داستان سکسی

داستان سکسی شهوتناک یا سایت صد داستان سکسی با داستانهای سکسی جدید ایرانی شامل سکس با دوست دختر، سکس با مامان و خاله، سکس محارم و سکس لزبین گی و فتیش در اختیار شماست.

خانم بستانی

سال پنجم دبستان بودم و هنوز چشم و گوشم  کاملا باز نشده بوده و چیزی از سکس و دادن و کردن نمیدونستم. یه پسر بچه ی به اصطلاح آفتاب مهتاب ندیده. به دلیل پوست سفید و چهره ی خوشگلی که داشتم هر از گاهی بچه پرروهای کلاس بهم بند میکردن و من هم هربار قسر […]

خانم بستانی بیشتر بخوانید »

کون پنبه ای

سلام من عرشیا هستم الان ۱۸ سالمه و این داستان برای سال پیشه یعنی وقتی ۱۷ سالم بود. من از سن ۱۳ سالگی توسط بچه های مدرسه و دوستام که باهاشون اکثرا بازی میکردم تو کوچه و اینا دسمالی میشدم و خودمم خیلی خوشم میومد تا حدی شده بود که وقتی انشگتم میکردن میشستم رو

کون پنبه ای بیشتر بخوانید »

رهایی در بلغارستان

کس زن من تو دهن اون بود و کس زن اون تو دهن من بود . قلبم با تپش می زد . پاهای زنش افسانه را باز کرده بودم ، دستم را زیر کونش برده بودم و زبانم را با حرارت داخل کسش حرکت میدادم . زبانم کامل داخل کصش رفته بود و خلالهای داخل

رهایی در بلغارستان بیشتر بخوانید »

با یه کیر سیر نمیشم

سلام من نسرین هستم 32 سالمه قد 175 و خوش اندام و سایر سینه هام 85. هومن همسر منه و 36 سالشه قد 180 و خوش تیپ. متأسفانه یا خوشبختانه من خیلی گرم هستم و خیلی سکس دوست دارم و متاسفانه هومن برعکس من خیلی سرده هفته ای یک بار به زور میاد طرفم و

با یه کیر سیر نمیشم بیشتر بخوانید »

اگه هوسه یه بار بسه

سلام . من سارام .همون که ده سال پیش بزرگترین سوال زندگیم رو ازتون پرسیده بودم . ایا بابام اون شب خواب بود یا خودشو به خواب زده بود .اون اولین خاطره من بود که به صورت داستان نوشتم .خیلی دوست دارم نظراتتون رو درباره این خاطره هم برام بنویسید… *** اسم من سارا ست

اگه هوسه یه بار بسه بیشتر بخوانید »

یه تیکه گوشت

من شیلا هستم زن ۳۱ ساله وقتی ۲۴ سالم بود تو دانشگاه با امیر آشنا شدم عاشق هم شدیم و به اسم گروههای دانشجویی اینور و اونور میرفتیم ی بار ۴ تا دختر ۴ تا پسر رفتیم ویلای ۴خوابه یکی از بچه ها تو شمال شب اول امیر و حسابی حشریش کردم ولی بهش ندادم

یه تیکه گوشت بیشتر بخوانید »

لیتل گرل

سلام دوستان سارام ۱۷ لیتل گرل و این داستان منه و دلم خواست براتون بنویسم. ژانر ددی لیتل و لوس بازی! ***   بدجور دلم تنگ بود و همش به فکرم میرسید زنگ بزنم اکسم دیگه نمیرفتم بیرون و خبری از دنیای مد و ارایش نداشتم کاملا افسرده شده بودم و داستانای شهوتناک رو که

لیتل گرل بیشتر بخوانید »

درمان قطعی خودزشت پنداری با کیردرمانی

من روانشناسم و 35 سالمه و ظاهرم معمولیه یه بیمار داشتم شوهرش بخاطر زشت بودنش (البته به نظر شوهرش زشت بوده) رفته بوده یه زن دیگه گرفته بوده و اینو طلاق داده بود، اینم باورش شده بود زشته و افسردگی گرفته بود و با معرفی یکی از دوستان مشترک اومده بود پیش من، اسمش فرزانه

درمان قطعی خودزشت پنداری با کیردرمانی بیشتر بخوانید »

عمه راضیه از کیر دوس پسرش راضیه

سلام به همه دوستان خواننده این داستان . اسم من علیرضا هست و ۳۲ ساله هستم . توی یه شهر کمی بزرگ زندگی میکنم که اسمشو نمیگم مبادا دردسر بشه . تحصیلات آنچنانی نداشتم و بعد از خدمت سربازی پیش یه نفر مشغول بکار شدم و خوب صاحب کارم پول خوب نمیداد ولی عوضش اخلاق

عمه راضیه از کیر دوس پسرش راضیه بیشتر بخوانید »

چی شد که کونی شدم

اسم من حسامه و الان ۵۰ سالمه ، قبل از اینکه مدرسه برم یعنی زمانی که ۵ یا ۶ سالم بود همسایه ای داشتیم به اسم حسن که اتفاقا کفتر باز بود و ۷ یا ۸ سال از من بزرگتر بود اینم بگم که من بدنم سفید بود و قیافه ی خوشگلی داشتم بخلطر همین

چی شد که کونی شدم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا