کارهای من و مامانم

سلام اسم من سیاوشه و الان 22 سالمه و تو ی خونه با مادرم تنها زندگی میکنیم مادرم زنی 41ساله خوشتیپ و خوش هیکل(کون و سینه های بزرگ)یه هیکل سکسی داره.من اغلب با شورت ورشی بلند تو هستم و مامانم هم خیلی راحت تو خونه راه میره مثلا با یه دامن کوتاه تا بالای زانو […]

کارهای من و مامانم Read More »

زن همسایمون مریم خانم

تو یه خونه آپارتمانی زندگی میکردیم که 4 طبقه داشت. تو طبقه چهارم یه خونواده زندگی می کردن من از همون اولش که اینا اومدن اینجا به زنی که تو اون خونه بود علاقه پیدا کردم. یه زنه حدودا 28-30 ساله که یه اندام سکسی داشت که هر مردی رو حشری میکرد. خیلی دوست داشتم

زن همسایمون مریم خانم Read More »

حرمسرای خانه ما

سلام اسم من علی و الان 26 سال سن دارم. ماجرایی که می خوام براتون تعریف کنم حدود 4 سال پیش اتفاق افتاد و تقریبا تا پارسال ادامه داشت. به خاطر بحث آبرو این کس و شعرها اسم ها رو کاملا عوض کردم .ما یک خونه قدیمی ساز سه طبقه داریم که خودمون برای اجاره

حرمسرای خانه ما Read More »

اگر این داداشو نداشتم…

وقتی برادرمو میدیدم که چجوری با دوست دخترهاش میره بیرون و تا دیر وقت که بر می گردن.حسابی فکرمو مشغول می کرد. من اصلا” با دوست پسرم زیاد بیرون نمیرفتم. چون اونو کم میدیدم. من حسام رو از Chat پیدا کرده بودم و فقط 2-3 بار با هم رفتیم ببیرون و بعدش دیگه تلفنی با

اگر این داداشو نداشتم… Read More »

مهسا و مریم

یادم میاد که 18 سالم تموم شده بود و من هنوز هیچ دوس پسری نداشتم. با اینکه از لحاط زیبایی کم نداشتم ولی نمی دونم چه علتی داشت که کمتر توجه پسرا به سمت من بود . شاید هم به قول دوستام اونقدر خر خون بودم که اگه هم کسی به من نظری داشت من

مهسا و مریم Read More »

مهناز زن همسایه

با سلاممن 30 سالمه و این داستان واسه 4سال پیشه…داستان رو از اونجایی شروع می کنم که پدرو مادرم تصمیم گرفتن طبقه پایین رو بدن دست مستاجر.آخه من دیگه خونه نبودم و اونا تنها بودن…اینم بگم من واسه کارم مجبور بودم برم یه شهر دیگه وگر نه تا قبلش خودم پایین بودم…. خلاصه یه 2ماهی

مهناز زن همسایه Read More »

خسته

داشت بارون میومد. زیر آلاچیق توی پارک نشسته بودم و اعصابم از همه چیز خراب بود، تازه زنم رو طلاق داده بودم، سر همون قضیه با مامان و بابام هم شدید دعوا کرده بودم که چرا دختر عموی به اون خانمیت رو طلاق دادی. همیشه اینطور بودن فقط به عشق و حال خودشون میرسیدن و

خسته Read More »

بازم به هم رسیدیم

من و شوهرم پس از چندماه ازدواج حس کردیم که یه خورده سکس واسه ما یکنواخت شده واون شور و حال سابقو نداریم . شاید علتش این بود که زیاد با هم عشقباز ی نمی کردیم و زیاد هم تو خط مقدمه چینی و این بر نامه ها نبودیم . به اصطلاح سکس ما یک

بازم به هم رسیدیم Read More »

یک لحظه

نمیدونم چرا . نمیدونم چرا دست به همچه کاری زدم . نمیدونم چرا همچه عکس العملی نشون دادم . نمیدونم من که شوهر و دو تا پسرامو خیلی دوست داشتم . عاشقشون بودم . چرا آخه ؟/؟شوهرم 40 سالشه و منم 33 سال دو تا پسر 13 و 10 ساله دارم .با مامان همونی که

یک لحظه Read More »

کلفتی کیرش

سلام من آرمین هستم ۱۸ سال دارم یه پسر قد بلند کونم کوچیکه اما قلنبس میخوام اولین کونی که دادمو باعث شد یه کونیه حرفه ایی بشمو واستون تعریف کنم من یه دوست داشتم اسمش صادق بود قدش کوتاه بود من با صادق خیلی خوب بودم رفتو برگشت مدرسه باهم بودیم خونه هم دیگه میرفتیم

کلفتی کیرش Read More »

Scroll to Top