ضربدری تفریح جدید ما

سلام.من اسمم عباس ۳۳ سالمه.زنم مرجان ۲۳ سالشه.داستان از اونجایی شروع شد که ما اومدیم تو یه آپارتمان.واحد روبرویی یه زوجی بودن زنش خیلی خوشگل بود.بعد یه مدت زنم یا اون زنه رابطشون خیلی گرم شد.یه شب وسط سکسمون زنم گفت پریسا ازت خیلی تعریف میکنه.اینم بگم زنم یه ساکر حرفیه ای هستش.گفت پریسا میگه […]

ضربدری تفریح جدید ما بیشتر بخوانید »

جندگی خواهرمو دیدم

سلام سعیدم 22 ساله. یه خواهر به نام غزاله دارم ولی از بچگی غزل صداش می کردیم 24 سالشه منم 2 سال ازش کوچیکترم ماجرا برمیگرده به 3 سال پیش که 19 سالش بود اما قبل از هر چیز اینو بگم که اون از همون بچگی زمینه خراب شدن رو داشت؛ همیشه پسرای فامیل و

جندگی خواهرمو دیدم بیشتر بخوانید »

دیگه به هیچ زنی و دختری فکر نمی کنم

شاهین هستم 20 سالمه ما دو برادر و دو خواهریم خواهرام شیدا و شیوا هر دو ازدواج کردن برادرم شهرام 9 سال از من بزرگتره نزدیک سه سال است با دختر موطلایی خیلی خیلی زیبا و مهربان درست شکل هنرپیشگان خارجی بنام پریسا ازدواج کرده پیش ما زندگی می کنند تو یک خونه ویلایی بزرگ

دیگه به هیچ زنی و دختری فکر نمی کنم بیشتر بخوانید »

کونهای بدون مرز

سلام من نادر هستم از دبی 28 سال دارم و مجرد . نمیدونم چرا تو مناطق گرمسیر مثل جنوب خودمون یا کشورهای خلیج فارس آدم احساس گی بودن بهش دست میده ؟ البته من که از نوجوونی با گی آشنا شدم و بعد در واقع عاشقش شدم به طوری که هیچ موقع رابطه جنسی با

کونهای بدون مرز بیشتر بخوانید »

مونای من

علی هستم 32 ساله از اطراف شهر اصفهان 25 سالم بود مادرم شبی از مجلس عروسی اومد گفت یه دختر برات کاندید کردم مثل ماه زیباترین دختر دنیاس از فامیلهایش بود من ندیده بودم داشت با اب و تاب تعریف می کرد زن داداش بزرگم که خیلی حسوده جنده خانم هم می شنید من چیزی

مونای من بیشتر بخوانید »

کردم تو کوس سوده

سلام دوستان من می خوام داستانی واستون تعریف کنم که سال تو کف یه دختر بودم که دختره دختر داییم هست اسمش سوده س راستی خودمو معرفی نکردم من اسمم فرهاد 23 سالمه  و سوده 19 سالشه قدش 170 تا حدودی که بدونم اون دوربر بودش قبلا میرفتم خونه داییم میرفتم دستشویی به فکر لباساش

کردم تو کوس سوده بیشتر بخوانید »

پاره شدم و جنده شدم

سلام من ترانه هستم یه دختر که قدش ۱۷۸ هست با سینه های ۶۰ که نکش به بیرنه و کونی خوش فورم و کوسی بیمو و پوستی سفید که به برنزه میزنه و چهره ای زیبا و موهای بلند که تا زیر کمرم میاد و رنگش قهوه‌ای تیره هست. داستان از اونجایی شروع میشه که

پاره شدم و جنده شدم بیشتر بخوانید »

گرگ واقعی

قسمت سوم خاطرات دهه ی شصت خوب وقتی بعد از اتفاقاتی که افتاد از خودم بدم میومد یعنی زمانی که حشری نبودم با خودم فکر میکردم اخه کدوم برادری با ناموس خودش این کارا رو میکنه که من کردم ولی وقتی حشری میشدم افسارم دست کیرم بود نه عقل و جدانم، داشتم میگفتم از دستشویی

گرگ واقعی بیشتر بخوانید »

ماجراهای گاینده ی جوان

سلام دوستان ارمان هستم.١٩سالمه دوسال قبل (تو ١٧سالگيم) يه داستان نوشتم به نام [گاييدن يه دختر بچه عرب تو استانبول] بعد دوسال كه دوباره وارد سايت شدم به داستان قبلم سر زدم و ديدگاهاتونو ديدم اول خواستم به اونايى كه سر اين قضيه ناراحت شدن بگم من خودم ادم نژاد پرستى نيستم چون اصلا عرب‌ها

ماجراهای گاینده ی جوان بیشتر بخوانید »

دختر داف اینستا

سلام دوستان میخوام ماجرا یکی از دخترای #داف #اینستا رو براتون بگم که دبی کار میکنه بیشتر ولی و من خودم بار اول دبی کردمش ولی این ماجرا مال ایرانه که تعریف میکنم من یه کارگاه دارم تهران که کارم خوبه و راضیم و میخوام برم سر اصل ماجرا سریع تو کارگاه یه کارگر افغانی

دختر داف اینستا بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا