کس کلک بازی

باز فیل ام یاد هندوستان کرده ! داشتم ماشین رو از پارک درمی آوردم تا برم سمت خونه ، که مبایلم زنگ زد ، مدیر عامل شرکت بود ، پیش خودم گفتم من هنوز از جلو شرکت راه نیوفتادم باز این چیکار داره ؟ – بله – مهندس آمدم دفترت شرکت را ترک کرده بودی . یکی از بستگان من برای چند ماه راهی اتریش است ، دنبال کسی مگردن یکم آلمانی بهش یاد بده ! من از سفرهامون به آلمان و تسلط شما تعریف کرده بودم ، ازمن خواهش کردن کمکشون کنی ! – خودتون که میدونین آلمانی زبون سختیه ، وقت لازم داره ، منهم که وقت کم میارم ! – ببین من تو رودربایسی موندم ! مبایلتون را میدم ، اگر وقت نداشید یا نخواستید خودتون جوابشون کنید ! – باشه مهندس ، بدید ، اما غول نمی دم . – مرسی شما همیشه حلال مشکلاتی مهندس ، هرطور خواستی جوابشونو بده ! – باشه ، کاری نیست ؟ – نه ، عرضی نیست ! خدانگهدار چندین ساله تو شرکت این رئیسم کارکردم ، هیچوقت احساس رئیس و مرئوس نداشتم ، بعنوان مدیر قراردادهای برونمرزی ، خیلی باهاش همسفر هستم ! آدم افتاده و خیلی با ادب و البته باسوادی است ، برای همین و البته سن و سالش خیلی سختمه بهش نه بگم و اونهم اهل سوء استفاده نیست ! رسیدم خونه و خانومم یک فنجون قهوه داغ برام اورد و نشست و داشتیم صحبت میکردیم ، که مبایلم زنگ زد ! – بفرمایید – آقای مهندس شیرازی ؟ – بله خودم هستم – سلام مهندس ،من مومنی هستم ، پسرخاله آقای مهندس رزوبه ، درباره زبان آلمانی مزاحم میشم ! – بله بله ، مهندس فرمودند ،

خوب مثل اینکه مسافر اتریش هستید به سلامت ؟ – خودم نه ، خانم و دخترهام ، برای شب ژانویه چند ماه مسافرن! شاید هم موندگار شن ! – خوب واقعیت اینکه من زمان آزاد زیادی ندارم ، آلمانی هم کلا سخته ، برای همین فکر نکنم بازده زیادی داشته باشیم ! – جسارتا آقای مهندس ، ما انتظار زیادی با توجه به کمی زمان نداریم ! بچه ها فقط میخوان به اندازه مکالمات روزمره یه چیزهای یاد بگیرن ، یکشون قبلا چند کلاس آلمانی گذرونده و جفتشون هم تافل انگلیسی دارن ، برای همین زیاد وقتتون را نمی گریم ، باز اگر مقدور نیست ، مزاحمت برای شما ایجاد نمی کنیم ، اگر آشنایی دارید معرفی کنید ! امان از این اخلاق من ، از صداش معلومه 70 سالی داره ، نمیشه روشو زمین انداخت ، دور از ادبه ! – جناب مومنی ، والا دیگه چی بگم ، چشم شروع میکنیم اما بچه ها خودشون باید تلاش کنن ، اگر دیدم بازده نداریم ، متوفقش می کنیم ! – بسیار سپاسگزارم مهندس ، حتما اگر راضی نبودید ، مختارید ! فقط امر کنید کی و کجا ! – آدرس منو بنویسد ……. پنجشنبه صبح 10.5 زنگ خونه را زدن ، فاطمه خانم که برای کمک به خانم باردارم آمده بود در رو باز کرد و گفت ، دوتا دخترخانم هستن . خانمم در جریان بود ، به فطمه خانم گفتم به اتاق کار من هدیاتشون کن . حاضر که شدم رفتم طرف اتاق کارم . – سلام خوش آمدید ، من شیرازی هستم . – سلام صبحتون بخیر ، من سمیرا هستم ! – سلام سارا هستم ! (و دست دادن ) – خوب راحت پیدا کردید آدرس رو ؟ – سارا : بله ، اینجا رفت و آمد داریم .

– سمیرا : منزل معلم رقصمون چنتا خیابون پایین تره . – اوکی ، چه رقصی می کنید ؟ – سمیرا :ایرانی ، سالسا ، هی هاپ و. سارا : همه چی دیگه ها ها ! – خوب حالا هم میخواهید آلمان ییادبگیرد. راستش خودتون باید بدونید و من هم به بابا گفتم که بچه ها خودشون باید تلاش کنن ، اگر دیدم بازده نداریم ، متوفقش می کنیم ! – سارا : نا امیدتون نمی کنیم مهندس . – سمیرا : شما سخت نگیرید ما نامیدتون نمیکنیم . – خوب پس عالیه ، ما کلا با درنظر گرفتن وقت کم شما تا سفر و کمبود وقت خودم شاید بتونیم 8 یا 9 جلسه کارکنیم ! پس شروع کنیم – خانومم وارد شد و پشت سرش فاطی خانوم با یک سنی چای و میوه . – روشنک (خانمم ) : سلام خوش آمدید . – خانومم روشنک ، سمیرا و سارا خانم ، از بستگان مهندس روزبه هستن که برات گفته بودم . – بله ، خوب فاطمه خانوم ، مانتو های خانم ها بگیر ! راحت باشید من تنهاتون میزارم ، عزیزم چیزی لازم بود به فاطمه بگو من میرم دراز بکشم ! ببخشید من نمی تونم زیاد درخدمت باشم. – دخترا : نه تورو خدا این حرفا چیه ، ما مزاحم شما و آقای مهندس شدیم ! – در هرصورت خونه خودتونه راحت باشد ! – مرسی ! و مانتوها را در آوردن و دادن به فاطمه ، سارا موهای هایلات بلوند و سمیرا مشکی داشت ، هردوشون شلوار جین با تاپ پوشیده بودن ، و آرایش حرفه ای و لایت داشتن و بوی عطرشون اتاق رو پر کرده بود . – خوب بچه ها ، کاملا مشخصه که باید فقط رو مکالمه تمرکز کنیم ، پس امروز یکسری مقدمات رو می گم شما روشون کار میکنید ،

من جوری روتون کار میکنم که راحت باشد ! این جمله رو که گفتم سارا یه خنده ای زد و به سمیرا نگاه کرد و اونهم سرشو انداخت عقب و لبخند شیطنت باری زد . من سریع جریان دستم اومد و فهمیدم به “روتون کار میکنم…” خندین ، اما من بروم نیوردم و با جدیت ادامه دادم . بعد یکساعت و نیم کلاس ، تمرین ها رو و دوتا سی دی هم بهشون دادم و گفتم یه برنامه بدلخواه از روی ماهواره ضبط کنن که جلسه بعد براشون ترجمه کنم تا بهتر راهبیفتن. بعد از رفتنشون ، داشتم به اونها فکر میکردم ، سارا بزرگتر بود که 26 سالش بود و سمیرا 23 سالش بود ، هردوشون کلاس رقص میرفتن و ایروبیک کار بودن ، قد سارا حدود 175 و سمیرا یکم کوتاه تر بود ، هردوشون سینه های بزرگی داشتن ، واقعا خوشگل بودن و بقول بچه ها دافی بودن ، خیلی رو مد و تمیز ! از فکرخودم خندم گرفت ، من یه مرد 40 ساله هستم که چندین تایی دوست دختر داشتم و زنم هم آخرین دوستم بود ، اما همیشه تو زندگیم میانه رو بودم و زیاد اهل کس کلک بازی نبودم ، از بعد از عروسیم هم با اینکه خیلی موقعیت داشتم ، دور دختر و زن بازی رو خط کشیده بودم و اگرچه هرچند یکبار حسابی تحریک میشدم اما بخودم مسلط بودم ، حالا یه دفعه فکر ایندوتا رفته بود تو مخم . این افکار تا روز سه شنبه که باز کلاس داشتم گاهی میزد بذهنم اما من توجه ای بهشون نمی کردم . سه شنبه ساعت 7 شب اومدن ، مانتوها رو که دراوردن ، سارا یه شلوار برمودایی سفید با یه تاپ دکلته سفید پوشیده بود که مطابق مد روز بیشتر از 2 سوم سیناهاش معلوم بود ، سمیرا یه استریج مشکی با یه دلکته ذغلالی پوشیده بود که نصف بالا تنش لخت بود و یه کفش باشنه 12 سانتی مشکی ، و ناخونهای لاک زده قرمز ، شرتشت از زیر استریج مشخص بود ! کلاس را با دوره و پرسش درس قبل شروع کردم ،

که بدک نبودن ، بعد گفتم برنامه ضبط کردید ؟ که سمیرا یه فلش داد و من به ال ای دی اتاق کارم وصل کردم . برنامه درباره چندتا توریست آلمانی بود که رفته بودن ترکیه و وضع سفر و هتلشون ناراضی بودن ، مکالمات رو باهاشون دوره کردم . هنگام درس همش زیر چشمی رفته بودن تو نخ من و یک آن که فیلمو پاز کردم و سرمو برگردوندم دیدم دارن پشت من شکلک درمیارن و لبشونو مثل بوسه به طرف من میگیرن ، ولی با یه خنده کوچیک سروتشو هم آوردم و درس جدیدی دادم و گفتم یه برنامه دیگه ضبط کنن برای جلسه بعدی و یه موضوع خرید را هم با هم کار کنن ، که مثلا چطوری باید انتخاب جنس و قیمت گیری و پرداخت رو… گفت . جلسه بعدی دیدم جفتشون برنزه تر شدن ، گفتن که سولاریوم میرن و ازمن خواستن درباره ورزش و بندسازی و رقص بهشون مکالمه یاد بدم . من هم شروع کردم . یک آن که سرمو از روی نوشته ا برداشتم دیدم سارا دکمه یراهن طلایی که تن کرده بود تا روی سوتین باز کرده ، جوری که سیناهای بزرگش داشت میفتاد بیرون ، ایندفعه یه دامن سرمه ای روزانو با یه کفش طلایی و پیرهن طلایی پوشیده بود و بی مقدمه گفت : مهندس ، متلک و فحش آلمانی هم بهمون یاد بدید . – مگه میخواهی متلک بندازی و فحش بدی تو این زمان کوتاه ؟ – سمیرا : مهندس اولین چیزی که آدم تو هر زبون یاد میگره فحش و دری بریه دیگه . – سارا : آره مهندس ، اومدیم تو خیابونی ، جایی بهمون چیزی پروندن ، خوب ما باید بفهمیم چی گفتن و جواب هم داشته باشیم بدیم دیگه . – گفتم : خوب آره درست میگین ، برخلاف اینکه همه فکر میکنن تو اروپا و آمریکا کسی مثلا به دخترا متلک نمیگه ، اونجا حتی دخترا هم به پسرا متلک میندازن . – هاها دیدید ، ما خد دانیم چه خبره ! – خوب چی بگم … داشتم فکر میکردم چه متلاک و فحش و اسطلاح های اینطوری رو بگم که سمیرا گفت : – مثلا : اگر بخوان بگن : “بخورمت ” چی میگن ؟ یا ” چیکاریه بلا ” ؟ – سارا : یا مثلا ” جیگرتو ” و زندن زیر خنده . منم خندم گرفت و گفتم دقیقا که اینا رو نمی گن – مثلا میگن : دوو بیست زو گایل ، یعنی تو خیلی باحلی . ایش ماخ ه دیش آن ،

یعنی بدست میارم یا حال بهت میدم . – سارا : ااا چه باحال ! حالا ما چی باید جوابشونو بدیم . – گفتم بستگی داره اونجا کسی از این حرفا ناراحت نمیشه ، مگه اینکه از طرف بدش بیاد ! اونوقت مثلا میگی : فر پیس دیش یعنی برو گمشو یا آآرش لوخ که همون اس هول انگلیسی میشه یا لک میش آم آآرش یعنی … ولش کنیم همینا بسه دیگه – یعنی چی ؟ جان من یعنی چی ؟ – قرار نبود دیگه بی ادبی یادبگیرن ها ، – سارا : مهندس جون ما که بچه نیستیم و یه چشمک زد !و خندید – یعنی : بیا باسنمو بلیس ! – سمیرا : هاها ، این خوبه ! و دستشو گذاشت رو دست من و تکون داد ! من یه آن چشم تو چشمش شدم و یه تبسمی کردم – سارا : سمیرا خودش کونترول کونه ! بابا به مهندس شاید بر بخوره یا خانومشون ببینه بد میشه ! ببخشید مهندس – نه راحت باشید ، فک نکنم فاصله سنیمون زیاده باشه ، همش 14 تا 17 ساله دیگه ، روشنک 11 سال از من کوچیکتره ! و کلا من هم آدم عبوسی نیستم . روشنک هم درباره من بد بدلش راه نمیده ! – سارا : اختیار دارید مهندس ، ما اول که شما رو دیدیم گفتیم 30 سال بیشتر ندارید ، ماشالله بزنم به تخته روشنک جون خوب شوهری پیدا کرده خوب هم نگهداری کرده ! – سمیرا : اما مهندس ، یکم جدی هستید دیگه ، مثلا مردیم هی گفتیم مهندس ، چی میشه بگیم ، بهرام خان یا اصلا بهرام ؟ – مگه من گفتم چیزی میشه ؟ – آخی راحت شدیم ، بهرام خان ! خوب درسو ادامه بدیم دخترا ؟ – ادامه بدین اما چیزای گایل (باحال ) بیشتر یاد بدید ! خلاصه کلاس رو تموم کردیم و در آخر برای اینکه من اون هفته وقت نداشتم ، جلسه بعد رو برای جمعه گذاشتیم اما دوبرابر وقت بزاریم . چهارشنبه تو جلسه بودم که روشنک زنگ زد که درد زایمان داره و چون میخواست طبیعی زایمان کنه ،

سریع بردمش بیمارستان ، اما دکتر گفت اینها درد شبه زایمانه ، ولی با اینکه یک هفته تا زمان زایمان مونده بهتره تنها نباشه ، من هم از بیمارستان بردمش خونه مادرش اینها . پنجشنبه خونه مادر روشنک بودم که مبایل زنگ زد . -بله – سلام مهندس ، مومنی هستم . – سلام جناب مومنی ، خوب هستید . – مرسی مهندس ، بچه ها گفتن جمعه کلاس دارید ، گفتیم ناهار درخدمت شما و خانم باشیم . داستان روشنک رو براشون تعریف کردم و گفتم در فرست بعدی خدمت میرسیم . جمعه ساعت 1.30 دخترا زنگ زدن ، در باز کردم و رفت تو حیاط پیشواز ، خندان اومدن – سارا : آخی مهندس تنها شدین ، روشنک جون خوبن ؟ – آره دیگه خوبه ، خونه مامانش بهتره ؛خیال همه راحت تره که تنها نیست . – سمیرا : دیگه هر لحظه شاید بابا بشید مهندس جان ، بابا بهرام ! چه باحال بابا بهرام ! و مانتوشو کند ! وای چه خبره !؟ سمیرا یه دامن چین چین کوتاه یه وجب و نصفی مشکی با یه تاپ پشت باز زرشکی و یه کفش پاشنه بلند روباز پایوندار زرشکی پوشیده بود . سوتین هم نبسته بود جوری که پستون های گردش تو تاپش تکون تکون میخوردن و نوک پستوناش کاملا مشخص بود . تو بحر سمیرا بودم که برگشتم و دیدم سارا یه بلوز کتون لاجوردی آستین کوتاه یه وجب زیر کون پوشیده که کمرش رو صفت بسته و دکمه هاش تا زیر پستوناش بازه و اون هم سوتین نداشت ! جفتشون کاملا برنزه شده بودن و عطر شون مثل همیشه هوا رو پرکرده بود . نشستیم و من درسو شروع کردم ، یکم که گذشت سارا بلند شد آب خورد ولی در برگشت نشست کنار من روی کاناپه ، و یه خنده ای کرد ، من همینطور داشتم توضیح میدام و هواسم به پاهای بلند و خوش فرم سمیرا بود که روبری من رو مبل چرمی نشسته بود ، اما تو یه لحظه مثل اینکه فهمیده بود دارم پاهاشو دید میزنم ، کاملا پاهاشو از هم باز کرد ! یک آن من مکث کردم و از از زیر شرت نازک مشکیش کس سفید و تپلشو تشخیص دادم !!! یدفعه سارا بدون مقدمه گفت : راستی بهرام جان ،

تو خیلی سکسی هستی به آلمانی چی میشه ؟ – گفتم : میشه دوو بیست زو سکسی ! – سارا لبشو اورد بغل گوشم و با صدای شهوانیی گفت ” دوو بیست زو سکسی ” و با سمیرا زدن زیر خنده. – چشمات سکسی می بینه و با خنده گذروندم ! درسو از سرگرفتم ، که یدفهعه سمیرا پاهاشو انداخت رو هم و بخاطر کوتاهی زیاد دامنش ، پاهاش تا بالای رون لخت جلوی چشم من بود و با شیطنت به دستی از روی بدن کفشش تا بالای رونش کشید ، سارا هم دیگه خودشو به من چسبونده بود و کاملا پستوناش کنار بازوی من بود ، احساس کردم کیرم داره حسابی شق میشه ، که سمیرا بلند شد و گفت میره دستشویی ! من هم بلند شدم به هوای آب خوردن کیرمو جابجا کردن. سمیرا برگشت و نشست سر جاش ، من که نشستم سارا باز خودشو به من چسبوند ، جوری که برگشتم نگاهش کردم ، یه خنده شیطنتبار و پرمعنی میکرد . باز شروع کردم که یه دفعه سمیرا دوباره پاشو باز کرد !!! خدایا پدرسوخته شرتشو کنده بود و کس تراشیدش که فقط یه خط پشم بالاش داش تو چشم من بود ! محو تماشای کسش بودم که یه دفعه سارا بلندشد رفت نشست کنار سمیرا و گفت : – وای وای وای وای ، ای مهندس شیطون ، داری کجارو دید میزنی ؟ – سمیرا : مهندس لای پای من دنبال موش میگردی ؟ و خندید سارا دست انداخت و دامن سمیرا رو کاملا بالا زد و گفت : اینو میخواهی ببینی مهندس ؟ ما به این میگیم کس س س ، شما چی میگین ؟ – سمیرا : خوشگل مهندس نه ؟ – سارا : من براش غش میکنم وای به حال بهرام جون ! غافلگیر شده بودم ، تو اون چند روز فکر سکس با این دوتا تو سرم میومد اما از یکطرف نمی خواستم به روشک خیانت کنم ،

از طرف دیگه از آبروریزیش مترسیدم ولی اصلا یک در هزار هم فکر اینو نمکیرد که اونها منو تو دام بندازن . ، گفتم : دخترا به کوسشون میگن موشی یا فوتزه ! – سارا : خوب به کیر هم میگن شوانتس ؟ نه ! – جلوتر از کلاس درس میخونین پس ! – آره عزیز کجاشو دیدی ؟ و همینطور رفت سروقت سمیرا و گفت : لاس میش داین موشی لیکن ! یعنی بده کوست بخورم ! و پاهای سمیرا رو باز کرد و شروع کرد کسشو لیس زدن. سمیرا یه نگاهی به من انداخت و بعد دوطرف تاپشو کشید لای پستوناش و همینطور که سارا داشت کسشو میخورد ، نوک انگشتاشو با زبونش خیس کرد و نک پستونشو کرفت و سینه خودشو کشید ، سارا ، شروع کرد به زبون زبون کردن چوچول سمیرا و سمیرا از فرط شهوت چشماشو جمع کرد و همینطور تو چشم من نگاه میکرد . – جوووون ، جووووووووووون ، اوف اوف ، جوننننن ، بخور ، بخــــــــــــور جنده ! آه آه آه ه ه ، اومممممم بعد سر سارا رو زد کنار و اومد طرف من و تاپشو کند ، پستونای بزرگ و صفتشو تو دستاش گرفت و به هم فشار داد ، وای چه پستون های ، اصلا هاله رنگی نداشتن ، فقط بخاطره برنزه شدن یکم کالباسی شده بودن ، – بخورش مهندس و کسشو که خیس بود اورد جلوی صورت من ! بخور ابمو بخور من دیگه نمی خواستم جلوی خودمو بگیرم ،

آروم نشوندمش روی پشتی کاناپه و سرم کردم لای پاش ، و شروع کردم چوچولشو خوردن – تندتر ، تندتر مهندس ، آره جوووووون ، بخور کسمو بخووووووووور ، اوف اوف اوف ها ها ها ها ، جون جون جون – سارا : بده من لب جنده کوچولو حالا سارا داشت لبای سمیرا را میخورد و کس سمیرا هم تو حلق من بود ! سمیرا سر منو تو کسش فشار میداد . – اوم اوم ، جوننن ، اشششش ، اوف ، آه جووون سارا لخت شد ، وای چه بدنی مثل اینکه از سنگ تراشیدی ، و اومد منو کنار کشید ، و دهن ولب منو که از آب کس سمیرا خیس بود لیس زد و یه بوسه به لبم زد و شلوار منو از پام دراورد ، کیر من شده بود عین چماق ، دست کرد از تو کیفش به اسپری دراورد و زد به تخمام که بوی وانیل میداد و شروع کرد تخمامو مالیدن و سمیرا ایستاده بود و داشت کوسشو میمالید . – خیلی خوب کار خودتونو کردین ، حالا همچین بکونمتون که برای همه زندگیتون خاطره شه و دست کردم از توی کشو یه قرص ویاگرا دراوردم ، سمیرا یه لیوان آب ریخت, بعد آب و تو دهش ریخت ، قرص از من گرفت اما با شهوت تموم مالیدش بکسش و گذاشتش تو دهن من و سر من کشید پایین و آب رو از دهنش ریخت تو دهن من !!! – سارا : ای جنده ، تو باید پورن استار شی ، جنده ! بعد نشستم و سارا دولا شود و شروع کرد بخورد سر کیر من ، و تو چشام نگاه میکرد ، من از ترس اینکه قبل از تاثیر اسپری و قرص انزال کنم سرمو برگردوندم و با دست اشاره کردم به سمیرا و نشوندمش لای پای سارا و حالیش کردم که کوس سارا رو بخوره ،

اون هم شروع کرد به مکیدن کس سارا ، سارا کم کم تحریک شد ، من دوتا از انگشتامو کردم تو کسش شروع کردم به تلمبه زدن توش . بلند شدم سارا رو خوابوندم روی کاناپه و سمیرا رو هم نشوندم کنارش ، پاهای جفتشونو باز کردم ، و با دست راست انگشت تو کس سمیرا کردم و با دست چپ تو کس سارا و تند تند می کوبیدم ، دیگه ابتکار عمل رو دست گرفتم ، باید اسپری و قورص اثر میکردن بعد میکردمشون ! – ووووو ههااا جووووووون ، وحشییییییی ، آه – ای بیشرررف ، آیییییییی ، ههههه ، جون جونننننن – لب تو بده سارا – جووون جنده ، گفتی اینو باید خفت کرد ، اوم اوممممم – کس ، آرهه آره جوووووون ، آی سارا رو ول کردم و فقط دو انگشتی میکوبیدم تو کس سمیرا ! – خوبه دوست داری جنده ؟ – ها ها ها ها ، جون ه جونننننننننننننننننننن ، وایی .ایییییییییییی واااااااااای آه و اندازه یه فنجون آب از کوسش پرید بیرون، چشاش گرد شده بود ! بلندش کردن و جلوی پام نشوندم ، صورت زیبا و لطیفش رو گرفتم و کیرمو گذاشتم رو صورتش . – کیر دوست داری پس ؟ – آره – چطوریه ؟، اونم دوست داره – داغه – پس یوسش کن ببینم و کیرمو گذاشت رو لباش – بوسش کن ، با او لبای قشنگت آفرین ، نکشو ، آفرین تا اومد بخوره ، ازش گرفت و با کیره دوتا سیلی زدم رو لپش ، چشاش تو چشم بود ، تخمامو گذاشتم رو لبش – – ببوس ! نه زبون نزن ، هرچی من میگم میکنی ، باشه خانم ! ببوس ، آفرین تخمامو بویسد و بعد شروع کرد لیس زدن ، سارا رو مبل لو شده بود و کسشو نوازش میکرد و همینطور تو چشم من نگاه میکرد ، اشاره کردم اومد کنار من واستاد و من دوتا انگشتمو کردم تو دهنش و با آب دهن خیسش کردم و ، انداختم تو کسش و شروع کردم کوبیدن . – آآآآ ، آآآآآآآآآآآآ ، ووووووو ، آآآآآآآآ ، ها هااااااهاااااا هاااااااا هههاااااااااااااااا سمیرا کیرمو کرد تو دهنش ، که درآوردم و باز دوتا سیلی با کیرم زدم تو صورتش و گفتم ، مگه من کردم تو دهنت ،

فعلا تخما رو بخور ! و باز مشغول سارا شدم – ه ه ها ، آآآآآااا ، فف ، ف ف ف ف آآآآآآآآآآآآ ، وووووووو ، هاهاهااااااااا هههههه ، آه آه آها جووونننن – ه ها هاااااااا اوف اوف هههههههههه جججججججون ، اششش ، ش ش ش ، ها ها ها ، ها ها ها ها ، جون ه جونننننننننننننننننننن ، وایی .ایییییییییییی واااااااااای آه . و آبش فواره کرد بیرون ، سر سمیرا را رو کردم لای پای سارا – بخور ، بخور آبو ، لیس بزن کسو ! و یه لب مشتی از سارا گرفتم . نفسشون در نمی اومد و همینطور منو نگاه میکردن ! دیگه اسپری و قرص تاثیر کرده بود و میشود شروع کرد ! سمیرا را بللد کردم و رو میزکارم به پشت خوابوندم ، لنگاشو انداختم رو بازوهم و حسابی کشیدمش بالا کیرمو تنظیم کردم رو سوراخ کسش ف کله کیرمو کردم تو و یه دفعه تا دسته زدم تو ! – آه خ خخخخخخ ، بیشرف ، آه آه و شروع کردم با سرعت شدت تلمبه زدن – آه ه ه ه ه ه ه ه آه ، آآآآآآآآآآ جوووون جوووونم وحشییییی ، بکنننننننن ، آیییییییی جوننننن ، کسسسسسم ، جووووون ، -جرت میدم قشنگم ، جرت میدم -جرم بده جر بدهههههه جووووووون ، آخ خخخخخدا جوووون آآآآآآآآآ((((((( ، وای وای ، آره آره وحیشیییی بیشرفففففف جوووووون. داشت ارضائ میشود که ولش کردم و سارا رو دمر کردم یه اش روی کاناپه و از پشت گذاشتم لای کوسش ، آروم آروم کردم ، درآوردم کردم دراوردم ، برگشت نگاه کرد ، که داری چکار میکنی تا چشم تو چشم شدیم صورتشو گرفتم و یه دفعه تا دست کردم توش ، صورتش رفت تو هم – آه ه ه ه ه ه ه ف ف ف ف ف ف ، دیووس ! – و موهاشو گرفتم و سرشو کشیدم عقب و شروع کردم تلمبه زدن – آآآآآآآآآ آآآآآآی آآآآآآای وووووووو آه ، ووووو ، ششششششش جوون ، آه گایییدیییی و جووووون بگا بگا بگا جوووون ججججون ، کسم خدا کسم ترکید ، آی آییییییی جون بهرام بی شرف دییوس ، جووووووووووووووونننن داشت ارضا میشد که در اوردم سمیرا را سگی نشستوندم زمین و کسشو کشیدم بالا و کردم توش و شروع کرد تلمبه زدن – ه ه ه وای وایی واییییی دلم درد گرفت ای آیی ، ها ها هاها ، ها هاهاها آییییی آآآآآآآآ ششششش جون جون ه جون ه ، آخخخخخخخخ همونطور که توش بود واستوندمش ، و ایستاده تلمبه زدم ، پستوناشو دو دستی گرفته بودم و با هر ضربه تو دستام کش میومد ! سرشو برگردوند و با ترس و حال بهم نگاه کرد ، لبوشو به دندون گرفتم و تلمبه می زدن – ووووووو ففففففففففففففففففف ، ههههههه ها ها ها ها ، شششش فففففففففففففففففففف آییییییییییییی جوووووووووووووووووون خدا جونم و ارضاء شد .

سارا روی مبل کز کرده بود و چهارچشمی نگاه میکرد انداختمش رو کاناپه و جوری پاهشو کشیدم بالا که روی بالای کمر و گردنش روی کاناپه بود ، سمیرا را رو نشوندم پایین کاناپه و خودم هم رفتم رو کاناپه و یالای کاناپه رو دو دستی گرفتم و سمیرا گفتم کیرمو بزار تو کس سارا ، سمیرا کیرمو گرفت و لیس زد و گذاشت نو کس سارا ، حالا کاملا عمود بود و شروع کرد بالا پایین کوبیدن تو کسش . _ ه ه ه ه ه ه ، واییییی ف ف ف ف ف فف ف ، ها هاه اه اه ا ، ششششششش ، آخخخخخخ کسمو جردادی وحشییییییییی جون بکن من ، وووووو ها اه ا]ا هاااااا ، آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه آه . کشیدم بیون و کردم تو دهن سمیرا و باز کشیدم بیرون کردم تو کس سارا که دیگه سوراخش هم نمیومد ، – ها ]ا ]آ ها هآ ها ، شششششش فففففففففففففففففف وای جون جون آره آره کیرت تو کوس منننننن تو کوسسسس خارکوسسسه من دیوسسس جون کشتی منو جووووووووووووون خدا جون ! و ارضاء شد – رفتم سمت سمیرا که گفت : من الان نمی تونم ! – حالا نوبت منه ، هنوز ارضائ نشدم ، بلندش کردم روی کاناپه دمر کردم و کیرمو گذاشت دم سوراخ کونش ، – نه از عقب نه ! – نه نشد ، نمیدم نمیشه ، من میکنمت – آروم بکن پس – باشه آروم کردم تو کونش و هردفعه بیشتر میکردم – آی آی ، جرم ندی – جرت میدم اتفاقا – ای آی ، آی اییییی فففففف و کم کم تا تخم کردم توش و شروع کردم تلمه زدن یواش تا تند – آی ای ، ها ها هاه اآخ خخخخخ وای وااااااای مردم ، آروم بکن آب بندازه چهره لطیف اش تو اون دامن کوتاه با کفش زرشکی و ناخنهای بلتد لاک زرشکی و گردنبندش که با هر کوبیدن من تو هوای میچرخید منو به اوج میرسوند ! و شروع به کوبیدن کردم و از جلو هم شروع کردم چوچولشو مالیدن . – وای وای ، آه آه آه آه ، فففففففففف ، جججججون آه جرم دادی – درد داره ؟ – آره آره – جاش حال میده نه ؟ – آره آرههههه آی – جرت بدم ، – آه آه آه ، جوجون فففففففففففففف ، جون فففففففففففففف جوووون ، ففففف شششششش ها ها ها ها ها ها جووووووون ارضاء شد و من هم داشتم ارضاء میشدم ، کشیدم بیرون صورتشو کشیدم عقب و پاشیدم روی لپ دهنش ، اوففففففففف هااااااااا هاااااا جون جنده کوچولو و کیرمو کردم تو دهنش. -بمیک بمیک ، آهان بمیککککک جونننن . سمیرا رو زمین دراز شد ، من روی مبل افتادم و سارا یه سیگار روشن کرده بود و خنده های جالبی میکرد . -سارا : وای وای ، چیکار کردیم هاها ، ه ه ه آ ها ها ، میگم واقعا ” خوب رومون کارکردی مهندس ، راحت ” ها ها ! من یه لیوان آب خوردم و سمیرا را جمع کردم و نشوندم روی کاناپه ، وقتی خودشو مرتب کرد حوس کردم باز بکنمش اما بیخیال شدم . – سمیرا : مرسی ،

اگرچه کس وکون برام نذاشتی ، اما وای چه گایدنی بود. – خودتون خفتم کردید ، من شیرخوابیده بودم نباید بیدارم میکردید . خلاصه بعد یه ساعت ، خودشونو روبراه کردن ! دم در موقع رفتن گفتن : کلاس ها رو ادامه بدیم ! گفتم چرا که نه ! تا موقع رفتشون به اتریش 4 ، 5 دفعه دیگه سکس داشتیم ، یکبار هم پارسال تابستون اومدن ایران که باز برنامه داشتیم ، اما این حادثه باعث شد بیدار شدن شهوت من شد و باز فیل ام یاد هندوستان کنه ! و کس کلک بازی را ادامه بدم که داستانی دیگرشو برتون تعریف خواهم کرد. ( نام ها نغییر داده شده اند )

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «کس کلک بازی»

  1. man fekr konam vaghti dashte type mikarde dashte jagh mizade ke ghalat emlayi dashte
    shayad ham in mohandese migofte bachash ke az kose zanesh daroomade type mikarde

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا