منو جرررررم دادن

سلام هانیه هستم ۲۲ساله واین داستان که تعریف میکنم واقعیت است و مربوط به زمانیکه هفده سالم بود که میخام بنظرهمه دوستان برسونم اول ازخودم میگم دختری هستم که ۱۷۰قدم است بانوهای مشکی و سفید پوست هستم ، قضیه برمیگرده به زمانیکه من واسه کنکور داشتم شدیداً درس می‌خواندم و به توصیه یکی از دوستانم که رقابت هم داشتم باهاش معلم خصوصی نسبت به بعضی از دروس گرفتم ، ازبین گزینه هایی که با مادرم دیدم ازیک پسرنسبتا جوان که مدرس فیزیک بود خیلی خوشم اومد و اونو جهت تدریس خصوصی مادرم باهاش توافق کرد و خلاصه اینکه کلاس هام باایشان شروع شد .

 

بعضاً که ایشان می آمد دراتاق من شروع به تدریس می کرد و منم واقعا کنارش حس آرامش داشتم ، یک روز دوستم سمیه بهم گفت که فیزیک رابا کی داری کارمیکنی و …که بلافاصله منم عکس استادم رااز پروفایلش برداشتم وبرایش ارسال کردم که بعد از رویت گفت ؛ واقعا پسر جذاب و هیکلی و تنومند است و اینکه انتخابت خوبه و هم باهاش درس کارمیکنی و هم فشارت میده که بلافاصله من بهش گفتم نه این چه حرفیه ،صرفا درس است و اونم باورنکرد و بهم گفت از چهره پسره معلومه که خیلی شناگر ماهری است و… که من بهش گفتم نه و اونم گفت چرا امتحان نمیکنی ؟ خوب این سری که اومد بازبونت لبت راخیس کن و هی مداد را بزار لای لبت را دوزاریش بیفته اگه روت نمیشه تا یخ بین شما آب بشه و… / راستش حرفاش منو به فکر فرو برد و همش ترس داشتم که ممکنه شخصیت من وخانوادم زیرسوال بره ولی نمی‌دونم چرا ولی فکر شهوت انگیز رهام نکرد و چون منزل ما بزرگ بود و دوواحد دوبلکس بود که اتاق من در طبقه بالا بود و عملا دسترسی به اتاق من توسط خانواده به نحوی بود که متوجه می‌شدم قبل از این که یکوقت بخان بیان و… دل روزدم به دریا و با خودم گفتم این بار که استاد بیاد بهش نخ میدم تا متوجه بشه واگه نشد یکجوری سرصحبت رابازمیکنم .

 

استاد امدو ازقضا همون روز مادرم بیرون بود و ماتنها بودیم وکمافی سابق دراتاق من, استاد درس مربوطه را داد و منم فقط به هیکل زیبا و موهای بور وچشمان زیبا استاد نگاه میکردم و حواسم نبود که به یکباره بهم گفت حواست کجاست که من به خودم آمدم و بهش گفتم هیچی هیچی و… اونم گفت عاشق شدی؟ گفتم نه ،چطور؟ گفت حواست نیست به درس و …حواست کجاست ؟ منم ازیک طرف فکر شهوت وازطرف دیگه حس شرم و حیا داشتم ودراین لابلا به یادحرفای سمیه افتادم که گفت باجلب توجه مداد را دهنت کن وبازبونت دورلبت راخیس کن تا بفهمه ومنم همین کارراکردم و استاد بهم نگاه کردو گفت چته؟ من دراین اثنا دستم را بردم لای پام و خم شدم سمت صورتش که اونم بلافاصله بقلم کردو لبم را بوسید و گفت خداروشکر، همش تواین فکربودم که آیا اهل حالی یانه ؟ باتوجه به شغل پدرت که وکیل است می ترسیدم و از طرفی فکرت منو دیوونه کرده بود ،بهش گفتم چطور؟مگه معلومه جنده ام؟

 

گفت :معلومه دخترحشری هستی و ازاین ببعد جنده آت می کنم ، بهش گفتم چطور؟ اونم گفت قلاده ببندم بهت ، گفتم آره ،گفت بچرخونمت تواتاقت وتحقیرت بکنم؟ منم توشهوت گفتم آره و اونم با کمربندش گردن منوبست و لختم کردو دوراتاق منو چرخوند و تحقیرم کرد و بهم گفت توازاین ببعد توله منی ،سگ منی و مثل جنده ها می‌کنمت و بعد کیرش را درآورد واااای چی می‌دیدم چه کیر درازوکلفتی بود ،بهم گفت برام ساک بزن ،منم دستم رو زیر بیضه خاش گرفتم و آروم سرکیرش را تو دهنم کردم و زبونمو دورش حلقه کردم و براش ساک زدن و آروم تا ته حلقم بردم و اونم دراین اثنا می‌گفت : ساک بزن جنده ی من ، هرزه من ، تو توله منی و پارتنرت هستم ازاین ببعد

 

دراین اثنا که سینه های منو می‌مالید کیرش را گذاشت وسط پستونام و سپس برام کوس وکونمو لیسید و قربونش صدقم می‌رفت که چه کون ناز و نرمی داری چه کوس سفیدی داری وبا دست سیلی به باسنم میزدو چنگ میزد کونمو و منم بهش گفتم دلت میخواد فشارم بدی اونم می‌گفت آره ومنم گفتم اوپن نیستم و اونم گفت ازعقب اوکی هستی و منم دراین حس شهوت و بی حیایی بهش گفتم با ژل آره و چون دراتاقم حموم و دستشویی بود رفتیم آنجا و اونم با ژل کی‌رش را تا ته کرد توکونمو حین سکس بهم بارها فحش میدادوتحقیرم میکرد  که منم دراین لابلا گفتم آره الان جنده توام وبه تودوهرکی که توبگی میدم  و دوباره منو ازکون کرد و آبش رو ریخت تووم ، اولین سکسم بود باهاش و بعدش انگاری مطالب را بهتر فرامیگرفتم و هروقت که خانوادم نبودن می آمد و ترتیب منو میداد و چون پارتنرم شده بود دلم میخواست که فانتزی های دیگه راهم تجربه کنم بالاخص ساک واسه چند نفر که اونم یکروز با دونفر هماهنگ کردو من رفتم خونه ای که آدرس داده بود و گروهی براشون ساک زدم و اونا هم منو جرررررم دادن … این داستان واقعی است و چون به دوستم سمیه میگفتم در ادامه اونم به جمع ما اضافه شد که اگه موافق بودین در ادامه داستانم بااون راهم میگم.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

14 دیدگاه دربارهٔ «منو جرررررم دادن»

    1. پاریسی

      سلام کاملیا جون من ایران زندگی نمیکنم و۲۳ساله اروپا زندگی میکنم خوب بلدم حال بدم بهت اگر دوست داشتی من فعلا ایران هستم به ایمیل من پیام بده و شماره تلفن بگذار
      جوری باهات حال میکنم که مزه اش زیر دندونت بمونه به سبک اروپایی حال میدم بهت❤

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا