سلام من اسمم علی هست می خوام داستانم رو با شما به اشتراک بذارم …
اول از خودم بگم من یه پسر 22 ساله ام و دانشجو هستم یه بدن نسبتا رو فرم با یه کیر 15 سانتی،داستان از حدود 5 سال پیش شروع شد اوج بلوغ جنسی من،یه چند وقت بود که هر موقع دختر عموم رو میدیدم راست می کردم و خود به خود آبم میومد،دختر عموم که اینجا اسمش رو میزارم شبنم اون موقع 15 سال داشت و من 17 سال یه دختر مو بلوند و سفید مامانی با سینه های سایز 75 که هر کی میدیدش آبش میومد یه چند وقت بود که می خواستم این شبنم خانوم رو بگیرم و یه دل سیر بکنم اما ترس از خانواده و فامیل مانع این کارم می شد.
یک روز که رفته بودم تو شهر متر کردن خیابونا شبنم خانوم رو با یه پسری دیدم و همونجا ازش یه فیلم 5 دقیقه ای گرفتم که داخلش به هم لب میدادند و یه آتویی گیرم اومد.
از این قضیه 1 هفته گذشت من شبی که خونشون دعوت بودیم در یک فرصت خیلی خوب و مطمئن فیلم رو نشونش دادم و اینم بگم که خانواده ما عموما خیلی مذهبی اند و رابطه دختر و پسر رو بد می دونند آقا من فیلم رو نشونش دادم و این کم سست شد اول دست پیش گرفت اما دید نمی تونه کاری کنه بهم گفت چیکار کنم که پاکش کنی من که 50 درصد راه اومده بودم بهش گفتم بهت خبر میدم و قرار شد بهش بگم چیکار کنه،
3 روز بعد بهش زنگ زدم و گفتم که مادرم میگه بیاد اینجا (خونمون) کارش داره برای تولد مادرش می خواد سوپرایزش کنه و اون هم قبول کرد اومد خونه خالی بود….
اومد و دید تنهاست خواست بره که از خواستم بهم لب بده اما پا نمیداد و فیلم رو دوباره براش پلی کردم و کمی نرم شد اون روز مطمئن بودم کسی خونه نمیاد پدرم که سرکار بود و مادرمم تازه رفته بود خونه خالم اینا یکم با شبنم ور رفتم و دیدم که نرم شده خیلی به آرومی لختش کردم و خواست در بره یا جیغ داد کنه که ترسوندمش که آبروی خودش میره و لال شد اول که خوب لباس هاش رو درآوردم یه دل سیر نگاه کردمش سینه سایز 75 و سفت و نوک سینه ها بیرون یه کص صورتی نسبتا بزرگ با بدن سفید که مهمان نوازی می کرد در ضمن اینم بگم که شبنم یه دختر لاغر اندام بود و از همینش هم خوشم میومد حدودا بعد 3 دقیقه نگاه کردنش شروع به خوردن بدنش کردم از بالا سینه ها شروع کردم کم کم اومدم پایین تر تا رسیدم به کصش و 10 دقیقه کامل کصش و اطرافش رو می خوردم خیلی خوشمزه بود مخصوصا وقتی صورتی هم باشه محشره نوبت به لخت کردن خودم رسید و همه لباسام بجز شورتم رو درآوردم و گذاشتم شرتم رو خودش در بیاره و شرتم رو درمیاورد یه لحظه بهت کرد و چشاش گرد شد و گفت که فکر میکرد از این کوچیکتره گفتم چطور که گفت مال برادرش کلا 8 سانته (در ضمن یه برادر دوقلو داره اما خوب به این قضیه ربطی نداشت چیزی نگفتم)
کیرم رو مالیدم به لباش اول نمی خورد اما هرجوری بود به زور کردم تو دهنش و از دستی تا ته هم می کردم که اوغ بزنه و تو دهنش تلمبه هم میزدم که برای کردنش یکیرم حسابی خیس بشه بعد تلمبه زدن خوابوندمش به پشت و کونش رو آماده می کردم که جا کنم توش و به من گفت تا حالا کون نداده و از این حرف ها که آدم حشری مثل من به این حرف ها توجه نمی کنه اما بهش گفتم جوری می کنم که دردت نیاد و با کلی اصرار راضی شد که بده تو این مرحله اول خوب کونش رو با وازلین چرب کردم و کم کم گذاشتم توش یه کم آخ آخ می کرد و دیدم کیرم به کمی سختی میره داخل و ناگهان تا ته کردم توش و برای یه لحظه گفت درد داره و تمام داشتم می کردمش که گفتم دروغ گفتی تا حالا ندادی که گفت قبلا به برادرش و همون پسره که دیدمش هم کون داده…
اینجا بود که گفتم این شبنم خانوم ما یه پا جندس جنده، بعد حدودا 10 دقیقه کردنش به روش های مختلف آبم داشت میومد و خواستم اول بریزم تو کونش و گفتم شاید خوشش نیاد و بدون اینکه بهش بگم درآوردم از کونش و گفتم ساک بزنه اونم با یکم مث مث کرد و تو دهنش داشتم تلمبه میزدم که آبم اومد و سرشو با دست از پشت گرفتم و با تمام قوا خالی کردم تو دهنش و انقدر کیرم رو نگه داشتم صورتش سرخ شد تا آبم رو قورت داد بعد ولش کردم بعد با هم رفتیم حموم و اونجا هم یکم دیگه اما این دفعه با فشار از کون کردمش و تو حموم حسابی لبای همو خوردیم و سرپا و یه لنگ در هوا همونجور که لب میداد زیر دوش کردمش بعد این قضیه چند بار دیگه هم با گاییدمش … اگر از داستان خوشتون اومد نظر بدین که ادامش رو هم براتون بنویسم.
در ضمن شرمنده داستان کوتاه بود خوشم نمیاد بیام چرت و پرت بنویسم که وقت مخاطب گرفته بشه….
نوشته: مارکو کلفت