دخترم دوستت دارم

از زن دومم هم شانس نياوردم.هميشه برای اينکه بخوایم با هم سکس کنیم بايداز یک هفته قبل پدر خودمو درمياوردم بايد همشيه اونی ميشدم که اونمیخواست تازه اون شبی هم که مثلا قرار بود با هم سکس داشته باشيم بهبهونه های مختلف انقدر دير میرفتيم توی تخت خواب که از خستگی خوابم ميبردديگه نمیدونستم چيکار […]

دخترم دوستت دارم بیشتر بخوانید »

مامانم و زن عموهام

علیرضا هستم 23 ساله. این اتفاقی که میخام واستون تعریف کنم همین یه ماه پیش اتفاق افتاد. دقیقا6آبان روزتولدم .مامانه من یه زنه ۴۵ سالش اسمشم فرشته هست.دوتا زن عمو هم دارم یکیشون پروین 47 ساله اون یکیم لیلا 38 ساله. .خیلی خوشکلن سه تاییشون.سینه هاشون,کساشون,باسناشون همه جاهاشون خوشکلن.اگه ببینیدشون 30 35 ساله به نظر

مامانم و زن عموهام بیشتر بخوانید »

وسوسه

بازم بنفشه ها بازم بوي ياس بازم اقاقيا ، من عاشق اين فصلم ، اوج زيبايي زمين تو ارديبهشته يكمم خرداد ، دلم بازم هواي تاب بازي كرده ، يادش بخير ، خونشون حياط بزرگي داشت ، پنجره اتاقشم رو به حياط بود ، كنار پنجره ياس بود ، حياطشون آدمو ياد آب و هواى

وسوسه بیشتر بخوانید »

تردید

این ماجرا را از زبان دو گوینده با دو جنس مخالف می شنویم . از این ماجراها و تردید در اندیشه خونیها و احساسات روزی هزاران بار در جامعه ما اتفاق میفته اول می شنویم داستانو از زبان پانته آ…. عروسی داداشم بود . تو یکی از تالاهار های بزرگ شهر که می شد گفت

تردید بیشتر بخوانید »

یک تیر و سه نشان

غم و غصه های زیاد باعث شده بود که یه خورده از نظر جنسی و تواناییهاش دچار ضعف بشم و کم بیارم . زن خونه که این چیزا حالیش نبود . پسرم با این که دانشجو بود زن می خواست منم که با این شغل کارمندی در آمد درست و حسابی واسه پس انداز نداشتم

یک تیر و سه نشان بیشتر بخوانید »

مربی عملی من

هنوز سیزده سالم نشده بود تنها فرزند خانواده بودم.اونم پس ازکلی نذر و نیاز خدا منو به پدر و مادرم داد.آنزمان پدرم محمد 40 ساله مادرم میترا 35 ساله و من اسماعیل خان تقریبا 13ساله بودم که تازه میخواستم به دبیرستان بروم.پدرم معلم و مادرم خیاط خانگی بود.بنده یکی یدونه رو خیلی در تنگنا میگذاشتند

مربی عملی من بیشتر بخوانید »

پارک گلها

هنوز یه هفته نمی شد که به خونه بخت رفته بودم . تازه داشتم طعم شیرین زندگی و هوسو می چشیدم . دیگه خسته شده بودم از بس به حرف این و اون گوش کرده بودم ومراقب بودم که خودمو حفظ کنم . ولی همه اینا شروع یه حادثه دیگه بود . اسمم پرنیاست 20سالمه

پارک گلها بیشتر بخوانید »

سکس با زن داداش نگین

این داستان قدیمیه…….من چند تا برادر دارم و چون فاصله سني كمي داريم با هم ديگه ندار و قاطي هستيم و بيشتر وقتها راجع به سكس زنهامون با هم صحبت ميكنيم.ضمنا برادرم بازار توليدي لباس داره.به هرحال اين داداشم زن خوشگلي داره كه اسمش نگينه.نگين خيلي خوشگل و لوند و يك كمي هم توپوله.اينو از

سکس با زن داداش نگین بیشتر بخوانید »

من فقط برای کار رفته بودم

من نصاب ماهواره هستم 32 سالمه و تقریبآ هر روز 3 تا 5 جا خونه مشتریها در تمام نقاط تهران میرم و اتفاقاط زیادی برام میفته این خاطره جمعه پیش افتاده. پنجشنبه پیش یه اقایی تماس گرفت گفت میخاد بشقاباشو بیاره تو بالکن منم گفتم باید ببینم راه میده یا نه جا داره جلوش بازه

من فقط برای کار رفته بودم بیشتر بخوانید »

بهاره و کیر بابایی

خیلی خوابم میومد هر کاری می کردم نمی تونستم از جام بلند شم چند دفعه تو خواب و بیداری می شنیدم که مامانم داد می زنه : بهااااااااره … پاشو دختر خواب می مونی مگه مدرسه نداری ؟ از یه طرف نگران مدرسه ام بودم که ممکن بود دیر بشه و رام ندن تو از

بهاره و کیر بابایی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا