دیگه شدم جنده کوچولوش

من مهتابم به جز خودم یه برادر بزرگتر دارم پدر و مادرم شاغل بودن و من بیشتر روز ها تو خونه تنها بودم و برادرم یا با دوستاش بود یا باشگاه خانواده ما خانواده مذهبی بودن و تو پوشش سختگیر اما من بیشتر دوست داشتم آزاد و راحت باشم اصل ماجرای من از جایی شروع شد که تو خونه روبرویی ما یه همسایه اومد که زنش تویه خونه لخت و باز میگشت و براین من خیلی جالب بود که اون زن با اینکه دو تا پسر بزرگ تو خونه داشت ولی اینجوری باز تو خونه لباس میپوشید و هر روز کارم شده بود خونشون رو دید زدن حتی شبا به بهونه درس خواندن و اینکه خونه صرف و صداست میرفتم رو پشته روم و از اونجا دید میزدم که البته زیاد به داخل خونه دید نداشت ولی بازم بد نبود تا که یه شب چیزی دیدم که تا اون موقع ندیده بودم

 

شوهر زنه نشسته بود و زنشم رو داشت دراز کشیده بود و شوهرم تاپشو بالا زده بود و سینه هاشو می‌مالید زنه هم کیرشوهرشو در آورده بود و تو دستش می‌مالید من خشکم زده بود و زل زده بودم بهشون که زنده چرخید و شروع لیس زدن و خوردن کیر شوهرش چشام فقط به کارای ژنه بود و اصلا خواستم به هیچی نبود که یهو به خودم اومدم دیدم شوهره داره سرشو تموم میده و متوجه من شده منم از ترس سرمو پایین بردم و قلبم تند تند میزد بعد چند ثانیه دوباره سرمو آوردم بالا ببینم هنوز نگام می‌کنه یا نه که دیدم چراغارو خاموش کرده و منم دیگه برگشتم خونه و تا صبح خوایم نمی‌برد آخه می ترسیدم زنگ بزنه خونمون و چیزی بگه آخه شوهرش برادرم و می‌شناخت و با هم رفیق بودن ولی خبری نشد صبحم همه رفتن بیرون و من تنها موندم ولی جرات نمی‌کردم برم زن همسایرو دید بزنم. نزدیکی ظهر بود که گوشی خونه زنگ خورد کوشیرو برداشتم سلام کرد و گفت چطوری خانم دیده بان با همین حرفش زبونم بند اومد بهم گفت اگه نمیخوام خانوادم چیزی بفهمن برم به آدرسی که میگه

 

لباس پوشیدم و رفتم با ماشین اونجا بود سوار شدم باهام دست داد و بعد حرکت کردیم تو راه ساکت بودیم تا رسیدیم به یه باغ یه اخونه کوچیکی اونجا بود پیاده شدیم و رفتیم داخل بهم گفت بشین منم چند تا مبل اونجا بود رفتم و نشستم خودشم رفت داخل یه اتاق بعد چند دقیقه لخت کامل اومد بیرون حتی شرتم پاش نبود اومد و جلوم ایستاد سرمو انداختم پایین بهم گفت چیه خجالتمیکشی دیشب خوبنگاه میکردی گفتم من از زنتون رو نگاه میکردم گفت آهان چه جالب خوب هر وقت دوست داری نگه کن من مشکلی ندارم ولی یه شرط داره گفتم چی گفت بشی دوست دختر من معلومه دختر شیطونی هستی کهزن منو لخت دید میزنی هر وقت دوست داری میارمت اینجا لخت شو راحت باش بعد کنارم نشست و گفت نظرت چیه هیچی نمیگفتم دستشو گذاشت زیر چونم و سرمو بالا آورد و گفت سکوت علامت رضاست و لباشو رو برام گذاشت و بعدم دستشو گذاشت رو سیناهم می‌مالید بعد از رو شلوار کوسمو حس جالبی بود که داشتم تجربه میکردم بعد دستمو گرفته گذاشت رو کیرش کمی بالا پایین کردم خودشو تو دستم خالی کرد بعدم بلند شد رفت حموم در اومد لباس پوشید گفت تو نمیری دوش بگیرید گفتم نه گفت پس برو بشین تو ماشین ببرمت برسونم خونه

 

منو همونجا که سوار کرده بود پیاده کرد و رفت منم رفتم خونه اولا هفته ای یه بار می‌رفتیم همون باغ تو دفعات بعدی هی جلو تر می‌رفت دستشو زیر لباس زیرام میبرد بعد کم کم لختم کرد و بهم یاد داد براش ساک بزنم و و لاپایی و دیگه کیرشو تو کونم کرد منم دیگه شدم جنده کوچولوش

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «دیگه شدم جنده کوچولوش»

  1. ح،فروهر

    با سلام، مهتاب جان میشه بدونم برای اولین بار که شکار اون نا مرد شدین چند سال داشتید و اون چند سالش بود؟ با هیچ یک از اعضای خانواده صمیمی نبودین که موضوع را برایش توضیح بدی ؟متاسفانه شما خیلی راحت و ساده بدام اون عوضی افتادین انقدر ساده که برای خودش هم قابل باور نبود توصیه من به شما اینه اگه. با یکی از افراد خانواده اگر میتوانید صحبت کنید و موضوع دیدن اون شخص را از پشت بام تصادفی جلوه دهید که درخواست رابطه از طرف اون را قابل درک کند ولی به هیچ وجه زیر بار رابطه با او نروید و ازهمین الان که نظرم رو میخونی به طور کامل باهاش قطع رابطه کن ،آیا عکس یا ویدئویی از شما نگرفته؟ چون چنین حیوونای مریض برای ازدست ندادن صیدشون عکس وفیلم رادر ابتدای کار تهیه میکنند حتی ممکنه برای تصاحب شما حتی شما را باردار کند پس خطرات را یکی پس از دیگری بدان وآگاه باش وفقط خودت را خیلی زود نجات بده. به امید آزادی از اسارت،:فروهر

  2. امین۲۹ اهواز خانوم هات اهل هال حضوری پی بدن میخای ساپورت خفن بشی پی بده فقط حضوری ۰۹۳۵۰۵۰۷۰۳۷

  3. کونی هستم و بیغ اما ۲۰۰ تومن میگیرم از شرق تهران
    ۰۹۱۲۲۳۸۳۸۲۳

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا