کردن مادر زن دوستم

سلام.
من یه دوست صمیمی دارم به اسم مسعود که سالها با هم دوست هستیم .
من چند سال زودتر از مسعود ازدواج کردم و چون مسعود کسی رو که بتونه باهاش راحت باشه نداره ، مواقعی که براش مشکلی پیش میاد با من مشورت میکنه و چند بار هم که با خانمش دعواش شده بود با وساطت من آشتی کردن .
تا اینکه یه بار مادر خانمش بهم زنگ زد و گفت چون شما بهترین دوست مسعود هستید من به شما زنگ زدم که بگم میخوام طلاق دخترمو ازش بگیرم .
من که داشتم شاخ در میاوردم پرسیدم چرا و شروع کرد به توضیح دادن که حدود 1 ساعتی با هم صحبت کردیم و دیدم دلیلش کاملا غیر منطقیه . رفتم خونه مسعود و با خودش و خانمش صحبت کردم و راضیشون کردم که کوتاه بیان ولی خانمش گفت ایندفعه مادرم اجازه نمیده چون در جریانه و سخت مخالف ادامه زندگی ماست .
خلاصه زنگ زدیم مادر خانمه با آژانس اومد خونه مسعود و بعد از 1 ساعت صحبت به نتیجه نرسیدیم و گفت الا و بلا طلاق .
من که دیدم این راضی بشو نیست به مسعود گفتم بذار من برسونمش خونه ، تو راه باهاش حرف میزنم .
قبول کرد و من و مادر خانمه راه افتادیم ، تو ماشین نزدیک 45 دقیقه باهاش صحبت کردم ولی فایده ای نداشت تا رسیدیم در خونه شون . تعارفم کرد برم بالا و منم گفتم برم با باباش هم صحبت کنم بلکه داستان حل بشه . رفتم بالا ولی دیدم کسی نیست ، پرسیدم حاج آقا کجاست ؟ گفت رفته شهرستان .
دلم یه جوری شد ، آخه مادر خانم مسعود یه زن میانسال سبزه است و نسبتا تپله . زیاد خوشگل نیست ولی چهره و اندام سکسی داره و علیرغم سن بالاش صورت نسبتا صافی داره . توی خونه هم یه لباس چسبون پوشیده بود که سینه و باسن درشتشو کاملا به نمایش میذاشت .
دیگه شدیدا هوسی شدم و داشتم موضوع اصلی رو فراموش میکردم . وقتی چای ریخت ، اومد رو مبل کناری من نشست و تقریبا چرخید سمت من که باهم صحبت کنیم .
وسط صحبتا یه چند باری دستمو زدم به دستش و دیدم عکس العملی نشون نداد ولی ظاهرا بدشم نیومد . منم جراتم بیشتر شد و دفعه بعد دستمو گذاشتم رو دستش . برگشت با یه نگاه خاصی نگام کرد ، تو نگاهش شهوت و تعجبو میدیدم . چرخیدم به سمتش و اونیکی دستمو گذاشتم رو صورتش .
هیچی نمیگفت ، کاملا مشخص بود خودشم راضیه . صورتشو کشیدم جلو و لبمو گذاشتم رو لبش . شروع کردیم به خوردن لب همدیگه . در همین حین بلند شدم و همزمان اونم بلند کردم ، حالا روبروی هم وایساده بودیم . دستمو بردم پشتش و شروع کردم به نوازش و لب تو لب بودیم .

 

چند دقیقه هم همینطوری لب بازی کردیم و در این حین دستمو یواش یواش بردم سمت باسنش . با اونیکی دستم محکم فشارش دادم تو بغل خودم ، اونم منو محکم بغل کرد .
نه اون حرفی میزد ، نه من . آروم دستمو از کش دامن و شرتش رد کردمو باسن و کسشو از زیر شرت نوازش کردم . کسش خیس خیس شده بود ، یه لحظه لبمو از رو لبش برداشتمو چشمامو دوختم به چشماش .
با التماس گفت ادامه بده ، خیلی ساله دیگه از حاجی آبی گرم نمیشه . گفتم اینجا که نمیشه ، دستمو کشید و برد سمت اتاق خواب . دیگه وحشی شدم ، هلش دادم رو تخت و پریدم روش. بعد از اینکه حسابی لبشو خوردمو بدنشو دستمالی کردم بلند شدمو شرت و دامنشو کشیدم پایین ، بعدم رفتم سراغ لباسش و اونم در آوردم . سوتینشم باز کردم ، دیگه لخت لخت شده بود ، اونم منو لخت کرد . پریدم روش و شروع کردم خوردن سینه هاش . دستمم رو کسش بود .

 
ترشحات کسش حسابی دستمو خیس کرده بود . احساس کردم داره از حال میره . پاهاشو باز کردم و نشستم وسط پاهاش ، آروم کیرمو گذاشتم رو کسش و چند بار رو چاک کسش جلو عقب کردم و بعد آروم هلش دادم تو .
چند دقیقه بعد در حالی که با دستاش بغلم کرده بود و پاهاشم حلقه کرده بود دور کمرم و محکم نگهم داشته بود و تمام بدنش شروع کرد به لرزیدن . فهمیدم ارضا شده ، بعدش بیحال شد و افتاد رو تخت .
حالا نوبت من بود ، برش گردوندم و بهش گفتم حالت سگی بگیر که میخوام مثل سگ بکنم تو کونت . گفت نه ، درد داره ، تواین 30 سال به حاجی کون ندادم . گفتم حرف زیادی نزن ، من حاجی نیستم . حالا که خودت ارضا شدی دیگه میخوای نسازی ؟ گفت باشه ولی اگه درد داشت بکش بیرون . گفتم حالا بخواب …

 
یه کرم از رو میز توالت برداشتم ، اونو چرخوندم و انگشتمو کرمی کردم و کردم تو کونش ، بعد چند دقیقه دو انگشتی کردم تو . دیگه جا باز کرده بود ، یه کم کرم مالیدم رو کیرم و یه کمم مالیدم دور سوراخ کونش . کیرمو گذاشتم رو سوراخش و یواش فرستادم تو …
خیلی ریز داشت ناله میکرد ، حق داشت . کونش مثل کون دختر بچه ها تنگ بود ، گفت بسه بکش بیرون ، گفتم دیگه تا ته رفته توش ، یه کم تحمل کنی حله .
چد بار آروم جلو عقب کردم تا قشنگ جا باز کنه . برای اونم دیگه عادی شده بود .

 

یواش یواش سرعتمو بیشتر کردم . چند دقیقه هم از کون کردمش دوست نداشتم آبمو بریزم تو کونش . بهش که گفتم ، گفت لوله هامو بستم بریز تو کسم .
دوباره چرخوندمش و نشستم لای پاش و کیرمو کردم تو کسش . چند دقیقه همینجوری کردمش و تمام آبمو خالی کردم تو کسش .
جفتمون دیگه از حال رفتیم ، بعد پاشدم و لباسمو پوشیدم و بهش گفتم بازم میخوای طلاق دخترتو بگیری ؟
گفت نه دیگه ، قانع شدم .
الانم یه سال از اون ماجرا گذشته و مسعود و خانمش دارن به خوبی با هم زندگی میکنن ، ولی دیگه فرصت نشده با حاج خانم یه صحبت دوباره بکنم .

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «کردن مادر زن دوستم»

    1. سلام نمیدونم چی بگم
      ولی به حس انسان دوستی شما احترام میگذارم .
      باسپاس

  1. سلام من میدونم مشکل مادر زنه چی بوده خوب حسودیش میشده دخترش زیر کیر بخوابه و اون…….؟

  2. ای کاش شمامو بهش بدی تا سکس وحشیانه رو با کیر کلفت من تجربه کنه ۰۹۱۲۲۶۳۸۲۹۵

پاسخ دادن به dr.sam لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا