ماجرای سکس سه نفره

خاطره ای که می خوام براتون بگم برمی گرده به 2 سال پیش.
 
یه شب به اتفاق دوستان خونه یکی از بچه ها که اتفاقاً به تازگی ازدواج کرده بود دعوت بودیم. به جز ما 2 تا از همکلاسی های خانم دوستمم که اهل شهرما نبودن اونجا بودن. کلی اونشب رو خوش گذروندیم. آخر شب وقتی همه رفتن من و یکی از دوستام اشکان اونجا موندیم. به جز ما دوستای سپیده، خانم دوستم آرمین که اسماشون شیوا و مونا بود هم اونجا موندن. مونا یه دختر معمولی و خیلی کم رو بود. اما عکس اون شیوا هم خوشگل بود و هم خیلی بی شرم و حیا. اون شب شیوا خانم قصه ما کلی آمار به من و اشکان داد ما هم قضیه رو گرفته بودیم اما اونجا واقعاً نمی شد کاری کرد.
از این ماجرا چند وقتی گذشت تا یه روز عصر که گوشیم زنگ خورد. یه شماره ایرانسل بود که من نمی شناختم. از اونجایی که GF فاب داشتم اصلاً اهل ریسک نبودم. خلاصه گوشی رو جواب دادم. اونور خط صدای یه دختر بود که خیلی با ناز حرف میزد و مثلاً می خواست منو سرکار بذاره. منم خیلی سنگین جواب دادم و گفتم که اشتباه گرفته. سریع خودشو معرفی کرد و گفت بابا امیرخان من شیوا هستم چرا جوش میاری. اینو که گفت خیالم یکم راحت شد اما بازم میلی نداشتم باهاش حرف بزنم. خلاصه مثل اون شب یکم حرف زدیم و تو همون تماس کم کم بحث رفت سر موضوعات سکسی..
 
همونطور که گفته بودم شیوا خیلی هات و راحت بود و اصلاً شرمی نداشت. اون وقتا چون زیاد سکس داشتم خیلی تو کف سکس با شیوا خانم نبودم. اما خیلی وقت بود که تصور یه سکس 3 نفره رو تو ذهنم می پروروندم. سریع یه جرقه به ذهنم زد و بهش موضوع رو گفتم. اونم اول یکم ناز کرد ولی بعد گفت چون خیلی منو دوست داره حاضره به خاطرم هر کاری بکنه! منم که گوشام دراز بود و پشتشم مخملی گفتم چندتا عکس از کس و کونش برام بفرسته. اوانم قول داد تا شب اینکارو بکنه. اونشب رفتم پیش اشکان و موضوع رو گفتم و گفتم برای یه سکس گروهی آماده باش. اشکان پرسید حالا کی هست و چطوری جورش کردم. منم موضوع رو بهش گفتم. باورش نمی شد. گفتم قراره عکساشو بفرسته نشونت می دم دهنتو ببندی. رفتیم ایمیلمو چک کردیم و دیدیم بعله جنده خانوم چند تا عکس از کس و کونش و سینه هاش فرستاده. باورم نمی شد، اما خدایی سینه هایی داشت که الانم که دارم اینو می نویسم کیرم راست شده.
خلاصه اشکانم کلی ذوق مرگ شد و گفت که قرارو ترتیب بدم.
 
روز موعود رسید. با شیوا جون که حالا دیگه برای خوردن سینه هاش و جر دادن اون کون تنگش دل تو دلم نبود قرار گذاشتم و رفتم دنبالش تا با هم بریم خونه اشکان. ماشین منو که دید سریع سوار شد. عجب کسی شده بود. یه آرایش سکسی مشتی کرده بود. با اینکه پوستش سفید بود اما اونروز یه برنزه خیلی ملایم کرده بود و موهاشو که قبلا تیره تر بود کاملاً بلوند کرده بود. خداییش خوب کسی شده بود. همون اول که سوار شد لباشو گذاشت رو گونه ام و آروم یه ماچ کرد منم یه لبخند تحویلش دادم و راه افتادم به سمت خونه اشکان. سر راه یکم خرت و پرت از سوپر سر کوچه اشکان گرفتیم و رفتیم خونه. اشکان کلی به خونه رسیده بود و وسایل پذیراییش به راه بود. چند پیک از ودکایی که همیشه رو میز اشکان پیدا می شد زدیم و یکی دو نخ سیگار روش و دیگه تقریباً گرم گرم بودیم. یه آمار از شیوا گرفتم دیدم اووووووه اون تو یه دنیای دیگه س. بلند شدم دستشو گرفتم پا شد بغلش کردم و بردمش توی اتاق. یه اتاق با یه تخت دو نفره و یه نور ملایم که کلی خاطرات سکسی توش دارم. اشکانم پشت سر ما اومد تو اتاق. شیوا رو انداختم رو تخت و به اتفاق اشکان شروع کردیم لباساشو در آوردیم. این وسط گاهی هم بغلش میکردیم و لباشو می خوردیم. واقعاً دختر هات و سکسی بود. شیوا که کاملاً لخت شد تازه اون بدنی که تو عکس کیرامونو راست میکرد از نزدیک خودشو بیشتر نشون می داد. یه پوست سفید و بدون لک. سینه هایی که تو مشتم جاشون نمیشد با نوک صورتی و یه کس صاف و تر و تمیز که حتی منی که از کس خوردن خوشم نمیومد رو وسوسه میکرد برای یه بارم شده امتحانش کنم. اصلاً باورم نمیشد که شیوا یه همچین بدنی داشته باشه.
کم کم اومد نزدیک و اول شلوار منو بعد مال اشکانو در آورد و شروع کرد نوبتی ساک زدن. خیلی حرفه ای و با احساس ساک میزد. از نوکش میخورد تا به زیر تخما میرسید و بعد با زبونش تخمامونو می لیسید. گذشته از لذتی که از ساک زدنش برای خودم می بردم دیدن ساکای نازی که برای اشکان میزد هم دیوونه کننده بود. هم من هم اشکان دیر ارضا می شدیم. از طرفی هم مشروب کار خودشو کرده بود. شیوا رو خابوندم و بین پاهاش رفتم. می دونستم که از جلو مشکلی نداره و بهم گفته بود که دوست پسر نامردش!! پردشو زده.
 
منم آروم سر کیرمو دم کسش گذاشتم و بعد یکم مالیدن به لبه هاش که شیوا رو شهوتی تر می کرد فشارش دادم تو. خیلی داغ بود و تنگ. معلوم بود که یا جدیداً نداده بود یا اگه داده بود کیر طرف از مال من کوچیکتر بود. آروم شروع کردم به تلمبه زدن شیوا از شدت شهوت داشت دیوونه می شد. تو عمرم دختر به این هاتی ندیده بودم. با اینکه کیر اشکان تو دهنش بود و داشت ساک میزد اما باز صداش بلند بود. حسابی که تلمبه زدم جامو با اشکان عوض کردم.. کیر اشکان از مال من بزرگتر بود و می شد لذت رفتن یه کیر بزرگتر تو کسشو از چشماش خوند. بعد از چند دقیقه اشکان از توش دراورد و من پریدم پشتش. آروم دم گوشش گفتم حالا نوبت اون کون نازته که من از اولشم تو کفش بودم. کون خوش فرمی داشت. بهم گفت تورو خدا فقط آروم بکن چون من از پشت تا حالا تجربشو نداشتم. برای اینکه بهش حالی داده باشم و نذارم که درد بکشه یخورده روغن بدن رو سوراخش ریختم و آروم شروع کردم با انگشتم با سوراخ نازش ور رفتن. اول یه انگشت بعد دوتارو توش کردم و حسابی باهاش بازی کردم تا باز شه. اشکانم اون ور پایین تخت ایستاده بود و شیوا داشت کیرشو می خورد.
 
وقتش رسیده بود آروم سر کیرمو دم سوراخش گذاشتم و سعی کردم به آرومی وارد کونش کنم. سرش که رفت تو یه جیغ کوچولو کشید اما معلوم بود که زحمتام جواب داده و خیلی درد نداره. آروم آروم بیشتر توش فرو کردم. با این که درد داشت اما تحمل می کرد. شهوتش خیلی بیشتر از این حرفا بود که نتونه تحمل کنه. کم کم سرعتمو بیشتر کردمو حسابی کونشو گشاد کردم. گاهی کیرمو در میاوردم و از دیدن سوراخ کونش که بسته نمی شد لذت می بردم. می دونستم که اشکان آنال سکس دوست نداره. برای همین دراز کشیدم و شیوا رو خوابوندم رو خودم و دوباره کیرمو کردم تو سوراخ کونش. موقعیت خوابیدنمون طوری بود که اشکان هم همونجا که ایستاده بود خم شد و کیرشو کرد تو کس شیوا. دیگه شیووا قابل کنترل نبود و با صدای بلند آه و اوه می کرد. من با توجه به حالتی که بودم نمی تونستم خیلی تلمبه بزنم اما اشکان خیلی سریع و محکم داشت تو کسش تلمبه میزد. جیغای شیوا و چنگایی که به بدنامون می زد نشون میدادن داره ارضا می شه.. بعد اینکه شیوا ارضا شد منو اشکان جاهامونو عوض کردیم و حالا راحت تر می تونستم تو کونش تلمبه بزنم. دیگه نزدیکای این بود که ما هم ارضا شیم. شیوا رو خوابوندیم و اول من بعد اشکان ابمونو ریختیم روی صورت و سینه های شیوا جون. باورم نمی شد این همه آب از من دراومده باشه. بعد ایکه همه آبمونو ریختیم روی بدنش آروم با دستاش به تمام بدنش مالیدشو آخرشم انگشتاشو لیسید. همگی خیس عرق بودیم. یه خورده تو همون حال رو تخت خوابیدیم و بعد پاشدیم شیوا رفت دوش بگیره و من و اشکانم رفتیم رو مبل و شروع کردیم به دود کردن یه نخ سیگار که بعد سکس هیچی نمی تونه جاشو بگیره..
 
دوستتون دارم. لحظه هاتون شاد. شادی هاتون سکسی
 
نوشته:‌ امیرخان

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «ماجرای سکس سه نفره»

  1. اسمم مهدی 35سالمه خوشتیپ وخوش اندام دنبال یک زوج هستم برای سکس 09372243100شمارمه

  2. سلام علی هستم 33 ساله از تهران و مجرد و خونه هم دارم، اگه کسی یه پسر خوش هیکل و کیر کلفت خواست برا سه نفره بهم پیام بده
    ای دی تلگرام @people1300
    [email protected]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا