شبهای رویایی

ازدواج که کردیم #الهه ۱۸ سالش بود یه دختر زیبا و لاغر و شیطون از همون دوران نامزدی فهمیدم سر و گوشش میجنبه شبا دوستش میومد خونشون و باهم میخوابیدن میدونستم که یه خبرایی هستش و دارن لز میکنن منم خوشم میومد که انقدر داغه اون موقع چون نانزد بودیم از پشت میکردمش اولین بار […]

شبهای رویایی بیشتر بخوانید »

خیلی خوب مامانمو می کرد

سلام #دوستان حشری اسمم محسنه و می خوام یه داستان که چند وقت پیش برای من اتفاق افتاده بود تعریف کنم. من قدم خیلی کوتاهه ولی کونم خیلی خوشگلو بی موهه و همیشه دوست داشتم #دنبال پسرای کیر بزرگ باشم تا دخترای کون گنده، ولی با دخترایی که شبیه گربن دوست می شم. بگذریم، من

خیلی خوب مامانمو می کرد بیشتر بخوانید »

سکس کاکولدی با سورپریز اضافه

سلام تو اين زمانه خيلي سكس #كاكولد يا همون بيغيرتي فرا گير شده منم ميخوام از سكس با يه زن شوهر دار جلوي شوهرش بگم اما زني كه خاله من هم بود. من يه خاله دارم به اسم زهرا ٤٦ سالشه كه بهش اصلا نميخوره ٨٥ هم هست و ميلف گوشتي و جا افتاده اي

سکس کاکولدی با سورپریز اضافه بیشتر بخوانید »

شیما کص زیبا

سلام این این داستان مال سال ۸۷ هست اون موقع من ۲۲ بودم و دانشجو من اون موقع چون دانشگاهم #رودهن بود خانواده پول داده بودن یه پراید بخرم و دنبال ماشین بودم که همه بچه محل میدونستن من ۵ت پول دارم. اون زمان این #گلدکویست مد شده بود و یکی از بچه تو شرکت

شیما کص زیبا بیشتر بخوانید »

از همون بچگی

من از همون #بچگی و همون اول از پسرا بیشتر خوشم میومد و همه رفیقام پسر بودن،البته نه درک و فهم از پسرا و یا هر چیز دیگه ای نداشتم و هیچی نمدونستم،یکم گذشت تا رفتم مدرسه،ابتداییو بی خطر و بدون هیچ مشکلی گذروندم،ولی تو راهنمایی کم کم چشم و گوشم باز شد شوخی های

از همون بچگی بیشتر بخوانید »

ماجراهای آقای بیغ

من عمیدم بیغیرتم رو زن مامان آبجیم عاشق فحش ناموسم من دیگه اخر اخر بیغیرت شده بودم اوایل تو سایتای سکسی همین که به زنم فکر میکردم خود به خود ابم میومد ولی یواش یواش دیگه اثری نداشت تا جایی که عکسای زنمو اول بدون فیس بعد هم با فیس نشون میدادم داشتم تو سایتا

ماجراهای آقای بیغ بیشتر بخوانید »

کون گشاد

سلام من اسمم امینه ملقب به امین کون گشاد. کون بزرگی دارم و بدنم سبزست . ۱۹ سالمه و این داستانی رو که میخوام بگم مال ۵ سال پیشه . یعنی وقتی که ۱۴ سالم بود و کلاس هشتم بودم . یه همکلاسی داشتم به اسم امیرعباس . خیلی تو کف همدیگه بودیم ولی رومون

کون گشاد بیشتر بخوانید »

کیرهای توپ برای ژن‌های خوب

سلام بچه ها. خیلی داستانهاتونو خوندم اما این داستان که جزء #اسرار منه حسابی ابتونو میاره. من اصلا غیرتی نیستم و دنیا رو جور دیگه ای نگاه میکنم. تو #چین دفتر دارم و #قطعات اتومبیل #لودر و ماشین های راه سازی میخرم و همه دنیا مشتری دارم لذا به 45 کشور جهان سفر کردم و

کیرهای توپ برای ژن‌های خوب بیشتر بخوانید »

کارتخوان انسانی

سلام من محمد هستم 30 سالمه ماجرا مال آن موقعی بود که خواهر زنم در یه دفتر نمایندگی دستگاه های #کارتخوان کار میکرد یکبار آخرای ماه ازم خاست که کمکش برم و دستگاه های کارتخوان رو بازدید بزنیم من راننده بودم و شبنم که 32 سالشه یه خانم عینکی و خوش اندام و چادری با

کارتخوان انسانی بیشتر بخوانید »

یه کیر برای آناهیتا و نسرین

سلام من اسمم امید یک پسر ۲۲ ساله که دانشجوی پزشکی هستم و اهل یکی از شهر های #کردستان هستم و این داستان برمیگرده به سن ۱۷ سالگی من خب یکم از خودم بگم من یه پسر خوشتیپ با چشمای آبی قد ۱۷۸ یا ۹وزنم ۸۰ کیلو با یک کیر کلفت ۱۸ سانتی یا بیشتر

یه کیر برای آناهیتا و نسرین بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا