان پس.– قربانت. يكم كه از گيج ايه ناشي

هوایی شدن بهناز 2 بیشتر بخوانید »

هوایی شدن بهناز 1

اسمش بهناز بود.6-35 ساله بود.13 سال بود كه ازدواج كرده بود.زندگي ارومي داشت.تو يك شركت مدير فروش بود.شوهرش بيژن با اينكه يكم سنتي تر بود و با پدرش تو كار فرش بودن اما با كار كردن همسرش بهناز مشكلي نداشت.ما حصل ازدواجشون كه 13 سال پيشتر رقم خورده بود يك پسر به نام پدرام بود.هر

هوایی شدن بهناز 1 بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا