نام نویسنده: ادمین

سکس با خواهر ناتنیم

سلام به همه ی دوستان عزیز.من آرمینم و 18 سالمه.مامانم مدیر مدرسست و بابم کارخونه دار.یه دختر هم که مثل خواهرم میمونه با ما زندگی میکنه.مهسا که 16 سالشه. وقتی که 10 سالش بود پدر و مادرشو از دست داد و بخاطر اینکه بابام صمیمی ترین دوست بابش بود اونو به فرزند خوندگی قبول کرد.6 […]

سکس با خواهر ناتنیم بیشتر بخوانید »

مامان من جنده است

سلام من نیما هستم 23 سالمه بزارین همین اولش رک بگم مامان من جنده است. آره جنده اسمش منیژه و43 سالشه منم اولش اصلا نمی تونستم این قضیه رو باور کنم و بپذیرم ولی یواش یواش خوشمم امد از کس دادنش لذت میبردم تا الان که برام شده یه نوع عادت و فقط این قضیه

مامان من جنده است بیشتر بخوانید »

درد و لذت

سلام. من الهام هستم25 سالمه ودرمشهد زندگی میکنم.این داستان رو که میخوام براتون تعریف کنم واقعیت داره ولطفانظراتتون رو برای خودتون نگه دارید واونهایی که دم ازغیرت واین چیزها میزنن اگر خودتون بودید یاداشتید تواین سایتهانمی چرخیدید.خوب درباره خودم براتون بگم من باقد170 پوست سفیدوسینه های بزرگ تودانشگاهمون دل همه پسرهاروبردمو وکیرشون برام بلند شده.

درد و لذت بیشتر بخوانید »

گی با حسن آقا

سلام میخوام از خاطره ی خودم با کسی که پیشش کار میکردم بگم داستان از اون جایی شرو شد . که من به کار نقاشی علاقه مند شدم .و میخواستم این کارو یاد بگیرم و بهم حسن اقا رو معرفی کردن و منم پیشش مشغول به کار شدم اوایل همه چی عادی بود تا بعد

گی با حسن آقا بیشتر بخوانید »

خوابی که حس منو به خواهر زنم عوض کرد

این داستان که میخوام واستون تعریف کنم برمیگرده به یه سال پیش که بهترین سکس من بود.خواهر زن من با مامانش زندگی میکنند چون مامان باباش از هم طلاق گرفتند از همون موقع که من با خانومم دوست بودم با این خواهر زنم که اسمشم هم سارا هستد زیاد صمیمی بود طور بود که من

خوابی که حس منو به خواهر زنم عوض کرد بیشتر بخوانید »

خانم استاد

سلام خدمت دوستان عزیز.سلام، خوبید. امیدوارم که خوب باشید.خیلی واسه نوشتن این خاطره ام زحمت کشیدم، چون من درگیر امتحانات هستم. من واسه پیدا کردن یک عکس، به این سایت کشیده شدم. با خوندن چند تا از این داستانا تصمیم گرفتم که منم خاطره خودمو بنویسم. البته از یه رفتاری خوشم نیومد، از اینکه میدیدم

خانم استاد بیشتر بخوانید »

تجاوز به من

من در کل ادم کینه ای نیستم و تا حالا هر کسی هر بدی در حقم کرده بخشیدمش… اما دو نقر توی زندگیم هستند که هیچ وقت نتونستم ببخشمون داستان از اینجا شروع می شه که من یه برادر شوهر دارم که 16 سال از من بزرگتره یعنی 36 سالشه . از اونجایی که همسر

تجاوز به من بیشتر بخوانید »

کردن همکارم در محل کار

داستانی که میخوام براتون بنویسم اینه که من در دفتری کار میکنم که 5 نفر خانم همکار دارم و یک روز مدیرمون از دفتر مبره بیرون و چون به من اطمینان داشت دفتر را به من می سپارد منم اون موقع خودم بودم و یکی از خانم ها که روبروی من نشته بود و خیلی

کردن همکارم در محل کار بیشتر بخوانید »

عشق خواهرزن

سلام موضوع برمیگرده به5سال پیش که اوایل ازدواجم با ماندانا بود.لیلا سه سال کوجکتر از ماندانا و حدود15 ساله فوق العاده خوش اندام وجذاب باجشمانی درشت وسیاه ومن بعدازازدواجم عاشق خواهرزنم لیلا شده بودم.یک روزکه برای خریدرفته بودیم لیلا ومادرزنمم بامااومدند.جلوی یک پارجه فروشی نگه داشتم زنم ومامانش رفتند واسه خرید من ولیلا موندیم توماشین.من

عشق خواهرزن بیشتر بخوانید »

زندایی سمج من

سلام بر همه من مهرشادم و دبی زندگی میکنم الان چند وقته این سایتا دیدم و خیلی رابطه سکسی دارم می خوام همه رو براتون تعریف کنم نمی خوام دروغ بگم چون دلیلی نداره من 28 سالمه یه سری واسه عروسی دختر خالم اومدم تهران من کارم دبی و زیاد ایران نیستم ولی هر چند

زندایی سمج من بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا