همیشه دیر میشه

سرگذشت اکرم را از زبان برادر شوهرش رامین را خوندم چه زیبا و چه جالب بود منم تقریبن همچین سرگذشتی دارم تازه با این سایت آشنا شدم چند روزی می‌شه حدود ۲۰ بهمن اگه اشتباه نکنم
من زمانی که مخصوصا وقتی شاهین رفت اتریش چند ماهی ماندگار شد حوصله‌ام خیلی سر می‌رفت تا اینکه مدتی پیش به توصیه دوستم پگاه جون با سایت شهوتناک آشنا شدم
ایشان که از همکلاسیام بوده اونم شوهر کرده مثل من یه دختر داره با قرار قبلی تو پارکی در سمت تهرانپارس شام بردیم با شوهرامون و بچه‌هامون خوردیم مردا با هم مشغول شدن منم با پگاه دوستم مشغول صحبتهای گذشته و کار کشید به روابط سکسی با شوهرانمون و از هم پرسیدیم آیا با کسی جز شوهرانمون رابطه داریم یا نه که من دروغی گفتم نه فقط با سپهر بوده که میدونی و با اون دوستش که بارها تعریف کردم مال قبل ازدواجم بود درحالیکه از روز عروسیم برادر شوهرم منو گاییده تا الان که زن گرفته، الکی گفتم فکر کسی نبودم

اما پگاه جون که خیلی ساده و راستگوست گفت من بعد عقدم هم تو بغل سیروس نامرد بارها بودم گفت از عقد تا جشن عروسی ۷ ماهی طول کشید غافلگیر سیروس شدم که مجبورم کرد زوری باهاش سکس کنم از من فیلم گرفته بود زمانی که از کون داشته منو می‌گاییده حالیم نشده بود گفت اگه از کصتم ندی اینو میذارم تو اینترنت حتی میفرستم به شوهرت که شوهرمو خوب می‌شناخت منم که با مرتضی سکس کامل داشتم دیگه باکره نبودم همین تهدیدهای سیروس باعث شد مدتها باهاش باشم که برام جالب بود تعریف کرد کف کردم دوس پسرشم می‌شناختم تیپ و هیکلش از شوهرش خیلی بهتره ولی اهل زندگی نیست بمن تقاضای ازدواج داده بود پگاه تازه عقد کرده بود می‌خواست با این راه دل منو بدست بیاره ولی به دو خاطر دوست نداشتم یک دوست پسر دوستم بود دو اهل زندگی نبود با هر دختری می‌پرید محلشم نذاشتم دمشو گذاشت کولشو رفت
بعد پگاه گفت شعله میخای سکستون شیرین‌تر بشه؟
گفتم چرا که نه!
گفت می‌بینم چند وقته پکری؟ چیزی شده؟ گفتم حقیقتشو بخای سکسهایمون با نادر خیلی تکراری و بی حال شده، البته این که درست ولی بخاطر غیبت شاهین برادر شوهرم دپرس بودم نگفتم بهش که ایران نبود

 

گفت برو سایت شهوتناک اینجوری شد که با خوندن چند خاطره یکی از سرگرمی‌هایم شد  و از اون روز بکوب دارم خاطره‌ها را می‌خونم برای شاهین هم می‌فرستم بیشتر می‌گردم خاطره های مشابه خودم و شاهین را پیدا کنم خوشبختانه زیاد هست چه رابطه های سکسی رومانتیکی بینشان است لذت می‌برم و برای اومدن شاهین کلی چیزای جدید یادگرفتم تو رابطه با برادر همسر ! و چقدرم هست و یکی زیباتر از دیگری
از خودم بگم زنی هستم با قدی بلند جذاب و مورد توجه همه مردهای اطرافم که همشون مرده‌ی مخصوصن باسن و سینه های رو فرمم هستند سفید پوستم با موهای بین بلوند و خرمایی که به قرمزی میزنه از قبل ازدواج تا الان باشگاهم ترک نشده تو خونه هم همه نوع لوازم بدنسازیو دارم که با همسرم نادر استفاده می‌کنیم
باسنم حد کمال زیبایی و کمرم با وجود ابستن شدن و بچه آوردن باریک اصلن شکم هم ندارم ۲۸ سالمه یک دختر ۱۳ ماهه زیبا دارم کپی خودم
نادر کارمند بانک ملت است منم حسابدار یک شرکت کوچک تولیدی مال داداشم بودم البته بصورت پارت تایم یا هفته ای یکی دو روز می‌رفتم حساب خرید و فروش و هزینه هاش را لیست و ثبت می‌کردم
مادر شوهرم زنی ۵۱ ساله بسیار زیبا و رو فرم دبیر ورزش بوده باز نشسته شده مدرسه غیرانتفاعی با یکی از همکارای مردش کهبیش از بیست سالی از خودش کوچکتره ( داره همه میدونیم با هم سکس دارند مادر شوهرم ناقلا با آنکه سن و سالی ازش گذشته مثل دختره واقعا زیباست کاملا امروزی تو خونه همش با تاپ و دامن یا شلوارک تنگ می‌گرده شکم ابدن نداره باسنش خوب مونده سینه هاشم درشت و خط سینه اش همیشه بجز اداره و مدرسش بازه سفید مثل مرمره پدر شوهرم بنگاه ملکی داشته و پسرعموش بوده چند سال پیش سرطان خون داشت مرده البته من ندیدم فقط تعریفشو شنیدم

و اما خاطراتم:
سال ۹۴ با نادر در یک مهمانی اشنا شدم و همان سال اونقدر مادرش رفت و اومد و یک دوستی دیرینه با مامانم هم داشت هول هولکی ازدواج کردم قبل از ازدواج دو تا دوس پسر داشتم بغل کردن و بوسیدن را کامل داشتیم و چند باری از رو شلوار مال همو مالیده بودیم دو سه باری سپهر از کون این اواخر منو گاییده بود اگه ازدواجم ضرب‌العجل اتفاق نمی‌افتاد دوس داشتم کیر هردو را بخورم و از کصمم بذارم بکنند چون خیلی حشری هستم زود نرم میشم
با متاهل شدن دور انها خط کشیدم پگاه هم اونها را می‌شناخت میگفت چرا با دو نفر تو یک زمان دوستی؟ مثل من با یکی باش تا حسابی از کون حالت بده و جلوم بذار برای شوهر آیندت. نمیدونست که دبیر حسابان مون یک بار تو سال آخر دبیرستان کونمو گاییده تا رفوزه نشدم اونم اونقدر کرم خالی کرد در کونم و کیرش اونقدر نازک بود زیاد لذت نبردم و دو سه بارم سپهر با اون کیر کجش کونمو گاییده
نادر از من ۸ سال بزرگتره اما چهره اش جوون تر از سنشه بی‌بی فیس است خودشم زیاد دوست نداره چون حس میکنه کودک است قیافه‌ی مردونه نداره
تا روز عروسی من داداشش «شاهین» را ندیده بودم او در تبریز مدیر کارخونه ای بود که خودش نصاب اون بوده تا دیپلم هم بیشتر درس نخوانده رفته سربازی اومده جذب کار شده خیلی با هوش و با عرضه هست در ایام عروسی مرخصی ده روزه می‌گیره و میاد تهران که من شب عروسی تونستم خوب ببینمش اومد یک ست کامل طلا شامل گلوبند و گوشواره و دستبند و انگشتر و پازیب هدیه داد گلوبندو با دستاش که سنگین و بسیار کار تکی بود گفت خودم باید بندازم گردن شعله جوون زنداداش خوشگلم ، آخ که چه خوشحال شدم منم که نیمه عریان همه جای تنم زیر لباس عروسی پیدا بود مخصوصن سینه های گرد و سرحالم تو بستن و میزان کردن اون هی دستش به تن لختم میخورد لذت می‌بردم، شمایلی هم جداگانه به نوک مثلثی شده‌ی گلوبند از جیبش در آورد وصل کرد گفت این شمایل شانسته می‌بندم اولن یه دختر خوشگل مثل خودت برامون دنیا بیاری اگر دوس داشتی بعدها هم یه پسر ، دوم همیشه تا اینو ببینی منو که حالا داداشتم یادت باشه، حسابی دستاش چندین بار تا خط سینه هام مالیده شد ولی فکر کردم عمدی نبود منم اصلن خجالت نمی‌کشیدم خیلی هم لذت می‌بردم دستاشو گرفتم ببوسم که صورتشو آورد گفت رژی نکنیآاا
منم از قصد چنان بوسش کردم نقش لبام تو صورت صاف و سفید و زیباش نقش بست دیگه نذاشت دومین بوسمو بکنم گفت خیلی شیطونی ناقلا تجاوز کردی بمن مظلوووم قاه‌قاه خندید بوی الکل از دهنش حسابی معلوم بود ولی من دوس داشتم ریه هامو از هر انچه بوی اونو میداد پر کنم و بقیه هم خندیدن خواهر شوهرم نگین زود از کیفم رژ در آورد و لکه گیریم کرد تو فیلم و عکس همه اینا که گفتم ثبت شده

 

البته قبل از اون هم تو عروس گردانی با شاسی بلند ولوو xc90 که شاخ همه ماشینها بود بغلمون حرکت می‌کرد دیدمش تو جاده لویزان وایسادیم و رقصیدند من تو ماشین عروس بودم اونجا هم دیدم و هی می‌اومد پنجره ماشین برام بوس پرت می‌کرد حسابی بوی الکل میداد دیده بودم که چقدر قیافه‌ی مردونه و جذابی داشت همونجا مهرش تو دلم نشست که کاش جای نادر این می‌اومد خواستگاریم
نادر اطلاعتشو قبلا داده بود که دو سال از من بزرگتر است و درآمد بسیار خوبی داره هم مدیرعامل کارخونه هم شریک اون کارخونه است لوازم و قطعات مربوط به ابیاری کشاورزی تولید می‌کنند
بعد اون ماچ دلمم موند پیشش شب حجله همش یاد شاهین بودم بیاد او با نادر نخستین سکسمو کردم پردمو زد کیرشم قبلا دست زده بودم کلفت بود و درشت از دو دوس پسرام که چند باری لمس کرده بودم خیلی کلفت و بزرگتر بود
خیلی درد داشتم انگار داخل کوسمو پاره کردن خون زیادی ازم رفت انگار سر مرغی بریده باشن نادر هم ناشی بود قسم خورد گفت اولین کص است دارم می‌کنم تا حالا با کسی نبودم منم گفتم منم نبودم

 

فردای شب زفاف خونواده همسرم خواهر و برادرش شاهین و مادر شوهرم و دایی و زندایی همسرم سر میز نشستیم و من کصم درد داشت میسوخت تا تکان خوردم خواهر شوهرم فهمید پرسید درد داری گفتم آره خیلی خونریزی داشتم گفت دیدم همه ملافه پر خون بود داداش انگار بجای کیر آدم کیر خر میان پاشه کشیدن به بابای خدا بیامرزم که مامان نازنازی را شب حجله راهی بیمارستان کرده خخخخ میخای ببرمت دکتر گفتم حالا نه اگه قطع نشد میریم درگوشی حرف می‌زدیم گفت واه هنوزم خون ریزی داری گفتم آره ولی کم گفت پاشو برو آماده شو با هم میریم دکتر خودم همه داشتن با صدای بلند با هم حرف می‌زدن شقایق و دیانا خونه را گرفته بودن سرشون درگوشی ما بزور برای خودمون قابل شنیدن بود گفت کسی هم خبر نده حتی نادر
رفتم اماده شدم پدم را عوض کردم دیدم چند قطره باز با جابجا شدنم سر میز اومده به نگین نشون دادم زد سرش که چقدر تو بی توجهی نمیگی عفونت کنه چه بلایی سرت میاد که اینو دیگه بلند بلند با هم تنهایی حرف می‌زدیم گفت که متوجه شدیم شاهین تو اتاق بغلدست بوده درم باز همه‌ی حرفهامونو شنیده
اومد گفت منم میام با هم بریم که منم از خداخواسته میخواستم بیشتر با شاهین باشم گفتم تو مثل داداش من حالا که دونستی باشه با هم سه تایی می‌ریم که آماده شدیم مادر شوهرم پرسید کجا؟ نگین در گوشی بعه مامانش گفت شاهین میخوا برای شعله لباس بخره صداشو در نیار شقایق و دیانا نفهمه آویزونمون بشن
رفتیم من بغلدست شاهین نشستم نگین عقب و رفتیم متخصص زنان دکتر نگین معاینه کرد گفت پردت زخیم بوده کمی هم به واژنت آسیب رسیده مثل اینکه آلت شوهرت بزرک بوده یا آمادگی نداشتی دخترم، شستشو کردو فریزش کرد گفت یک هفته تا ده روز نزدیکی نمیکنی نگینم پیشم بود
اومدیم شاهین پرسید چی شد؟ گفتم فریز کرد نگین با شیطنت گفت داداشت بیچاره شد یکهفته ورود ممنوع شد
شما داداشا ماشالا هر کدام یه الواری لای پاتون دارین ، شعله هم مثل مامان که تعریف می‌کنن بابا خدا بیامرز چی کرده بود داغونش کرده! من خجالت کشیدم ولی نگین خیلی شوخ و مثل مامانش رک و بی تعارفه خودشم تو زمان مجردی با چند پسر بوده تا قسمت یکیش شده و دختری هم نداشته اینا را قبلا از دوست مامانم شنیده بودم
با چشم مشتری نگاه به لای پای شاهین انداختم دیدم خدای من انگار یه بچه گربه ای بغل رونش خوابیده !!!
تو دلم گفتم اگه این شوهرم بود یک ساعتم تحمل نمی‌آوردم

 

ولی جون عاشقشم بهش میدادم تا حسابی پاره ام کنه تو داستانا بنویسن خیلی حشرم زده بود بالا
اومدیم نزدیک ظهر بود کافی شاپی به راهنمایی نگین پیاده شدیم حسابی نگینو تحویل گرفتن سه تا هات چاکلت خوردیم و گپی زدیم اومدیم خونه تو راه شاهین گفت نگین اون فروشگاهی که جاریت مدیرش بود باز هست تا بریم براتون لباسی که گفتی بخرم؟
گفت راستپینا را میگی؟ گفتم آره همراه با سرس گفت بله داداش جون
رفتیم سمت اونجا جاری نگین نبود خود صاحب مغازه بود با زنش
شاهین رو به من گفت زنداداش من برات انتخاب کنم یا خودت
گفتم تو (میخواستم انتخابشو ببینم) به نگینم گفت تو هم برو برای خودت و دخترت بحسابم هر چه میخای وردار
نگین گفت من لباس زیاد دارم عوضش برای شقایق دو دست ور میدارم شقایق ده ساله بود و برلی دیانا
مدیر فروشگاه منو شاهین را به طبقه سوم فروشگاه راهنمایی کرد نگین رفت طبقه زیر زمین
چند خانم فروشنده با دیدن ما جلو اومدن و ما را راهنمایی کردن حالا فکر میکنند زن و شوهریم
مدل لباسها را برانداز کردم همشون عالی بودن شاهین سه تا لباس سکسی بسیار گرون و تک ورداشت همه حالت اروپایی کوتاه که عاشقش بودم بدون اینکه سایزمو بدونه سایزمو انگار میدونست مدیوم است در رنگهای بسیار زیبا که عاشقش هستم انداخت رو دستشو رفتیم سمت اتاق پرو
تو گوشم گفت سه نکن که همسرم نیستی
گفتم اوکی عزیزم همونجا به جون مامانم اب کصم راه افتاد بدون اینکه ازم اجازه بخواد با هم رفتیم تو اتاق پروی بزرگ که خانم فروشنده راهنمایی کرد
مردد بودم چکار کنم جلو تنم یکی یکی لباسا را گرفتم گفتم چه سلیقه ای خوش بحال خانمی که میخا زن تو بشه میدونم همش فیت تنمه از کجا دونستی سایز تنم چیه همش خوبن موندم کدامشو انتخاب کنم!؟

 

گفت زود باش تنت کن ببینم اونی که تو ذهنم نقاشی کردمت هست یا نه
نگاش کردم که مثلا برگرده یا بره بیرون پشتشو بمن کرد گفت زود باش همه جا اینه بود دیدم اصلن نمیشه خودمو پنهان کنم
گفتم هر طوری دلت میخا وایس فقط چشاتو ببند تا نگفتم باز نکن
گفت چشم لباسامو یکی در اوردم زیادم تنم نبود چون زیر مانتو یه تیشرت داشتم سوتینم که نمی‌زنم یه شلوار استریج و یه شورت که از دکتر اومدم دیگه پدم روش نبود
تو در اوردن شلوارم از دوشش گرفتم نیفتم یکی از پیراهن ها که رنگ شرابی خاص بود را پوشیدم بالای زانو بغلشم چاک داشت و استین حلقه ای بود تا تمام شد گفتم باز کن زیپ پشتمو بده بالا
فکر نمی‌کردم اونقدر زیباترم کنه دستاشو هم زد دورم چرخید بغلم کرد بوسه بارانم کردو گفت دختر تو هلویی تو فرشته‌ای باز بغل باز کرد رفتم بین بازوان نیرومندش سینه هام رو سینش پهن شده بود فشارشو بیشتر می‌کرد منم اونو فشار دادم گفتم زیپمو بکش گفت رو چشام خانوومم
رهایم کرد زیپو داد بالا موهامو با دستش جمع کرده بود یه بوسه‌ی داغی از پشت گردنم کرد و رهایشون کرد دستمو گرفت چرخوندم دستی کشید به باسنم گفت ماشالا انگار کندوی عسله جووونم
گفتم این که خیلی خوبه مرسی
گفت باسن خوشگلتو میگم عشقم تو چی میگی؟
گفتم مرسی تو خیلی خوبی کاش من زن تو می‌شدم
گفت حالا درار اونا را هم امتحان کن
گفتم همینو من بیشتر می‌پسندم
گفت اونها هم برای توست
بی اختیار خواستم گونشو ببوسم نمیدونم از کجا فهمید چرخید لب به لب شدیم ولی زیاد طولش ندادیم بدنم داغ داغ شد چشام دیگه از شهوت نمیتونست از چشاش جدا شه
هر دو خنده ای کردیمو گفت زود باش درآر الان ردمونو نگین می‌زنه
گفتم چشاتو بذار
گفت مگه شورت تنت نیست؟
دستشو کشید رو باسنم گفت اینو من می‌بینم که اینم خط شورتته دستشو کشید تا پایین‌ترشم برد از پشت تا زیر لپ باسنم لای پام قشنگ دستش خورد رو سوراخ کصم که خیس خیس بود
رو فضا بودم داشتم به آرزوهای دست نیافتنیم می‌رسیدم
گفتم چرا شورتمه…

 

پرسید ازم ، شعله جون اگه دونستژ زن قد بلند مثل تو چراه خیلی برای مرده جذابتره؟
گفتم مرد که نیستم بدونم، تو بگو حال در گوشم با نفسهای گرمش با نوازش دستهایش همه پشتمو باسنمو و موهای سرم با ناز و حرارت پرسیدم
گفت زمانی‌که سکس می‌کنند وقت گاییدنش مرد چه زیر باشه چه رو به راحتی می‌تونه سینه هاشم بخوره
آخ که وقتی اینو گفت چه حالی شدم دستاشو آورد سینه هامو مالید گفت اینارو میگماااا ماشالا چه رگ کرده و سفته ببین نوکشون چی کرده ؟!…
خم شد بیرونش آورد گذاشت میان لباش نوک هر دو سینمو حسابی خورد دستشم برد زیر شورتم دو انگشتی افتاد جون کسم تو یکی دو سانت اولش و آبمو آورد و خیلی زود ارضا شدم مگه آبم تمامی داشت آب کصم بغل رونمم خیس کرد…

 

شاهین دستشو کشید بیرون کرد دهنش گفتم نخور کثیفه گفت چی؟! مگه تمیز تر از تو و کصت و آبش تو دنیا چیز دیگری هست
رو فضا بودم داشتم به آرزوهام می‌رسیدم سبک شده بودم باز پرسید مگه شورتت نیست خخخخ؟
گفتم چرا شورتمه!عزیییییزم
باز دستشو از رو لباسم رو باسنم چرخوند انگار آبمو شهوتم تمامی نداشت دیوونه شدم
صدایم لرزید دندونام به هم میخوردن فهمید دیگه وقتشه تو دلم گفتم لختم کن آتشمو خامشش کن!
با حوصله گفت خوب من و بقیه که تو عروسی همه جاتو دیدیم حالا چرا می‌پوشونی این‌همه زیبایی ها را؟!
یخم آب شده بود و دیگه فقط به سکس با شاهین جونم فکر می‌کردم کصم داشت با ضربان قلبم بدتر از اون می‌زد و خیس و خیس تر می‌شد،باز پر شده بودم باید خالیم می‌کرد اینبار با کیرش
گفتم باشه جلو چشما و نگاه سنگین و پر از شهوتش لخت شدم نذاشت دیگه لباس بپوشم بغلم کرد، انتظار غیر اینم نداشتم ناخواسته پیرنشو از تنش کندم گفتم بذار حرارت تنمون به هم بشینه دارم می‌سوزم بغلم کن عاشقتم شاهین بغلم کن کاش مال تو بودم با گریه اینو گفتم
برگشت اشکامو با زبونش لیسم زد و قربون صدقم رفت چشامو همه جای صورتمو بوسید و لبمو تا میتونست کرد تو لباشو همدیگرو خوردیم تا رهایم کرد
شلوارشم خودش در اورد گفت حیف نیست این رونها از حس لامسه رونهای زیبا با رونهایم همدیگرو نمالن؟! پاشو انداخت لای پام و فشارم داد و مالید منم مال اونو فشارش دادم سر گنده‌ی کیرش از بغل شورتش زد بیرون هر دو فقط شورت تمون بود خوب همدیگرو خوردیم و دیگه آب کصم مثل کتری داغ میجوشید و هیچی جز سکس حالیم نبود و توصیه های دکتر برام ارزشی نداشت که نباید یکهفته سکس کنم شورتمو دادم پایین مال شاهینم کشیدم پایین کیر داغ و پر حجمشو با دستم کشیدم بیرون با عجله انداختم لای‌پام و بین لبهای کصم مالیدمش گفتم بکون تووووش عشقم
گفت نه زخمی شعله جونم.

 

گفتم پارم کن گوش نده، آبم شرشر میریخت چرخیدم پستمو کردم سمت کیرش دستمو گذاشتم دیوار سمت اونی که روبروی در بود میدونستم دیوار درسته است کمرمو دادم پایین گفتم بکون تو کصم شورتمو تا زیر زانوهام کشید پایین لبشو گذاشت رو لپ های باسنم رفت تا بینشون کص و کونمو لیسید همراه انگشتش توی کصمو کرد صدای آه و نالم داشت بالا می‌شد گفت هیس! می‌شنون پاشد کیر گندشو گذاشت رو سوراخ کصم فقط سرشو تا عمامه چند سانتی ارام ارام داد تو و در اورد داشتم پرواز می‌کردم سفت باسنمو گرفته بود نمی‌ذاشت خودم فشار بدم تا ته بره تو کصم اونقدر جلو عقب کرد تا ابش اومد ریخت پشتمو رو کمرم و لای پام همه جام آب کیری شد
خیلی زود آبش اومد گفتم اخه من موندم گفت بذار تا خوب شی تو دیگه مال خودمی تحمل کن تا زخمت خوب بشه الان کاری می‌کنم دیوارو چنگ بزنی و هر چی آب داری خالیش کنی
گفتم از کونم بکون اونو پارش کن من کیر میخام اونم کیر شاهین جونمو
گفت دردت میاد بذار با خوردن کص و کونت آبتو بیارم واقعا پاره می‌شی آبرو ریزی می‌شه اینجا خواهرمو همشون می‌شناسن
گفتم جرم بخورم جیکم در نمیاد سرمم ببری دردمو حس نمی‌کنم زود باش دارم می‌میرم
اخه کیرش هنوز سیخ بود و دل دل می‌زد باسن و پشتم و لای پام پر بود از آبش بیش از یک لیوان آب ریخته بود رو تنم

 

در کونمو با اب کصمو کیرش چرب کرد کیرشو فشار داد مگه می‌رفت توم دستشو داده بود دهنم گاز می‌گرفتم تا کیرشو یواش یواش چند سانتی کرد تو کونم درد داشتم ولی لذتش بیشتر بود چون شاهین بود منو می‌گایید خیلی با حوصله کیرشو جلو عقب کرد بیشتر از اون چند سانت تو نمی داد میدونست تحملشو ندارم نمیدونم چقدر طول کشید من که با مالیدن کوسم چند دقیقه نشد آبم اومد اونم با حرکاتی تندتر که یه کمی هم بیشتر میرفت تو کونم و رعشه می‌کشیدم آبشو ریخت تو کونم تا کشید بیرون آبش ریخت لای پامو حتی زمین
با زیر پوشش خوب تمیزم کرد کصمو بوسید قربون صدقش رفت با بوسه هاش بزبان کودکب گفت الهی قولبونش بلم دیگه مال خودمه زود خوب شو تا بیخ بکنم تو سوراخ خوشگلت هی بوسید و لیسم زد سینه هامو تو مشتاش می‌چلوند با آنکه درد داشتم نفسمو بریده بودم لذت ببره دیگه لای پامو رونام تمیز شده بود زیرپوشش کف اتاق پرو انداخته بود لباسامو پوشوند مال خودشم پوشید دیگه اون دو تای دیگرو نپوشیدم دولا شدم زیرپوششو ورداشتم گفت بندازش بره گفتم مال تن عشقمو نمیندازم تا بیایم بیرون درو باز کردم از فروشنده نایلون خواستم گفتم لباس زیرمو میخام بذارم اومدیم بیرون گفت چندتا هم با انتخاب خودت وردار منم یکی بیشتر ورنداشتم کنم
تو راه رفتن هنوز کونم انگار جمع نشده بود حس می‌کردم کیرش تو کونمه

 

اومدیم پایین هنوز نگین انتخابشو نکرده بود تا نشستم رو راحتی نرم درد کونم کم شد، شاهینم نشست بغل‌دستم تا بعد نیم ساعت نگین با چند دست لباس دخترانه اومد بالا همشم زیبا بودند سه تا برای شقایق بود یکی هم برای دیانا نوه داییم همسن و همبازی شقایق ورداشته بود چندتا هم برای خودش که در چند رنگ بود تا یکیشو به انتخاب ما ورداره من گفتم اینو وردار شاهین گفت همشو وردار یکی از یکی زیباتره نگینم همشو ورداشت شاهین حساب کرد و اومدیم خونه
من قبل شاهین چند بار بیشتر کون نداده بودم اونم یه بار به دبیر حسابانم مجبور شدم که رفوزه ام نکنه با هول هولکی لذتم نبردم و دو سه بارم سپهر منو از کون گاییده بود کیر هر دو نصف کیر شاهین هم نبود اصلن دردی نداشتم ولی اینبار الانم درد داشتم ولی خیلی خوشم می‌اومد چون حس می‌کردم کیر شاهین هنوزم که هنوزه تو کونمه
تا یک روز گذشت و همه رفتن پی زندگی خودشون و نادر رفت بانک و مادر شوهرم به مدرسه اش
واحد ما بغل واحد مادرشوهرم بود تا نادر صبحانه بخوره و آماده رفتن بشه بوسیدمشو گفتم من میرم دوش بگیرم خداحافظ عزیزم او رفت و تنها موندم، شاهین هم می‌دونستم تو واحد مامانش تنهاس بعد دوش خودمو آرایش کردم یه تاپ مشگی با شلوارک تنگ پوشیدم گوشیمو ورداشت زنگ بزنم به شاهین که زنگ زد تنهایی عشقم ؟
گفتم آره همه چیزم آره عمرم
گفت بیام اونجا یا میای اینحا
گفتم تو بیا
اومد تا رسید از دم در بغلم کرد رفتیم اتاق خواب و رو تختم مدت شاید نیمساعت با هم با لباس های سبکی که تنمون بود همدیگرو خوردیم تا شروع کرد لباسای منو در آوردن منم مال اونو که یه تیشرت یک شلوارک بود در آوردم اونجا ابهت کیرشو خوب دیدم با دهنم رفتم سراغ کیرش گفت نه بذار اول من مال تو را بخورم که نذاشتم و پیشدستی کردم هر چی کردم بیشتر از سرش نتونستم بکنم دهنم تا 69 شدیم و کوص و کونمو چنان خورد که اه و نالم سقفو خراب می‌کرد
وقتی از خوردن خلاص شدیم گفتم باید پارم کنی هم کصمو هم کونمو هر دوتاشو

 

گفت کرم بیار یه قوطی نیوآ بزرگ آوردم با انگشتاش مالید به کونم و تو سوراخم که به راحتی یک انگشت بعدش دو انگشتش رفت تو کونم منم کیرشو کرم مالی کردم خوابیدم لب تخت زانو زد کیرشو گذاشت سوراخ کونم باسن گرد و درشتمو بغل کرد یواش یواش کیرشو داد توم گفت خودت فشار بده به کیرم درد داشتی وایس تا باز شی و شلش کنی ، خیلی سکس بلد بود چند دقیقه طول نکشید تا همه کیر به اون گندگی بدون پاره شدنم تو کونم بود بیشتر حس اینکه کیر شاهین تو کونمه منو به وجد می آورد و دردمو پنهان می‌کرد که با تلمبه هاش تازه دونستم اینهمه میگن لذت کون دادن از کص دادنم بیشتره راسته کیرش بقدری بزرگ و بلند بود تو هر حالتی تو کونم بود پا شدنی کمرمو خم دادم باسنم بیشتر در اختیارش باشه لبامون به هم گره خورده بود کیرش خیلی راحت تو کونم جلو عقب می‌شد خوشبختانه خبر از ارضا شدنش نبود میدونستم خودشو ساخته تا حسابی دخل کونمو بیاره
تو چندین حالت کونمو گایید آخر سر خابیدم زیرش از مچم پاهایم گرفت چسبوند بیخ گوشام کیرشو به راحتی امام آهسته آهسته کرد تو کونم تا بیخ که رفت پاهامو ول کرد سینه هامو گرفت و لباشو نوبتی رو ممه هایم مانور می‌داد و هی صورتشو بین سینه هام می‌برد زیر کلویمو میخورد همش تو گاییدنم حرفهای عاشقانه می‌زد منم جوابشو میدادم لحظه ای دستاش بیکار نبود موهای سرمو چنگ می‌زد سینه هامو تو دهنش می‌کرد پشتمو می مالید بغلم میکرد باسنمو به کیرش فشار می داد تو این حالت بسیار با حوصله کیرش تو کونم جلو عقب می‌شد انگار من متصل به هم ارضا می‌شدم دهنم باز مونده بود چشام باز و بسته می‌شد لبام اونقدر با لباش قفل می‌شد حس می‌کردم کنده شده زبانم یک ریز تو دهنش بود و دستهای منم بیکار نبود همش عضلات محکم شاهینم را نوازش می‌کرد گاهی که درد داشتم ناخونهام مثل گربه‌ی وحشی می رفت تو تن عشقم حس می‌کردم با چنگ زدنش خیلی زیاد لذت می برد با گفتن جووون پلنگ زیبایم پاره پاره ام کن دوووووس دارم تا چنگش می زدم محکم تر کونمو می‌گایید و حس می‌کردم کیرش کلفت تر می شد چون کونمو انگار جرش می داد بام کیرش رو کصم بیداد می کرد تا کیرش تا بیخ تو کونم بود چندین بار با بالای کیرش که کمی موهاش زبر شده بود با آب کوسم و کرم نرمتر شده بود

 

کوصمو با حرارت مالش میداد منو به فضا می برد و ناخونهامو بیشتر و بیشتر تو تنش می کردم اونم میدونست که بیشترو بیشتر بماله و کیرشو تو ته کونم حرکت بده این زیباترین سکس و عالی ترین ارگاسمم بود وقتی آبشو پر کرد ته کونم و افتاد رو سینم مردی به اون رشیدی بی حرکت شد انگار شکارمو در تله تنم گیر انداختم دونستم دیگه شاهین مال خودمه وزنشو اصلا حس نمی‌کردم دیگه خوابم می اومد اونقدر رو تنم شاهینم موند و آرام آرام حرفهای زیبا و عاشقانه هایش گوشمو نوازش کرد نفهمیدم کی خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم هنوز شکارم در تله آغوشم مثل یک بچه‌ی مطیع خوابه دلم نیومد بیدارش کنم کیر شل شده‌‌اش در کونم بود حجم کیر خوابیدش مثل مشت نرمی بین پاهام مشخص بود
آرام آرام نوازشش کردم لبشو کردم تو لبام تو خواب و بیداری خودشو گذاشت اختیارم همراهیم کرد دیگه بیدار شده بود بعد از مدتی منو چرخوند رو خودش مثل تامارزو ها انگار اولین باره منو دیده نواشم کرد کیرش سفت شده بود با خوردن لبامو سینه هام بد جوری دلم خواست کوصمو پاره کنه ولی باز اینبار منو به رو خوابوند بالشی زیر شکمم کذاشت کیرشو با احتیاط نم نم کرد تو کونم اونقدر تو این حالت منو گایید و لبمو خورد و موهامو مثل یال اسب دسته کرد باز آبم جوشید و ملافه را خیس کرد همراه با من شاهینم با نفس نفس زنان آبشو پر کرد ته سوراخ کونم
جالبه اون همه آب یه قطره شم بیرون نریخت رفتیم دوش گرفتیم و اومدیم ساعت ۲ بعد از ظهرم گذشته بود میدونستم ۴ بانک تعطیله نادر ۴:۳۰ سر و کلش پیدا میشه و مامان فاطی هم از راه ممکنه برسه البته مادر شوهرم خیلی معلوم نمی‌شد کی میاد دیر یا زود اشت گفتم که شریکش دوس پسرش بود با او حال می‌کرد اغلب دیر می اومد خونه شاهین آماده شد بره بیرون گفت عشقم چی بگیرم نه صبحانه خوردیم نه ناهار گفتم هر چه عشقته ناهارمو معمولن نادر از بیرون می‌گرفت می آورد زنگ زدم ناهار نگیر شاهین زنگ زده ناهار برام گ فته میرم خونه مادرن با هم میخوریم اونم اوکی داد

 

اون چند روزی که تهران بود چپ و راست منو از کون گایید کوصمو خورد همش روزها بغلش بودم مادر شوهرم و شوهرم که صبح با هم می‌رفتن اداره و دنبال کارشون منو شاهین تنها تو خونه تو بغل هم بودیم واحد ما با مادر شوهرم تو یک طبقه است که سه واحدیه دو تاش مال ماست یکیشم مال زن و شوهریست که خارجند همیشه بسته است هنوز ندیدمشون
خیلی دوست داشتم با اون کیر خوشگلش کصمو جر بده که دلش نیومد تا ته بکنه همش تو یکی دو سانت اولش تحریکم می‌کرد خیلی زود آبمو می آورد میکرد تو کونم خودشو ارضا می‌کرد پر آبش می‌کرد که منم باز از کصم تو گاییدن کونم ارضا میشدم که همه رگهای تنم کشیده می‌شد و تو بغلش خوابم می‌برد این خوابیدن تو بغل هم شاید بگم باورتون نمیشه مثل سکس لذت داشت آخ زمانی که چشامو باز می کردم میدیدم عشقم کنارمه منو تو بغلش گرفته یا زیرشم یا رو سینشم لخت مال همیم چه حالی بهم دست میده قچبا کلمه و جمله ها نمیشه نوشت
و اما روزهای نخست لذتمون داشت ته می‌کشید و مرخصیش تمام شد و با دلتنگی هر دومون رفت تبریز تا رسید دیگه کارمون چت تصویری بود و عشق و حال مجازی و نشون دادن کص و کونم و سینه هام به شهینو اونم نشون دادن کیر شق شده برایمو و اغلب استریپتیز کردن هم با تصور و تصویر سازی انگار که بغل همیم و ارضا شدنمون و اومدن آبمون و نشان دادن اون به هم
طولی نکشید نخستین کسی بود ما را بعد مامانم به پاگشا دعوت کرد و شرط کرد که بایدریکماه مرخصی بگیرید تا همه جای آذربایجان را ببینیم من از داداشم اجازه دو هفته‌ای گرفتم نادر هم با جاگزین کردن یکی از همکاراش به سختی پنج روز مرخصی گرفته بود گفتم بیا اونجا کاری می‌کنیم تمدید کنند مادر شوهرمم فقط یک روز یعنی شنبه را مرخصی گرفت چون خودش کلاس داشت مجبور شد با هواپیما برگشت تهران
تو اون روز هایی که نادر پیشم بود نتونستیم کاری کنم فقط یک بار با شاهین رفتم خرید اومدنی تو ماشینش بیرون از شهر تو باغ دوستش برد گایید اخه باغش جای مناسبی نداشت خونه کارگری لختی داشت تا مزه‌ی کیرشو تو کوسم چشیدم زمین تا آسمان با کیر نادر فرق داشت
جوون دار و کلفت بود و سفت خودشم با احساس و وارد
نادر خیلی مقرراتی و ترسوست یک روز موند مرخصیش تمام شه لرزه افتاد تنش زنگ زد نتونست تمدید کنه گفت آماده شو بریم
گفتم من تمام مرخصیمو تبریز می‌مونم میخای برو من هنوز هیچ جای تبریزو ندیدم خاله تازه دعوتمون کرده ارومیه بریم پا گشا اگه نمی تونی خودم تنهایی یا با شاهین می‌رم بعدم با هواپیما خودم میام مجبور شد غیبت کنه رفت مرخصی پزشکی گرفت با استرس بقیه را سر کرد روز دوم بود راستی راستی مریض شد کارش بیمارستان کشید حالش که خوب شد گفت ده روز بیشتر نمیشه بمونیم چون دیگه کسی نیست جام بذارم
شبا نمیتونستم با شاهین باشم

 

شاهین گفت به نادر بگو میخام برم کارخونه‌ی داداشت ، نادر کاری نداشت گفت برو من استراحت می‌کنم
وقتی رفتیم بیرون بمن گفت با ماشینم برو بگرد تا من با ماشین دیگه میام با هم بریم جای دنج
یکساعتی همون دور ورا گشتم تا زنگ زد اومد رفتیم گفت خونه مجردی دوستم هست وارد خونه که شدیم عکس خودشو سینه دیوار دیدم گفتم چطور دوستت هعکس تو را زده رو دیوار؟!
گفت مال خودمه الکی گفتم مال دوستمه نمیخواستم فکر کنی همش دنبال سکسم
گفتم خوب پس اون روز می اومدی لینجا دیگه چرا اونهمه رفتیم تو اون باغ با استرس منو گاییدی؟!
گفت اولش قصد گاییدنتو نداشتم ولی تا دستام رفت رو سینه هاتو خوابیدی کیرمو کردی تو دهنت تصمیم عوض شد
هی قسم خورد که
باور کن فقط یه دوس دختر دارم اونم شوهر داره هر از گاه میایم اینجا
عکسشم نشونم داد واقعا زیبا بود حسودیم شد گفتم خیلی بدی
به روح باباشو جون من و مرگ خودش قسم داد از اون تاریخی که منو دیده با اون زنه قطع کرده
قبول کردمو خودمو انداختم بغلشو
لختم کرد خودشم لخت شد شورتتم با دندوناش درآورد بردم انداخت رو تخت تا جا داشت کصمو خورد منم کیرشو خوردم شروع کرد گاییدن کصم
زیرش کیف کردم میگفت فحشم بده منم هی فحشش میدادم اونم تلافیشو با کیرش از کصم در می‌اورد بیش از یک ساعت منو تو حالت های مختلف گایید نمیدونم چرا آبش نمی‌اومد و کیرش شل نمی‌شد تا اینکه با نعره و کوبید به سقف کصم آبش پاشید تو کصم من چند بار ارضا شدم
لو داد که قرص امریکایی خورده بود بخاطر همون منو تو خیابون تنها تو ماشین گذاشت رفت دفترشو اومد

 

دیگه اون چند روز همش منو می‌آورد تو اون واحد از کون و کصم میگایید این مقدمه ای بود برای بعدها شاهین از شریکش جدا شد اومد تو یکی از شهرک های صنعتی تهران تنهایی کارخونه خرید و تکمیل کرد و دیگه مثل زنو شوهر شدیم تا اینکه یکسال پیش زن گرفت من خیلی غصه خوردم که منو دیگه رها می‌کنه ولی تو شب زفافش اول منو گایید بعد رفت سراغ زنش از زمان ازدواجش نسبت به گاییدنم حریص‌تر هم شده تا قبل، امانم نمیده روزی میشه سه بار منو می‌کنه چون مدیر مالیشم شدم راحت تر بمن دسترسی داره
زنش و هیکلش از من درشت تره ولی من قدم کمی بلندتره زیبا هم هست ولی میگه یه تار موی منو به صدتا مثل زنش نمیده از قبل عروسیش مدیر مالی شرکتش هستم
بعضی وقتا طاقت نمیاره زمان کار صدام می‌کنه به بهانه امور مالی تو دفترش همونجا رو میز رو سینه میخوابم آخ که وقدم مزه میده وقتی سرمو میچرخونم موهای کوتاه شدمو هی میریزه صورتم باذسرم پرت می‌کنم بغل با این حرکاتم نمیدونی شاهین چیکارم می‌کنه؟! بعضی وقتا آب کیرشو میده ساک می‌زنم میخورم ولی اکثرن میریزه تو کص یا کونم در دفترشم تا شاستی برقی دم دستشو فشار نده قفله و در زد صدای دو طرف چرمی داره این سرگذشت را که نوشتم دو روز طول کشید تا تمام کردم با شاهین خوندیم دیروز منو برد جلسه سمت میدون خراسان با یکی از شرکتهای طرف قراردادش بر گشتنی تو افسریه و سمت و خیابان ری قرار بود قرارداد تجدید کنیم گفت برام یک بار دیگه بخون تا خوندم زنگی زد به همون شرکت گفت مهمانسراتون کسی هست گفتند نه گفت مهمون دارم از شرکتی همین نزدیکی هاس (از خیابان ری و افسریه هستند) اگه برم دفتر خودم دیر میشه میخام چند ساعتی اونجا در اختیارم باشه پرسید سیستم رایانه تون دایره که؟ گفتند اره با کلی احترام هماهنگ شد رفتیم تماس گرفت با هردو گفت بیان تو لوکیشنی که می‌فرسته نمایندگی افسریه مسیولش نبود گفت منتظرم خ ری اوکی داد گفت یک ربع دیگه اونجام تا رسیدیم دو نفر در مهمانسرا منتظر بودند ماشینشو جایی که یکی مخروط پلاستیکی گذاشته بود پارک کرد رفتیم منم کیفمو اداریمو با لپتاپمو آوردم چهار تایی رفتیم سمت مهمانسرا همونی که جا پارک برامون نگهداشته بود کلید داد بمن گفت به دستور ارباب همه چیز پذیرایی را آماده کردم امری داشتین تلفنم اینه کاغذی را داد به شاهین
شاهینم یه تراول صد تومنی بهش هدیه داد و اونم بوسید گذاشت رو چشماش و خوشحال دعا گویان رفت رفتیم قراردادهای آن دو نماینگی را هم تنظیم کردم اونجا همه چیز بود رمز کامپیوترم سوال کردم پرینت گرفتم نمایندگی شهر ری امضا شد رفتند منتظر نماینده بعدی که افسریه بود شدیم تا رفتند شاهین زنگ زد نمایندگی که فردا بیان دفتر خودمون درها قفل شد و ساعتها منو توی اون دفتر که اسمشو مهمانسرا می‌گفتند و همه چیز مهیا بود با تخت خوابهای نو و دست نخورده و لوازم پذیرایی تا جایی که تونست منو از کص و کونم گایید تا رسیدم خونه شب شده بود
اگه یک دهم گاییدناشو بنویسم یک چند جلدذکتاب میشه به همین چند بار گاییدنش اشاره کردم و رفتن به مسافرت اداری در خارج و اینها را سعی می‌کنم تو خاطرات بعدیم بنویسم
با باز شدن در نادر صدایم کرد گفت اومدی؟ چرا این‌همه دیر؟! ناهار اوردم نیامدی گذاشتم تو یخچال من شاممو خوردم گرم کن شامتو بخور
گفتم امروز سرمون شلوغ بود سمت میدان خراسان با چندتا نمایندگی قرارداد نوشتیم همونجا پذیرایی کردن شام خوردیم جات خالی
ساعت نزدیک ده شب بود سری زدم به سایت شهوتناک همون خاطره را خوندم که اول خاطراتم نوشتم و امروز دارم ارسال می‌کنم تا بلکه مثل بقیه بچه های خوب سایت بذارن تا دیگران هم بخوانند
تقدیم به :

 

عشقم شاهین
شعله از تهرانپارس

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «همیشه دیر میشه»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا