سکسی که نباید می‌کردیم

یک ماهی بود که مینو با دستو پای شکسته و سر باند پیچی تو خونه نشسته بود برای من هم عذاب بود مینوی نا ارام من که هیچ شبی رو بدون سکس نمی خوابید حالا یک شب بدون مسکن نمی خوابید این یک ماه رو به بدترین شکل گذرونده بودم چون وجود همسری به داغی مینو هر دختری رو از چشمم انداخته بود و حالا از درد کشیدنش درد میکشیدم واز نبودن باهاش بدجوری کلافه ….
مینو هم صورت قشنگی داشت هم ناز اطوار قشنگی هم تن بدن قشنگی .

….

امیر حسین قبل از ازدواجم با اشاره به مینو میگفت این گلوله رو کی میگیره من از دختر چاق بیزارم .
مینو چاق نبود ولی یه جور تپلی خوشگل و نازی داشت که حتی اون اطوارش خواستنیش کرده بود در عین ظریف بودن بدنش هیکل زنونه داشت . خودش همیشه میگفت من چاقم شکم دارم منم میبوسیدمشو میگفتم علف به دهن بزی شیرین اومده منم لاغر نبودم ولی بیشتر غضله بودتا چربی به خاطر همین تپلی مینو کنار من به چشم نمیومد. . کوچولوی سفید و ناز فقط هیجده سالش بود که زن منه سی ودو ساله شد منشیم بود یه دختر فعال و پر انرژی و خوب بعد از ازدواج هات هات . ….
بغض که میکرد انگار دنیام تاریک بود دلم نمیخواست هیچ وقت غمگین ببینمش زمین زمانو بهم میدوختم که بهم دوباره بخنده ……..

 

حالا خانم کوچولو هم حوصله اش سر رفته بود و هم اتیشش قلیان کرده بود تو این یک ماه واقعا مراعات حالش رو کرده بودم وگرنه هیچ جوری نمیتونستم عطش خواستنش رو کنترل کنم این یک ماه فقط در روز دو سه ساعت به شرکت سر میزدم و سریع بر میگشتم، شرکت رو کامل سپرده بودم دست امیر حسین برادرم و البته معاون شرکت .، تاجی خانم که روزای زوج میومد برای تمیز کاری حالا هر روز تا ساعت شش بود تا من بیام خونه بعد بره اونقدر مینو رو لوس کرده بودم که حتی اجازه نمی دادم از عصا استفاده کنه بغلش میکردم درد که داشت تو بغلم انقدر نگهش میداشتم تا خوابش ببره بعد میبردمش اتاق خواب …

 

نه شب بود و طبق معمول این چند وقت من روی کاناپه و مینو رو پای من نشسته بود زیر پاش بالش گذاشته بودم . تازه بعد یه گریه مفصل بابت درد پاش و سردردش تو بغلم اروم گرفته بود تلویزیون تماشا میکرد سرش رو به سینه لختم تکیه داده بودم و روی چسب زخم سرش رو چند دقیقه یک بار مبوسیدم یه دستم لای موهای فر مشکیش بازی میکرد و دست دیگم دورش حلقه شده بود و بازوی برهنه و تپلش رو نوازش میکرد
. چشمام رو بسته بودمو از عطر موهاش مست ، به خاطر پاش دامن کوتاهی پوشیده بود و رون های سفید و تپلش بیرون زده بود . بعد جوری شق کرده بودم کیره از زیر شلوار کاملا برامده شده بود یکهو مینو سرشو از روی سینم برداشت و نگام کرد. نگاه تو چشمای خمار و سرخش کردم و از ته دل گفتم
_ جان دلم . طاقت نیاوردم و روی چشماش رو بوسیدم
_ جانم، من فدای اون چشمای سرخت ، امیر فدات شه ، درد داری؟ با سر گفت نه
_ پس چی شده؟
با اون لبای سرخ و کوچیک گفت من امشب هوستو کردم
صورتشو نوازش کردم و گفتم اخ امیر قربونت شه مینو جان تازه دردت کم شده عزیزم میخوای بیشترشه؟
گفت ببین چیز خودت بزرگ شده
خندیدمو و محکمتر بعلش کردم
_ الهی موش بخوره شما رو تو به من کاریت نباشه خودش خوب میشه .
تقلا کرد از بغلم بیاد پایین که ترسیده محکم تر گرفتمش و عصبانی گفتم
_ چیکار میکنی مینو این کارت یعنی چی مگه بچه ای؟ میدونی پات چیزیش بشه من چیکار باید بکنم ناقص بشه چی؟ هان؟!
بغض کرده گفت میخواستم چیزتو بذارم دهنم حداقل تو خوب باشی . تو منو دوست نداری من که دارم
_ اخه دورت بگردم این چه کاریه بغض نکن دلم میگیره اصلا باشه هر چی تو بگی فقط اینجوری مظلوم نشو…

 

چشماشو بوسیدم نوک دماغ قرمز شدشو بوسیدم پیشونیشو عمیق بوسیدم لبامو روی لباش گذاشتم انگار که ولع لباهام رو داشته باشه لب پایینی رو کشید تو دهانشو شروع به بوسیدن کرد طرز بوسیدنش حشریم کرده بود دست سالمش رو دور گردنم انداخته بود دستمو زیر باسنش انداختم و بلندش کردم درست مثل موقع هایی که با هیجان میپرید بعلمو پاهاش رو دورم حلقه میکرد بردمش روی تخت نفس نفس میزد زیر گوشش رو بوسیدم با بوسهای ریز چشماش رو بسته بود خودشو دستم سپرده بود دست بردم زیر بلوزش و سینه های درشتش رو چنگ گرفتم بلوز و همراه سوتینش در اوردم نوک سینه هاش بیرون زده بود گازشون گرفتم جیغ کوتاهی کشید گفت نامرد قرار بود دیگه گاز نگیری _ قرار مدار نداریم من شیر میخوام! بدجور تشنش کرده بودم دست برد و کیرم کشید بیرون فعلا که مینو خانم حرف میزد رفتم کنارش و یک پام رو روی تخت گذاشتم تا برای ساک زدن خبیلی به سرش فشار نیاره
اوخ . اوف دستتو برندار

 
کیرو با لذت میبرد تو دهنشو در میاورد لامصب شالاپ شالاپی راه انداخته بود . دهنش داغ داغ بود اون لبای داغ و سرخ روی کیر کلفتم بدجور حشریم کرده بود
مینو بخور اره
دیدم داره ابمم میاد کیر رو دراوردم رفتم سراغ کسش شرتو از پاش دراوردم خیس خیس بود
.مینو خیس کردی .
. بکن توش دیگه استخاره میکنی امیر؟ توش میخاره بده امیر من میخوام .
سر م بردم سمت چوچولش تپلی کسشم تپل بود شکمش یکم تکون میخورد زیون زدم روی کسش لبه های تنگشو از هم باز کردم انگار هنوز بعداز دو سال زندگی اولین بارش بود کسش نبض میزد ودل دل میکرد جلوش وایسادم و کیرم کمی دادم تو تا کمرش بیشتر نرفت عرق از سر روم میریخت همیشه مینو رو بغل میکردم و تو کسش میزاشتم ولی الان به خاطر پاش حتی نمی تونستم فشاری بیارم . کسش کیرم میبلعید تا ته رفت تو وخورد به غضروفا .
اه…..اه…. تکونش نده بزار همونجا باشه
خواستم کمی حرکت کنم .جیغش رفت هوا .
_نه نه صبر کن بیا بغلم کن اینجوری نمیتونم .

 
کیرم تو کسش بود خودمون تکون دادم و بغلش کردم تنش کوره بود انگار عطشمو تند تر کرد انگار خودم نبودم تند تند تلمبه میزدم با تمام شدتم
_ بزن بزن اره اه ……
به شونه ام تنگ میزد کیر در میاوردم دوباره میزاشتم توش نفس نفس میزدم شدتم بیشتر کردم داشت میومد نعره زدم داره میاد مینو جیع زد لبام رو لبش قفل کردم صورتش قرمز شده بود بوسیدمشو بیشتر تلمبه زدم و تمام منی رو تو کسش خالی کردم به کارم ادامه دادم مینو از یه طرف بعل کردم و توکسش بیشتر تلمبه زدم دیگه جیغ میکشید
تند تر تندتر …..
دستم بردم سمت چوچولش و مالش دادم تا زودتر اورگاسم شه .
_ دا…. داره .. میاد…… جیغ زد….. تند تر….

 
تمام بدنش شروع کرد لرزیدن کیرم کشیدم بیرون تا منیش رو ببینم سرمو بردم طرف کسش شروع کردم خوردش ده دقیقه مالیدمش تا بازم اورگاسم شد . کیرمو دوباره دست گرفت مالید و ساک زد تند تند منی با شدت پاشید رو سر روش خندم گرفته بود مثل تشنه ی تو کویر گیر افتاده تمام منی رو بلعید باقیش رو با دستمال از صورتش پاک کردم .و بغلش کردم .
_ راضی شدی خوشگل خانم .
با بی حال مشهودی گفت اره .
ترسیدم صورتش هنوز قرمز بود و عرق کرده نفس نفس میزد.
_مینو؟…. تو صورتش زدم ….. مینو…… مینو چی شدی تو ؟ …… مینو……
چشماشو برای لحظه از باز کرد
به زور گفت ا.م.ی.ر….
_ جانم
_ ایییییییی

 
مثل فشنگ از چله در رفتم نفمیدم دارم چیکار میکنم خودمو لعنت کردم که به حرفش گوشش کردم عزیز من داشت درد میکشید من فکر لذتم بودم .
لباسمو با عجله پوشیدم سریع رفتم طرفش صورتشو تو دستم گرفتم .
_ مینو …مینو جان… قربون شکلت بشه امیر …. کجات ؟…. کجات درد میکنه هان؟ پاته یا سرت .
لباش سفید و لرزون شده بود … رنگش پریده بود .
با ناله و به زور گفت : پام
قطره اشکش رو دستم نشست . بغلش کردم و روی تخت نشوندمش .مدام قربون صدقه اش میرفتم لباسش تنش کردم دیگه واضح داشت گریه میکرد . روی دستم بلندش کردم و به سمت حیاط دویدم …..
_ الهی بمیرم . الهی بمیرم …. هیشش چیزی نیست . دردت به جون امیر …. من فدات . گریه نکن .. خوب میشه دردش میوفته . جانم ….
در ماشینو به زور باز کردمو نشوندمش رو صندلی کمی پشتی رو عقب بردم تمام راه تا بیمارستان دست سردش تو دستم بود شانس اوردم دنده اتوماتیک بود . دیگه حتی توان گریه کردن رو هم نداشت میترسیدم از حال رفته باشه .
ماشینو پارک نکرده مینو رو بغل زدم سمت اورژانس ….دکتر که پاش رو باز کرد و گفت “رادیولوژی” انگار دنیا رو سرم خراب شد مینو بیهوش رو تخت افتاده بود …

***

چشمام از زور گریه کرده و نکرده سرخ بود دستش تو دستم و بوسیدمش . روی باند پیچی جدید سرش که برای حفظ بخیه زده شده بود رو چند بار بوسیدم سرم به دستش وصل کرده بودن و حالا راحت خوابیده بود چند بار و چند بار از خدا برای دوباره دادنش بهم تشکر کردم نذر کردم دعا کردم قطره اشکم رو دستش چکید .
_ مینوی من . امیر قربون قد و بالات . اروم جونم…

 

دکتر که عکسشو دید گفت شکستگی جدید داره در حد یه ضرب دیدگی دستور داد گچ دوباره گرفتن . گفت چطور مواظب نبودی میتونست بدتر باشه میدونست پاش رو برای همیشه کوتاه تر از اون یکی کنه و برای همیشه لنگ بزنه با خودم تصمیم گرفتم این سه ماه رو نه به حرف پایین تنم گوش کنم ونه به حرف دل مینو….،،
چشمام باز شده بود مینو ارزشش برام خیلی خیلی بالا تر از سکس بود مینو همه ی زندگی بود
همه ی دنیا بود حتی اگر تمام عالم میگفتن زنت چاقه خانواده اش بی پولن به خانواده تو نمی خورن چه هستن چه نیستن..، مینو برای من فرشته ی مجسم بود .بودن باها ش رو به تمام وسوسه ی دنیا نمی دادم به هیچی نمی دادم .

من تمام دنیام رو به تمام دنیا نمی دادم…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

5 دیدگاه دربارهٔ «سکسی که نباید می‌کردیم»

  1. همچین مردایی هم هستن؟؟؟
    با این همه احساس؟ خوشا به سعادت زنت

  2. خیلییییییییی قشنگ بود اقا امیر ایشالله تا اخر عمرتون باهمو خوشبخت باشید منم ارزومه همچین زندگی داشته باشم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا