کون دادن

اگر نمیتونی بکنی و فقط میتونی کون بدی احساس خجالت نکن چون هر کسی برای یه کاری ساخته شده. پس کون بده و از زندگیت لذت ببر.

کون بی‌ وفا

اسم من سهیله و ۲۶ سال و ۱۶ سانت دارم. داستان که میگم حدودا برای ۱۰ سال پیش هستش زمانی که کلاس نهم بودم . حالا بریم سر اصل مطلب:   من تو مدرسه ای درس میخوندم که بیشترشون از هر نظر معمولی بودن . ولی یه کسی در این مدرسه تناقض داشت. محمد فکر […]

کون بی‌ وفا بیشتر بخوانید »

کون درکارگاه و ما دربدرو شق دردیم

سلام من امير هستم درادامه داستان قبلی که گفتم حسین یخچال ساز منوکونی وابنه ای خودش کرده بودتقریبا هرهفته یک بارمنوبه روشهای مختلف میکرد و وقتهایی هم که اون کارداشت باهویج‌های کلفت یا دسته برس‌های صاف باخودم حال میکردم وسوراخ کونم رابرای بلعیدن کیرهای بزرگ عادت داده بودم وازاونجابه بعدمسیرزندگی من تغییرکرد   منی که

کون درکارگاه و ما دربدرو شق دردیم بیشتر بخوانید »

داستان‌ کون دادنم

سیلام.. منم دوست دارم داستان‌های کون دادنم دربچگی و تاهمین الآن رو براتون بنويسم .   من تقریبا ازسه چهار سالگی تاالان که حدود۵۴ساله هستم هم کردم وهم دادم چون قدم بلندوسفیدپوست وچشمان آبی وکون نسبتا گنده داشتم ازبچگی تاهمین الان که زن وبچه دارم‌ همه جاهمه توکفم بودن ویه جوری می‌خواستند منوبمالونن ویابکنن ومنم

داستان‌ کون دادنم بیشتر بخوانید »

دایی‌ها هم کیر دارند

خب سلام به دوستان حشری یه خاطره ای ماه پیش نوشتم گویا دوستش داشتید امروز میخوام یکی از خاطره هام با داییم رو براتون بنویسم…   من صدرام یه پسر تپل ۱۷ ساله با کون و ممه گنده علاقه خاصی به ساک زدن دارم برای افراد لاغر چون اکثرا کیرشون بزرگ و خوشگله ، بگذریم

دایی‌ها هم کیر دارند بیشتر بخوانید »

ماساژ بهانه س میرم برای دادن

سلام من اسمم سام هست 18 سالمه همجنسگرا هستم و مفعولم اصفهان زندگی میکنم توی محله ای که من زندگی میکنم یه جودوکار بود که چند بار توی مسابقات مختلف مدال گرفته بود و براش توی محل بنر تبریک و این چیزا میزدن و به همین واسطه خیلیا توی شهر و محله میشناختنش. یه روز

ماساژ بهانه س میرم برای دادن بیشتر بخوانید »

سوسیس و کیراکوف

سلام دوستان، اسم من مجتبی خ و 36 سال سن دارم، داستان زندگی من خیلی طولانی و اگه بخوام بگم واقعا میشه یک کتاب نوشت بابتش.   من از بچگی که حدود 9 سالم بود متاسفانه به دلیل نبود آگاهی و ترس توسط 2 تا از بچه محل هامون و استاد قرانمون مورد تجاوز قرار

سوسیس و کیراکوف بیشتر بخوانید »

همکلاسی اووممممم

سلام من بهرام هستم.   این داستان مربوط ب پارسالمه ک یازدهم بودم .۱۷ سالمه با کون نسبتا بزرگ و نرم و کیرمم ۱۶ سانت حالا بریم سراغ داستان: امیرحسین از سال دهم اومده بود مدرسه جدید منم همینطور قدش نزدیک دو متر بود لامصب تابستون ک میدیدمش اصلا ازش خوشم نمیومد چون فضول بود

همکلاسی اووممممم بیشتر بخوانید »

شب انگشت کنان

۱۸ سالم بود و قرار بود کنکور بدم محرم افتاده بود خرداد و همه تو مراسم شرکت میکردند من و دوستام هم هر شب میرفتیم به تماشای دستجات و تا نصف شب بیرون بودیم شب دهم شد و دوستام رفتن هر کدوم به شهر خودشون من تنها موندم عصر رفتم حموم و شیو کردم و

شب انگشت کنان بیشتر بخوانید »

میثم زن آقا فرهاد

سلام به همه . من میثم از یه خونواده مذهبی‌ که اصلیت مون از لبنانه و چند نسل پیش اومدیم شمال ایران . موهای خرمایی .چشمای عسلی …خیلی سفیدم بدنمم خیلی زنونس.     این خاطره ی من واسه دورانیه که ۱۵ سالم بود…بخاطر قیافم و شکل بدنم خیلیا تو کف کردن من بودن البته

میثم زن آقا فرهاد بیشتر بخوانید »

بی‌ناموسیت مبارک کونی

از زور خشم نفس نفس میزدم و نمیخواستم بپذیرم که مهدی لاشی داره به خواستش میرسه جلوی چشمام داشت زنم گاییده میشد و من با دستای بسته شاهدش بودم… مهدی به پیشنهاد خودش کلید باغش رو داد که با زنم برم خلوت کنم. فکر کردم با این کار قصد داره کدورتامون رو از بین ببره.

بی‌ناموسیت مبارک کونی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا